تاریخ: ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ، ساعت ۰۱:۲۵
بازدید: ۲۲۰
کد خبر: ۱۲۰۸۸۳
سرویس خبر : خودرو و قطعه سازی

۱+۳ سناریوی پیش‌رو

می متالز - نوشتن از آینده چهارساله صنعت خودرو، آن هم در چنین شرایطی که دنیا و ایران آبستن تحولات بسیار زیاد است، خیلی سخت است.
۱+۳ سناریوی پیش‌رو

به گزارش می متالز، دنیا از چند منظر در حال تحولات اساسی است. آمریکا در حال به هم زدن نظم جهانی‌ای است که خودش طی دوره حداقل ۳۰‌ساله به‌وجود آورده است. چین تبدیل به یک ابرقدرت جدید شده است و با حرکت‌های جدید آمریکا ناچار به برداشتن نقاب از چهره خود می‌شود و رفتارهای جدید از نوع استعمارگرانه نشان خواهد داد. اتحادیه اروپا در آستانه فروپاشی سیاسی و در نتیجه بازآرایی اقتصادی است. حتی می‌توان پیش‌بینی کرد که دنیا دارد به سمت یک جنگ جهانی کاملا پسا مدرن می‌رود؛ جنگی از جنس سایبری، بیولوژیکی و حتی ژنتیکی.

کرونا معلوم نیست تا چند سال دیگر مهمان دنیا است. اما هر چه هست، دنیا به سرعت در حال تحولات ناشی از آن است. دنیای پس از کرونا با دنیای قبل از آن مسلما فرق‌های بسیاری دارد. یکی از تبعات این پدیده جهانگیر به‌ظاهر مخرب، تسریع در الکترونیکی شدن زندگی‌ها در دنیا است. قطعا اینترنت اشیا با سرعت بیشتری در دنیا پیش خواهد رفت. در نتیجه این اتفاقات در کنار تحولات خانمان‌برانداز فناوری، رکود خاصی بر دنیا حاکم خواهد شد که البته در آن، برخی شرکت‌ها با سرعت چند برابر رشد می‌کنند و در عوض میلیون‌ها شرکت ورشکسته می‌شوند. در نتیجه این تحولات میلیون‌ها نفر به سرعت در جهان کار خود را از دست می‌دهند. همچنین درآمد اکثریت مردم دنیا کاهش خواهش یافت. در نتیجه خرید خودرو نیز کاهش مضاعف پیدا می‌کند. در کنار این موضوع خودروسازان جهان دست به دو کار بزرگ می‌زنند: تعدیل نیرو و به‌کارگیری روش‌های نوین طراحی و تولید. حتی محصولات دستخوش تحولات جدی می‌شوند.

بدین‌ترتیب قطعا می‌توان یک چیز را در صنعت خودرو پیش‌بینی کرد: رقابت بیشتر و کشنده. البته در ادامه مسیر ادغام‌ها، ابرادغام‌ها، اتحادها و شرکت‌های صحنه رقابت را بازآرایی می‌کنند و جبهه‌های رقابت به‌شدت دستخوش قطب‌بندی‌های جدید می‌شود. احتمال زیاد این وضعیت باعث تغییرات راهبردی در صنعت قطعه‌سازی هم می‌شود و غول‌ها، غول‌تر می‌شوند و کوچک‌ترها بیش از پیش این وسط دست و پای غول‌ها از بین می‌روند. البته احتمال ظهور غول‌های جدید مانند تسلا هم است. روش‌های تولید و طراحی دستخوش تغییرات اساسی می‌شود. پس این احتمال بالا می‌رود که یک مجموعه سرمایه‌گذاری بزرگ بیاید در این روش‌های جدید، سرمایه‌گذاری سنگین انجام دهد و با دستیابی به یکسری منابع خاص انسانی، فناوری و معدنی به دستاوردهای شگفت‌انگیزی دست یابد. به خصوص دستیابی به فناوری‌های جدید باتری یا ذخیره‌سازی هیدروژن یا موارد مشابه آن، می‌تواند دنیا را ناگهان متعجب کند. الان که در حال نوشتن این مطلب هستم خود نیز احساس ترس دارم. ترس از روبه‌رویی با دنیایی از ناشناخته‌ها که زندگی تک‌تک ما را زیر و رو خواهد کرد و معلوم نیست چه کسی در این تحول تاریخی برنده است و چه کسی بازنده.

