به گزارش می متالز، اقتصاد ایران در سه سال اخیر با بدترین شرایط در تاریخ معاصر روبهرو شده است و بهویژه در ۱۰ سال منتهی به ۱۴۰۰ ازنظر رشد اقتصادی بهعنوان معیار سنجش رشد ثروت، در موقعیت بدی قرار دارد. از سوی دیگر مناسبات سیاسی بینالمللی ایران در ادامه ناسازگاریها و اختلافات و دشمنیهای آمریکا در بدترین دوران ۴ دهه اخیر واقعشده است. تصمیمگیران سیاسی ایران به دلایل گوناگون، دستکم در کوتاه و حتی میانمدت به توافق با آمریکا نمیاندیشند و از سوی دیگر این نکته واضح است که آمریکا کماکان با فاصله زیاد هنوز قدرت اول اقتصاد جهان است و نیروی نظامی و سیاسی این کشور در بالاترین سطح قرار دارد. از پیش معلوم است که ایران برای برونرفت از وضعیت فعلی بهویژه بیرون کشیدن اقتصاد از این ورطه، باید راههای تازهای را پیدا کند.
هر چند یک وقفه کوتاه پس از امضای قرارداد برجام، راه را به مدت کمی بر این اندیشه بست، اما حالا و با تشدید خصومتهای آمریکا علیه ایران و در وضعیتی که اقتصاد ایران و البته سیاست خارجی با دشواریهای بسیار بزرگی روبهرو شده است، نگاه به شرق بازهم از بایگانی وزارت خارجه و نیز سایر نهادها بیرون کشیده شده است. دقت در سخنان و نوشتههای پرشمار مدافعان امضای سند راهبردی ۲۵ ساله با چین، این است که با چنین توافق استراتژیکی میتوانیم از آثار تحریم آمریکا بکاهیم. بنابراین، فلسفه نگاه به شرق با توجه به ضعف بنیادین اقتصاد روسیه، به نگاه به چین تغییر کرده است.
تردیدی نیست که هر مسیر و مجرایی که به گسترش تعامل اقتصاد ایران با جهان منجر شود برای ایران منفعت خواهد داشت.
با اینهمه باید دید که ماهیت چنین قرارداد راهبردی که شاید منعقد شود چیست و چین و ایران بر سرچه موادی از تجارت و سیاست توافق میکنند تا بتوان با دقت بیشتر و بهصورت جزئیتر درباره منافع ایران سخن گفت. اما با توجه به آنچه از کلیات این قرارداد میدانیم و با فرض اینکه این سند قابلیت اجرایی پیدا کند، منفعت آن برای ایران جذب سرمایه ارزی و ورود منابع لازم برای سرمایهگذاری و توسعه بخشهایی از اقتصاد است که بههرحال مؤثر و مورد نیاز است. اما باید دید چین در برابر سرمایهگذاری ادعایی ۴۰۰ میلیارد دلاری از ایران چه انتظاراتی دارد و پس از آن با دقت و بهصورت منصفانه داوری کرد.
اگر فرض بر این باشد که ازجمله نتایج این توافق راهبردی ۲۵ ساله نزدیکی مناسبات اقتصادی ایران و نوعی از برقراری تجارت آزاد باشد و راه ورود همه کالاهای تولیدشده در دو کشور برای یکدیگر آزادشده و موانع گمرکی و غیر گمرکی بین دو کشور برداشته شود، تصور میکنید چه اتفاقی برای بخش صنعت و نظام تولید غیررقابتی ایران میافتد؟
تردیدی نیست که دستکم با وضعیت امروز کیفیت و کمیت تولید ایران و میزان بهرهوری و رقابتپذیری موجود، بخش صنعت ایران با تهدید جدی مواجه خواهد شد. صنعت خودرو، بخش تولید لوازمخانگی، صنایع نساجی، حوزه تولید ماشینآلات صنعتی و سایر کالاهای مصرفی ایران توانایی و تابآوری در برابر صنایع چینی را خواهند داشت؟ هر چند ممکن است برخی صنایع مثل پتروشیمی، فلزات اساسی و مواد اولیه موردنیاز برای تولید این صنایع، مانند سنگآهن برای صادرات به بازار چین با رشد و استقبال مواجه شوند.
شاید بخش کشاورزی ایران هم کار سختی نداشته باشد، اما تولید مسکن نیز بهوسیله شرکتهای چینی در شرایط ترجیحی به زیان تولید داخل است. تولید نفت و گاز برای صادرات به چین نیز شاید در وضعیت بهتری قرار گیرند.
بنابراین در شرایط عادی به نظر میرسد تراز تجاری با چین در اغلب بخشهای کالایی غیر از نفت و گاز و شاید پتروشیمی در درازمدت به سود چین خواهد شد و تنها احتمال بعید این است که تصور کنیم چین از طریق این توافق راهبردی ۲۵ ساله به دلایل سیاسی بخواهد اقتصاد ایران را نیرومند و قوی نماید تا بتواند از اهرم قدرت سیاسی ایران در منازعه با آمریکا استفاده کند و در ازای آن راه صادرات ایران را نیز هموار سازد.