به گزارش می متالز، به نظر میرسد در مورد بازار بدهی شناخت درستی وجود ندارد، زیرا ارتباط چندانی بین نرخ بهره بین بانکی و افزایش یا کاهش قیمتها در بورس آنهم در کشوری مثل ایران وجود ندارد. عمده سبد پس انداز و سپرده گذاری خانوار در ایران سپرده بانکی است که کاملاً تابع دستورات بانک مرکزی بوده و با نوسانات نرخ بهره بین بانکی تغییر نمیکند. ابتدا بگذارید کمی بازار بدهی را در ایران برای مخاطبان توضیح بدهم، بازار بدهی به عنوان رکن دوم بازار سرمایه از بازار بین بانکی و بازار اوراق اولیه و ثانویه دولتی و شرکتی تشکیل شده، ترتیب کار به این صورت است که برخی مجموعهها مثل شهرداری و ... برای تامین مالی در بازار اولیه اوراق حراج میکنند و پس از آن معاملات ثانویه اوراق بدهی مثل سهام بر روی این اوراق با توجه به شرایط روز انجام میشود؛ بنابراین دو راه برای تامین مالی از طریق بازار سرمایه وجود دارد. انتشار سهام و انتشار اوراق بدهی، البته میتوان روی اینها ابزارهای مختلف کار کرد مثل اوراق بدهی قابل تبدیل به سهام و ..
همچنین اخیراً در بازار بدهی، بانک مرکزی عملیات بازار باز را انجام میدهد، یعنی اوراق از قبل منتشر شده دولتی را با بانکها معامله میکند، مثلاً اگر بانکی دارای کسری منابع باشد بانک مرکزی اوراق را از بانک میخرد و پول آن را میدهد که عمدتاً سررسید این خریدها کوتاه مدت یکی دو هفتهای است.
به دلیل عدم شناخت فعالین از سازوکار بازار بدهی، حجم معاملات ثانویه بازار اوراق را معادل انتشار اوراق توسط دولت در نظر میگیرند، در حالیکه اکثر این معاملات مربوط به بازار باز است و نه حتی معاملات ثانویه اشخاص.
در کشوری که با تورم بالا رو به رو است و نیاز به نقدینگی بنگاهها و اشخاص بیشتر میشود و تقاضای پول افزایش پیدا میکند، بانکها با افزایش تقاضا مواجه هستند از سوی دیگر اخیرا بانک مرکزی هم محدودیت رشد ترازنامهای دو درصد در ماه را برای بانکها ایجاد کرده است. در این مدت دولت دست به انتشار اوراق زده و حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان تامین مالی کرده، اما معادل فروش اوراق توسط دولت را بانک مرکزی در بازار بین بانکی تزریق کرده و عملاً انگار دولت اوراق فروخته و بانک مرکزی خریده، ولی با یک واسطه که بانکها باشند.
با توجه به شرایط اقتصادی کشور که تحت تحریمهای شدید و نیز عواقب بیماری کرونا است نرخهای بالای بهره میتواند موجب آسیب به اقتصاد و کاهش تولید در این شرایط بد اقتصادی شود بنابراین بانک مرکزی نهایت تلاش خود را میکند که نرخ بهره رشد نکند و بنابراین مجموع بدهی دولت که با انتشار اوراق ایجاد میشود در نهایت از طریق بازار بین بانکی خریداری میشود.
حالا این فرآیند پیچیده را بازار سرمایهایها خیلی ساده معادل انتشار اوراق توسط دولت میبینند که درست نیست، بنابراین بهتر است آمار معاملات اوراق به صورت تفکیکی در پایان هر روز اعلام شود تا بازار دچار اشتباه محاسباتی نشود. شخصاً پیشنهاد میکنم سازمان بورس تابلو جداگانه برای معاملات بین بانکی، ثانویه اشخاص و اولیه دولتی و اشخاص در بازار اوراق بدهی تشکیل دهد.