حال برسیم به ایران که می‌خواهد در این بازی جهانی نقش اساسی بازی کند. واقعیت این است که ایران در بازی جهانی مهم است و به‌خاطر همین هم است که نمی‌توانیم به همین راحتی امیدوار باشیم که آمریکایی‌ها کوتاه بیایند. قطعا اروپایی‌ها، روس‌ها و چینی‌ها هم با ما بازی خواهند کرد و به‌عنوان یک ابزار چانه‌زنی از ما استفاده می‌کنند. پس می‌توان به‌راحتی پیش‌بینی کرد که تحریم‌ها در بازه چهارساله آینده کم و بیش باقی خواهند ماند؛ خیالتان راحت. آمریکا دیگر بیش از این نمی‌تواند ما را تحریم کند. عمده پول‌های ما که در دنیا بلوکه شده است و خودروسازان و قطعه‌سازان درجه دوم چینی هم تا وقتی ما هزینه‌های گزاف دور زدن تحریم را بدهیم، با ما در همین حد که هست، همراهی می‌کنند. پس می‌توان گفت: نتایج تحریم هم در صنعت خودرو تقریبا قابل پیش‌بینی است.

اما می‌رسیم به عوامل داخلی؛ در چنین شرایطی باید برای پیش‌بینی چهارسال آینده، ببینیم کدام دسته از سیاستمداران روی کار می‌آیند. اگر اینگونه که در طی این دو سال بوده است و قیمت‌گذاری دستوری و انواع مانع‌تراشی برای تولید و به اصطلاح تحریم‌های داخلی در کنار خالی‌بندی‌های کوچک و بزرگ ادامه یابد، فکر نمی‌کنم که صنعت خودرو تا دو سال دیگر هم دوام بیاورد. اگر مدیران سنتی هم روی کار بیایند و مدیران امتحان پس‌داده دو دهه قبل را روی کار بیاورند، اوضاع خیلی بهتر از این نخواهد بود. احتمال هم دارد که جوانان انقلابی روی کار بیایند. این هم نتیجه‌اش مشخص است. بدون تجربه در این شرایط سخت، این صنعت که چه عرض کنم، احتمالا اقتصاد زمین می‌خورد. شاید برای شما این پیش‌بینی خیلی ناامیدکننده باشد و مرا متهم به بدبینی کنید، اما چند واقعیت غیرقابل کتمان را خدمتتان عرض می‌کنم:

در دو سال گذشته بالای ۴۰ هزار میلیارد تومان هزینه مستقیم قیمت‌گذاری دستوری بوده است و می‌توانم ادعا کنم که جمعا با هزینه فرصت از دست رفته، حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان خسارت به خودروسازی وارد شده است و همچنان به همین روال خسارت‌ها روزانه چند میلیاردی بالا می‌رود. قطعه‌سازان هر آنچه ذخیره داشته‌اند، خرج کرده‌اند و عن‌قریب است که سوختشان تمام شود. دوباره حدود ۱۰۰ هزار خودرو ناقص در پارکینگ‌های دو خودروساز شبه‌دولتی ما انبار شده است. این همه میز داخلی‌سازی هم نتیجه‌اش تقریبا کمتر از ۱۰ درصد کاهش هزینه ارزی این صنعت بوده است. بسیاری از پروژه‌های داخلی‌سازی نیز بدون پول مانده‌اند. تامین و جابه‌جایی ارز با مشکل جدی روبه‌رو شده است. ده‌ها پروژه بزرگ و کوچک خودروی جدید از خودروی کم‌مصرف گرفته تا خودروی برقی و خودروی ارزان مطرح شده است که همگی نیازمند پول هستند و در حال ایجاد بدهی برای این صنعت. هیچ کس هم حاضر به همکاری با دیگری نیست.

همه دم از همکاری و کار مشترک می‌زنند، اما در همین حال حداقل پنج شرکت مختلف به‌طور موازی ادعا می‌کنند که ECU ساخته‌اند. مرحبا. ۳۰ سال عقب‌ماندگی در این بخش را می‌خواهند شش ماهه در این شرایط بی‌پولی حل کنند. حالا این وسط خودروسازان خصوصی را کار ندارم که در حال تعطیل شدن هستند. خودروی تجاری هم که فقط بازی‌ای در گفت‌وگوی سیاستمداران است و عملا فراموش شده است. خودروهای فرسوده و خودروهای گازسوز نیز که شده کفش‌های میرزا نوروز. قطعه‌سازان هم که در حال نبرد پنهان قدرت در این بی‌پولی هستند. البته این وسط تولیدکنندگان مواد اولیه را هم فراموش نکنیم که حداکثر بهره‌برداری را از این چند دستگی در صنعت می‌کنند. خدا را شکر. اگر خودروسازان هزاران میلیاردی زیان می‌کنند، فولاد مبارکه و پتروشیمی‌ها، چند برابرش سود می‌کنند. دلال‌ها هم که الحمدلله تحت هر شرایطی سود خود را می‌برند. پس چه کسی می‌خواهد این اوضاع را تغییر دهد و جلوی سقوط را بگیرد؟

من سه سناریوی سیاسی را در بالا بررسی ‌کردم. سناریوهایی که قبلا تجربه شده است و در پیش‌بینی نتایج رفتاری آنها می‌توانم با احتمال بالا صحبت کنم. اما یک سناریوی چهارمی وجود دارد. البته شاید فقط آرزو می‌کنم که وجود داشته باشد تا شاید جلوی این سقوط عظیم را بگیرد. این سناریو بازگشت عقلانیت اقتصادی به تصمیم‌گیری‌های کلان صنعت خودرو و کنار گذاشتن دعواهای جناحی و البته اختلاف بین نسلی است. اگر فرض کنیم که این عقلانیت حاکم شود، حال می‌توان با توجه به امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری گسترده موجود در کشور و با ترکیبی از تجربه پیران راه با شجاعت جوانان، یک راه‌حل‌هایی داد که نه در کوتاه‌مدت بلکه در میان‌مدت و بلندمدت مسیر را به‌تدریج تصحیح کند.

