به گزارش می متالز، کم آبی حاصل از عدم بارش ها و یا کاهش بسیار چشمگیر نزولات جوی از یک سو و نبود الگوی صحیح مصرف آب در همه بخش ها ، چه صنعتی، چه کشاورزی و چه شرب کار را تا جایی پیش برده که بروز فاجعه ای بنام کم آبی(و تو بخوان بی آبی) حالا دیگر تبدیل به یک یقین وحشت انگیز شده است.این در حالی است که یک تابستان گرم و طولانی در برابر ما آغوش باز کرده .فرو رفتن در این مغاک بی شک بسیار هراس آور است.آنهم برای مردمی که عادت کرده اند از فشار شلنگ آب شرب به عنوان جاروی نظافت استفاده کنند.
مقصر این امر کیست؟ چه کسی باعث شده کار به این جا برسد که 27 استان کشور درگیر چالش آب شوند؟ آیا دولت (ها) مقصرند ؟ آیا مردم تقصیر کارند که مثلا استان سیستان و بلوچستان اینک صد درصد از آب هر روزه محروم شده است؟ اطلاعات روزانه بارشها نشان میدهد که میزان بارندگیها، از ابتدای سال آبی (اول مهر) تا 15 فروردین امسال به 99.8 میلیمتر رسید که نسبت به مدت مشابه پارسال، 51 درصد کاهش یافته و این افت بارشها در مقایسه با میانگین متوسط 49 ساله نیز از مرز منفی 49درصد عبور کرده است.
رسانه ها خبر داده اند از بین 6 حوضه آبریز اصلی کشور (دریای خزر، خلیج فارس و دریای عمان، دریاچه ارومیه، فلات مرکزی، مرزی شرق، قرهقوم)، حوضه آبریز مرزی شرق شامل مناطقی از استانهای خراسان رضوی و جنوبی و سیستان و بلوچستان با کاهش 69 درصدی بارشها، شرایط بحرانیتری را تجربه میکند.
در عین حال گفته می شود خشکسالی در نوار شمالی کشور کاملا ملموس تر است. اساس پیش بینی های موجود انتظار می رفت که تا انتهای زمستان سال گذشته بارش های کشور به منفی 20 درصد رسیده و قدری وضعیت بهبود پیدا کند اما این طور نشد و در سال جدید هم آسمان روی خوشی به ما نشان نداد. در نهایت این امر موجب شد افت بارش های ایران از مرز 50 درصد بگذرد و استان های به مراتب بیشتری را درگیر معضل خشکسالی کند.
ولی چند استان باقی مانده وضعیت بهتری دارند.اما این برتری فقط در حوزه بارش و منابع است.بی برنامگی در الگوهای کشت و مصرف چه از منظرگاه متولیان آبی کشور و چه از سوی مصرف کنندگان همچنان به قوت خود باقی است و انتظار بوی بهبود از اوضاع به مشام نمیرسد.تعدد چاه های عمیق مجاز و غیر مجاز در تمام سال های گذشته ، خشکیدن دریاچه ها و رودها و تغییرات اقلیمی وبارش های بسیار کم ، سبک استفاده از منابع آبی اینک ما را با واقعه ای خوف انگیز بنام زلزله ای بنام خشکسالی روبرو کرده است.موضوع نبود آب به مثابه یک خودرو غیر استاندارد و یا قدیمی نیست که در جاده ها حادثه آفرینی کند تا ما به جایی برسیم که وجودش را از جاده ها حذف کنیم .
مشکل بعدی این است که پرداختن به بحران آب و تنش کم آبی متاسفانه فقط در قالب شهرها شکل گرفته است.این در حالی است که تنها 6 تا حداکثر 10 درصد بی آبی ها زیر سر شهر ها و شهرنشینان است.درست است که دعوای قدیمی بین وزارت نیرو و وزارت کشاورزی بر سر ارقام 90 درصدی مصرف کشاورزی و یا 64 درصدی آن به قوت خود باقی است.اما طرف یک سوی این دعوا را گرفتن هم مشکلی را حل نمی کند.ارزیابی روش های برخورد حالا دیگر کلاف سردرگمی شده است که عارف و عامی از حل آن عاجرز مانده اند.ارزیابی یک سویه از شهرها میز راه به هیچ دهی نبرده است.انواع و اقسام مصاحبه ها و گفتگوها و گزارش ها و تبلیغات عریض و طویل دولتی و غیر دولتی هم اگر بی تاثیر نبوده باشد اما کم تاثیر بوده است.کسی هرگز نمی پرسد که تشریح این بیماری چه گرهی از کار باز کرده است وقتی تجویزی صورت نمی گیرد .