نرخ بین بانکی هم نمیتواند تاثیر زیادی در بازار پول ایران داشته باشد، اصولاً باید نرخ سود سپرده و اوراق بدهی مورد توجه باشد نه بین بانکی، برای یک فعال اقتصادی امکان تامین مالی از بازار بین بانکی وجود نداره چراکه این بازار مختص بانکهاست، در کشورهای با اقتصاد کاملاً آزاد نرخ بین بانکی همان نرخ اعلامی بانک مرکزی است که به بانکها تسهیلات اعطا میکنند مثلاً در امریکا فدرال رزرو با نرخ صفر درصد به بانکها تسهیلات میدهد که به فد فاندز ریت معروف است البته نرخ اوراق در بازار بالاتر است.
در ایران نرخ سود سپرده بیشتر از اینکه به بازار بین بانکی ارتباطی داشته باشد به دستورات بانک مرکزی ارتباط دارد، نرخ سود سپرده یکساله از سال ۹۸ روی ۱۸ درصد ثابت مانده در حالیکه نرخ بین بانکی نوسان زیادی داشته، همچنین نرخ اوراق در بازار سرمایه وابسته به شرایط کلی بازار سرمایه است، وقتی ورود پول داریم بخشی از این پولها وارد بازار اوراق میشود و با خرید اوراق قیمت اوراق را افزایش میدهد که باعث کاهش بازدهی آنها میشود و برعکس وقتی خروج پول رخ میدهد هم باعث افزایش نرخ بهره میشود هم بازار بین بانکی تا حدی متأثر میشود، زیرا سیالیت پول وقتی کم میشود خود به خود بر بازار اوراق تا حدی تأثیر میگذارد، بنابراین ترکییی از عوامل مختلف بر نرخ بازدهی اوراق در بازار سرمایه اثر میگذارد، در کل نرخ بهره بین بانکی به عنوان سیگنالی برای سیاستهای بانک مرکزی مهم بوده، ولی آنچه که مهمتر است نرخ بازدهی اوراق و نرخ سود سپرده یکساله است که نرخ بازدهی اوراق در چند ماه اخیر دو درصد رشد داشته، ولی نرخ سود سپرده بانکی ثابت بوده، بنابراین نمیشود افت و خیز عجیب بازار سرمایه در دو سال اخیر را فقط به نرخ سود بدون ریسک نسبت داد.
نرخ بهره بین بانکی به عنوان سیگنالی برای سیاستهای بانک مرکزی مهم بوده، ولی آنچه که مهمتر است نرخ بازدهی اوراق و نرخ سود سپرده یکساله است که نرخ بازدهی اوراق در چند ماه اخیر دو درصد رشد داشته، ولی نرخ سود سپرده بانکی ثابت بوده، بنابراین نمیشود افت و خیز عجیب بازار سرمایه در دو سال اخیر را فقط به نرخ سود بدون ریسک نسبت داد.
بنده پیشنهاد میکنم افرادی که تازه وارد بازار سرمایه شدند و در ضرر هستند و این ضرر و زیان به آنها فشار میآورد از افراد معتبر و دارای مجوز از سازمان مشاوره بگیرند، اکثر تحلیلهای فضای مجازی در مورد بازار و عوامل موثر بر آن اشتباه و گمراه کننده است، مثلا جریان غالب در فضای مجازی پارسال در اوج بازار، فروش سهام دولت در پالایشگاهها در قالب صندوق پالایشی بود که این موضوع را موجب تداوم شرایط صعودی بازار میدانستند که برداشت کاملاً اشتباهی بود و حتی عده زیادی فریب خوردند و رفتند نامه امضا کردند برای اینکه دولت باید چند برابر قیمت واقعی به ما سهام بفروشد!