اگر بخواهم به‌عنوان اولین شرط لازم راه‌حلی ارائه کنم، آزادسازی قیمت‌ها و کنار گذاشتن حرف‌های پوپولیستی است. حتما این کار باعث افزایش قیمت در بازار می‌شود. اما این همان‌جایی است که باید مدیران و سیاستمداران ما منافع شخصی خود را کنار گذاشته و شجاعت به خرج دهند و منافع ملی را در اولویت قرار دهند. شرط دوم این است که مدیران عامل تا مدت چهار سال تثبیت شوند و برنامه‌های شفافی ارائه دهند و برنامه‌ها طبق معیارهای اقتصادی رصد شود. سیاستمداران تا چهار سال باید قول دهند که از نزدیکان و فامیل خود حمایت نکنند، بلکه فقط برنامه‌های اصولی را دنبال کنند. مسوولان باید اجازه دهند که بخش خصوصی حرف خود را با شفافیت و شجاعت بزند و سیاستمداران به خود اجازه ندهند که بعدا در تخصیص بودجه‌ها و پرداخت‌ها، تلافی در بیاورند. باید شفاف‌سازی واقعی انجام شود و مبتنی بر نتایج این شفافیت تصمیم‌گیری شود. به‌عنوان مثال اگر کارخانه‌ای در فلان استان که بر مبنای سفارش‌های فلان وکیل تاسیس شده است و هزینه‌های اضافه‌ای را دریافت می‌کند که نباید، باید برای کاهش هزینه‌ها و اقتصادی شدن کار خود جدی اقدام کند.

اگر نتوانست باید تعطیل شود. باید بی‌خیال بهینه‌سازی‌های محلی در کوتاه‌مدت شویم. بلکه باید منافع کل صنعت و ملت را بهینه کرد. باید هزینه‌ها شامل هزینه‌های اقتصاد و فرصت‌های از دست‌رفته نیز در محاسبات آورده شود و بر مبنای آن طرح‌های واقعی با کمترین مضرات و اگر شد با منافع بیشتر انتخاب و دنبال شود. این همه پروژه در وضعیت فعلی کشور، سم مهلک در نوآوری است. منابع محدود است و باید درست مدیریت شود. پخش کردن منابع ملی در این حالت، یعنی اتلاف آنها و معنی‌اش خیلی واضح است. جهادی عمل کردن در این شرایط یعنی از خود گذشتگی، شجاعت با واقعیت روبه‌رو شدن، منافع مردم را درست دیدن، محکم و استوار عمل کردن و پاسخگو بودن. اینکه بیاییم و حرف بزنیم و ادعا کنیم و بعد هم بگذاریم و از در پشتی بیرون برویم که نشد کار. اینکه دائما نمایش راه بیندازیم و ادعا کنیم و کار مفید نکنیم، جز از دست دادن فرصت‌ها چیزی به‌دنبال ندارد.

البته باید در کنار این موارد یک نکته کلیدی را هم بگویم. نمی‌توانیم در این شرایط که وسط جنگ هستیم، بخواهیم همه‌چیز را در حد اعلا درست کنیم، باید از رویاپردازی دوری کنیم. استانداردهای یورو ۵ و اجرای تمامی استانداردهای ۸۵ گانه و در کنار آن کاهش معنی‌دار مصرف سوخت و خودروی برقی و سبک‌سازی و... همزمان با هم امکان‌پذیر نیست. این کارها جز پز سیاسی و افزایش هزینه‌های واقعی مردم چیزی به‌دنبال ندارد. باید تحمل کرد و ابتدا صنعت را از این سقوط آزاد نجات داد و بعد به‌تدریج با انتخاب کاملا راهبردی از میان راه‌حل‌های مختلف آنچه در محدوده منابع ما است را انتخاب کرد. این‌همه پروژه در کشور، قطعا نمی‌تواند با این منابع به نتیجه برسد و جز افزایش هزینه‌ها و قیمت‌ها و کاهش معنی‌دار کیفیت‌ها، چیزی به‌دنبال نخواهد داشت. 

امیر حسن کاکائی/ عضو هیات علمی دانشکده مهندسی خودرو

عناوین برگزیده