در این میان مدیران دولتی و متولیان آبی در عین آنکه مولفه ای جدید بنام سازگاری با اقلیم و شرایط را در آرا خود لحاظ کرده اند حرف و حدیث همیشگی خود رانیز تکرار می کنند و در نهایت معتقدند که اگر قیمت آب واقعی شود قضیه شکل طبیعی به خود خواهد گرفت.مدیران وزارت نیرو معتقد به اصلاح الگوی مصرف در بخش کشاورزی ، در کنار واقعی شدن قیمت آب هستند..در حالیکه برخی نیز در این میان معتقدند تجربه گران کردن کالایی به نام آب –هرچند که ظاهرا هیچ شباهتی به حامل های انرژی ندارد-پیش از این امتحان خود را پس داده و با بالابردن قیمت آب نمی توان طرفی بست و مشکل بی آبی را حل کرد.برخی از صاحبنظران هم اعتقاد دارند ماجرای آب هم متاثر از اندیشه سوداگرانه گروهی خاص است که با ترفندهای مختلف به سود خود می اندیشند و برایشان اصلا مهم نیست که چه سرنوشت تلخی در انتظار کشور است.
برخی از کارشناسان اقتصادی منتقد این مولفه نیز معتقدند که به نظر می رسد ماجرای آب هم از قاعده دلال مسلکی حاکم بر اقتصاد ایران جدا نیست . فرشاد مومنی، اقتصاد دان می گوید: ما درباره آب به مثابه یک حق بشری،منبع طبیعی و کالا می توانیم فکرکنیم و اینک به شدت نیازمند دقت های بایسته در این حوزه هستیم. او اعتقاد دارد متاسفانه چون این کار انجام نمی شود حتی با حسن نیت نیز ایده هایی مطرح می شود که می تواند تشدید کننده بحران باشد تا اینکه پتانسیل حل بحران را داشته باشد.
وی تاکید می کند: براساس یک توهماتی در سال ۱۳۶۸ ایده خصوصی سازی در ایران مطرح شد که در سال ۱۳۷۸ و در چهارچوب اسناد پشتیبان برنامه سوم گزارش های رسمی انتشار پیدا کرد که در آن دستگاه های مسئول اذعان کردند که تا آن تاریخ هنوز هیچ مرجع رسمی قادر به ارائه عدد شرکت های دولتی در ایران نیست یعنی ما درباره موردی قضاوت و حکم صادر کردیم که حتی درباره تعداد آن ها هم اطلاعات لازم را نداریم و این قضیه در مورد آب هم اتفاق افتاد.
به هرحال پیش کشیدن نظرات اهل فن در این مقال چندان وجهی ندارد چون پرسش ها همچنان به قوت خود باقی است و با تداوم این کار ،عملا و همچنان طرح موضوع کرده ایم و فقط راجع به بیماری توضیحاتی به دست داده ایم.چاره کار چیست؟ به نظر می رسد در وهله اول باید یک استراتژی مشخص وجود داشته باشد که بالاخره موضع دستگاه های متولی به صورت روشن و واضح در قبال تنش آبی موجود چیست ؟ آنها چه برنامه هایی برای روبرویی و مدیریت این مسئله دارند؟ آیا اصلا برنامه ای در دست دارند؟ آنها باید از اقداماتی که به عمل آورده اند( ویا نیاورده اند) رفع ابهام کنند.همچنین بگویند که با تمام این احوالات و بدیهیات از این پس قصد دارند چه کنند و در عین توقع دارند دیگران چه کاری انجام دهند.این موضوعات در عین اینکه محورهایی کلی به نظر می رسند اما باید با شفافیت هرچه تمام تر عیان شده و رسانه ای شوند.خشکسالی و کم آبی که اینک رفته رفته تبدیل به هیولایی ترسناک شده است و به تعبیر مردم و اهل فن عنقریب است که همه را به کویر خود بکشد، حال آنقدر جدی هست که بابتش کمپین ها راه اندازی شود، جنبش های مردمی و مدیریتی شکل بگیرد و سرلوحه زیست همگان قرار گیرد.
یک موضوع مهم دیگر آن است که نباید فراموش کرد مسئله آب به خودی خود آنقدر مهم و حساس هست که با بی توجهی به ورطه هایی غیر صواب کشیده شود و بدخواهان و یا ناآگاهان از آن پیراهن عثمان بسازند، بنابراین باید نسبت به آن فوق العاده حساسیت به خرج داد و در عین حال باید کاملا مراقب بود تا مبدل به ماجرایی جنجال برانگیز نشود.شک نیست که این موضوع از چنان پتانسیلی برخوردار است که برخی از سیاست بازان می توانند از آن برای مقابله با همتای مخالف خود سلاحی برنده بسازند، بی آنکه بیاندیشند کشتی ای را سوراخ می کنند که خود نیز در آن نشسته اند.
در حقیقت حل بحران آب نیاز به یک همت بزرگ ملی دارد که شان آن از گستره شعارهای دهان پرکن و فریبنده روزمره اجل است .منافع ملی و آبروی کشور محل دعواهای مبتذل جناحی سیاست بازان نیست.کنشگران عرصه اجرا همزمان و همگام با توده های مردم باید به هوش باشند تا مسئله به شکلی درست و اصولی مدیریت شود.مانند همانچه در خصوص زلزله اخیر کرمانشاه صورت گرفت.با این تفاوت که در ماجرای آب نباید تجربه تلخ بی اعتمادی اقشار مردم نسبت به اهرم های حاکمیتی یک بار دیگر تکرار شود.