در حالیکه پارسال بارها نسبت به فروش این صندوق در قیمت بالا هشدار داده شد، اما به آن توجهی نشد و در نهایت متاسفانه بعدا در قیمتهای خیلی بالا شرکتها را مجبور به خرید سهام خزانه کردند و …
به نظر میرسد با توسعه سواد مالی در بازار سرمایه توسعه نوسانات قیمتی عجیب و غریب کمتر میشود، بخشی از توصیه من به سهامداران برای افزایش سواد مالی مطالعه کتب آموزشی مثل ارزش گذاری و مدیریت ریسک وسرمایه گذاری است و بخشی دیگر به وزارت اقتصاد و سازمان بورس برمیگردد که با تقویت کمی و کیفی نهادهای مالی میتوانند موجب رشد سواد مالی و آگاهی عمومی در بازارسرمایه شوند.
بازار سرمایه فقط نرخ بهره بین بانکی، نرخ بهره اوراق بدون ریسک نیست، ارزش گذاری فقط نرخ بهره اوراق بدون ریسک نیست و باید انتظارات رشد از سود هر سهم را هم در کنار آن در نظر گرفت، همیشه نرخ بهره باید با نرخ رشد مقایسه شود، شرایط امروز مثل سال ۹۲ نیست که نرخ بهره ۲۲ درصدی موجب افت بازار شد، با نرخ بهره ۲۲ درصدی و انتظارات تورمی بسیار پایینتر از اعداد امروز، بازارسرمایه با نسب P/E حدود ۴ برای خرید ارزندهتر از سرمایه گذاری بر درآمد ثابت است چه برسد که انتظارات تورمی بسیار بالاتر از نرخ بهره بدون ریسک است.
توصیه بنده به دولت و بانک مرکزی اعلام شفاف سیاستهای پولی و مالی است، مثلاً بانک مرکزی امریکا از زمان شروع کرونا شفاف اعلام کرد که نرخ بهره را به صفر (فد فاندز ریت) کاهش میدهد و تا پایان کرونا این را تغییر نخواهد داد، حتی با وجود تورم ۶ درصدی که در ۳۰ سال اخیر در امریکا بی سابقه بوده فدرال رزرو سیاست خود را در این خصوص تغییر نداده است.
ما هم لازم داریم که بانک مرکزی نرخ بهره هدف، تورم هدف، اشتغال و رشد اقتصادی را هر ساله اعلام کند و تا پایان از آن دفاع کند. همچنین وزارت اقتصاد برنامه فروش اوراق را تا یکسال آتی منتشر کند، فروش سهام در بازار اولیه از قبل مشخص باشد و در یک کلام سرمایه گذاران در اقتصاد کشور دائم سورپرایز نشوند. همچنین قیمت گذاری از اقتصاد حذف شود و به نظام بازار اجازه داده شود که قیمت را تعیین کند، و اگر جایی مصرف کننده نیاز به حمایت دارد نه از راه فشار بر تولید کننده بلکه از طریق یارانه مستقیم و غیر مستقیم از مصرف کننده حمایت شود، اما نباید به اسم حمایت از مصرف کننده زمینه ضرر و زیان به تولید کننده را دامن زد.
همچنین اختلاف قیمت نیما با دلار آزاد زیاد شده و دولت برای جلوگیری از آسیب به صادرات و تولید باید این فاصله را کمتر کرد تا قیمت نیما به آزاد نزدیکتر شود.
به نظر من P/E بازار سرمایه به صورت کلی پایین است و برای سرمایه گذاری جذاب، متاسفانه در دو سال اخیر فرهنگ سرمایه گذاری با فرهنگ سفته بازی خیلی خلط شده و افراد زیادی با سودای سود کوتاه مدت وارد بازار شدند که خروج اینها باعث افت قیمتها شد، در حالیکه اصول کار در بازار سرمایه سرمایه گذاری با دید بلند مدت در قیمتهای مناسب و با تحلیل درست و منطقی است. اگر بازدهی بازار سرمایه با بقیه بازارها در بلند مدت مقایسه شود نشان دهنده بازدهی بالاتر بازار سرمایه نسبت به رقبا در بلند مدت است.
به نظر میرسد با توجه به شرایط قیمتهای جهانی، نرخ ارز و پی بر ایی مناسب اکثر شرکتها بازار سرمایه در ماههای آتی روند رو به رشدی خواهد داشت و هم اکنون قیمتها برای سرمایه گذاری مناسب هستند.