به گزارش می متالز، بورس بعد از یک جهش چند ده هزار واحدی در نیمه نخست سال، به خودش افت چند هزار واحدی دید. اوائل، صحبت از اصلاح و استراحت بود و کسی از این بابت دل، آشوب نمی کرد. در واقع ارزش روزانه معاملات آنقدری بود که هیچ منطقی را نمی توانست نگران کند اما از دل ادامهدار شدن ریزشها دلایلی طرح شد که دیگر معنایی جز جریان سازی برای روزهای خوب بازار سرمایه نداشت.
فضای پر نشاط بازار سرمایه به یکباره دستخوش جوی ملتهب و پر حرف و حدیث شد. عده ای به دنبال گرفتن ماهیهای خوش آب و رنگ، آب را آنچنان گلآلود کردند که دیگر واقعیت از شایعه قابل تشخیص نبود و هر کذب و دروغی می توانست رخت صحت و درستی تن کند.
کار عده ای این شده بود که به وقت بازار، با بالا و پایین رفتن شاخص و قیمت ها بر طبل ابهام آفرینی بکوبند تا یأس و ناامیدی بر دل بازار و سهامداران سایه بیندازد. از دل این تحرکات هیچ بویی به مشام نمیرسد جز خیانت. و وقتی سخن از جریانسازی به میان میآید دیگر جایی برای سکوت، مسامحه و مصالحه باقی نمیماند.
در حالیکه پای منفعت صدها شرکت و هزاران سهامدار حرفه ای و غیر حرفهای در میان است؛ عدهای برای کسب سودهای نجومیتن به هر خیانتی میدهند و در این راه از هیچ اقدامی کم و کسر نمیگذارند.
اگر تا دیروز این عده با سبدی پر از ضرر تن به سیگنال فروشی می دادند بلکه از دل سفته بازیهایشان آبی برای خود داغ کنند، امروز با برهم زدن نظم و جو بازار و به کمک شایعاتی بیپایه و اساس به سراغ "بورس هراسی" میروند تا از دل این ترس و واهمه نانی برای خود روغنی کنند.
حذف قانون معاملات اعتباری سرآغاز این داستان بود. با وجود آنکه مسوولان از تمام کانالهای رسمی و غیررسمی سعی بر تکذیب این خبر داشتند اما صدایشان در هیاهوی جنجالآفرینان گم شد و حتی این خبرها را نتیجه زحمات خود بیان میکردند که نامهها و دستورالعملها روی میزشان بوده و با پیشدستی سهامداران هوشیار، سازمان بورس عقبنشینی کرد.
گامها حساب شده و دقیق بود. بعد از نهاد ناظر، حقوقیها بهترین گروه برای تیر پیکانهایشان بودند. جریانسازان جنجالآفرین به بهانه منفی شدن بازار در یک سوم پایانی یکی از روزهای کاملاً مثبت که همه آنرا بازگشت بازار به مدار صعود میخواندند دم از دسیسه چند حقوقی زدند.
پیکر بازار اینبار با کلماتی چون "دعوای حقوقیها، پدرخوانده بازار، تسویه حساب شخصی، تأمین سرمایه پولدار"؛ نشانه گرفته شد. این ادعاها دهان به دهان از این کانال به آن کانال میچرخید، تا جایی که به باور و یقین عمومی در بدنه اهالی بازار تبدیل شد.
دقیقاً در زمانی که التهابات بازار ارز و طلا در حال فروکشی است و تصاویر صفهای طویل برای دریافت کد معاملاتی درکارگزاریها جایگزین صف خریداران سکه و ارز دست به دست میشود، تلاش تمام عیاری برای شکل دادن تفکر دسیسه شکل میگیرد. اما به واقع اینهمه تلاش برای چه و چه هدفی؟
امسال بخش قابل توجهی از تازهواردها بازار برخلاف سال 92 کدهای معاملاتی خود را خرج خرید واحدهای صندوقهای سرمایه گذاری کردند و تودهوار سر از بازار خرید و فروش درنیاوردند. تقویت صندوقهای سرمایه گذاری بدترین خبر برای جریانسازان جنجالآفرین بود. نان آنها از دل حرکتهای تودهوارگرم و نرم میشود. از دل سفته بازی، سیگنال فروشی و جنجالآفرینی کسب و کار نوینی برای خود دست و پا کرده بودند که اینبار نانشان تخته شده بود.
وقتی پای منفعت در میان باشد آنهم منفعت چند ده میلیاردی، دوستان! از هیچ تلاشی فروگذار نیستند و اگر زهرشان دامنها هم بگیرد، خاطر آنان ناآسوده نمیشود. بازی را باید تا ته ادامه دهند و میدهند. اینبار با هوچیگری رسانهای.
عریضه نویسی در فضاهای مجازی، رساندن شکوه و شکایت به نمایندگان مجلس و کشاندنش به میز دادستانی بخشی از تلاشهای بی حد و حصرشان است. تا از دل این هیاهوها آب به آسیاب رسانههای خارجی و شبکههای مجازی بریزند.
انصافاً کارشان را هم بد انجام ندادند! با گلآلود کردن آب و ایجاد فضای یأسآلود و طرح پایان روزهای خوب بازار، آنهم بی اعتنا به آمار و ارقام واقعی، دلالان بازار ارز و سکه را هم بر آن داشتتند که هر چه توان دارند خرج تغییر مسیر سرمایهگذاریهای جدید در بورس کنند. برای رسیدن به این مقصود دایره گسترده ای از همکاریهای خارجی و داخلی شکل گرفت. رسانههای خارجی و کانال های مجازی تمام قد به پایداری این شرایط کمک میکردند چون تضعیف بورس حداقل خوراک خبری خوبی برای آنها بود. غافل از اینکه دنیای بازار سرمایه کیلومترها از جاده دلالی ارز و سکه فاصله دارد.
بازار سرمایه اساساً پر از روزهای مثبت و منفی است. گاه در یک سال، روزهای منفی آن به روزهای مثبت آن میچربد و گاه روزهای مثبت آن به روزهای منفی. نکته اینجاست که ریسکپذیری با درجات مختلف باید در ذات سرمایهگذاران آن باشد. تا یک قانون طلایی این بازار را همیشه رعایت کنند. "نه در سودهایتان بخندید و نه در ضررهایتان گریه کنید."
نهادینه شدن این قانون در وجود هر سرمایهگذار بورسی، به او کمک میکند که نه در سالهای رکود از بازار سرمایه ناامید شود و نه در روزها، ماهها و سالهای رونق خود را برنده عالم فرض کند. در بورس هیچ وقت در روی یک پاشنه نمیچرخد. گهی زین به پشت است و گهی پشت به زین است. پس دیگر نه امروز و نه هیچ روز دیگر شاید نیازی به این نباشد که آمار و ارقام روزهای خوب را لیست کرد چون ممکن است روز دیگر آمارها حرف دیگری با ما بزنند اما آنچه بدون شک در این بازار تغییرناپذیر است؛ فرصتهایی است که سرمایهگذاران باهوش و بیاعتنا به حاشیهسازان میتوانند از آن تا بینهایت استفاده ببرند و یا ...