تاریخ: ۲۸ دی ۱۴۰۰ ، ساعت ۰۱:۲۶
بازدید: ۳۴۳
کد خبر: ۲۴۵۷۸۵
سرویس خبر : معادن و مواد معدنی
ناصرالدین‏شاه در جست‏وجوی معادن طلا

کاوش‌های ناکام

کاوش‌های ناکام
‌می‌متالز - خمسه، مخفف ولایات خمسه در جنوب آذربایجان و غرب قزوین است که کرسی آن زنجان است. پنج بلوک عمده آن ناحیه که به مناسبت آنها، این ناحیه خمسه خوانده شده است، عبارتند از: ابهررود، زنجانرود، خرارود، ایجرود، و سجاس‌رود که اکنون جزو شهرستان زنجان هستند. ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م خبری به ناصرالدین شاه رسید مبنی بر اینکه، پیرمردی به نام مشهدی یاری در «کاوند» (روستایی نزدیک زنجان) دو تکه سنگ طلا پیدا کرده است. شاه در ابتدا مشهدی یاری را به تهران آورد و یکی از سنگ‌ها را از او گرفت و به او هدایایی داد تا درباره محل معدن طلا توضیح دهد. پس از پرس‌وجو از مشهدی یاری، او با تاکید بسیار اظهار کرد که سنگ طلا را در حین کشت‌وکار یافته است.

به گزارش می‌متالز، به دنبال این خبر چند تن از ماموران درباری به آنجا اعزام شدند تا از طریق مشهدی یاری، درباره سنگ طلای یافت‌شده و معدن مربوط به آن تحقیق کنند. ماجرای به‌دست آمدن سنگ طلای کاوند به اندازه‌ای باعث شادی و مسرت شاه و نزدیکانش شده بود که شعری در تاریخ ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م به مناسبت پیداشدن معدن طلای موهوم سروده شد و شاعر ناشناس آن به بیان تمنیات شاه از این معدن پرداخت. شاه به سرعت تعدادی از بزرگان دربار خود را به ریاست میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان در فصل بسیار سرد زمستان زنجان برای تحقیق و تفحص طلا به منطقه موردنظر اعزام کرد. بی‌صبری شاه برای یافتن طلا به اندازه‌ای بود که از امین‌السلطان خواسته بود تا گزارش‌های خود را به‌صورت روزانه به شاه تلگراف کند.

آگاهی ما از تلاش‌های انجام‌شده توسط درباریان اعزامی شاه، به کمک اسناد و تلگراف‌های باقی‌مانده از این جریان است. اولین گزارش تلگرافی موجود در پرونده موجود در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به تاریخ ۱۵ محرم ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م است. در این گزارش‌ها، امین‌السلطان اخبار فعالیت‌ها و نتایج کاوش‌های خود و همراهانش را به دستور ناصرالدین‌شاه، به‌صورت روزانه برای دربار تلگراف کرده است. بر اساس اولین گزارش، امین‌السلطان به همراه میرزا نظام (مهندس معدن) و مشهدی یاری در حدود نیمه شب به قزوین رسیده‌اند و صبح روز ۱۶محرم به سمت شهر زنجان حرکت کرده‌اند.

در تلگراف ۱۶محرم، امین‌السلطان اظهار امیدواری کرده است که به زودی معدن طلای نامبرده پیدا شود؛ ولی با وجود این اظهار امیدواری زودهنگام، امین‌السلطان و همراهانش در روز ۱۸محرم به‌دلیل بارش سنگین برف در یک فرسنگی سلطانیه به مدت پنج ساعت راه خود را گم کردند و در بیابان‌های اطراف سلطانیه سرگردان شدند. در این زمان، امین‌السلطان دریافت که برای رسیدن به نتیجه مطلوب راه دشواری را پیش رو خواهد داشت.

امین‌السلطان در تلگراف چهارشنبه ۲۳ محرم ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م گزارش داد: از هنگامی که از قشلاق حرکت کرده‌اند، دائما برف باریده و زمین‌های اطراف محل معدن را پوشانده است. او محل معدن طلا را از زیر برف بیرون آورده و با نصب چادر از بارش برف در آن مکان جلوگیری کرده است.

امین‌السلطان در تاریخ ۲۵ محرم ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م با تحقیق در محل، اطلاعات زیر را به‌دست می‌آورد:

۱- مردم کاوند، محلی را در نیم فرسنگی کاوند نشان داده‌اند که در آنجا حفریاتی انجام شده است و به عقیده آن‌ها احتمال پیداشدن سنگ طلا در آن محل وجود دارد.

٢- مشهدی یاری، رجب و فضل‌علی هنگامی که در تهران نزد ناصرالدین‌شاه بودند، مقدار طلای یافت‌شده را صدوبیست مثقال ذکر کرده‌اند؛ اما به گفته امین‌السلطان پس از تحقیق مشخص شده است که وزن سنگ طلا در حدود ۵/ ۶ الی ۷ من بوده است که مشهدی یاری و دوستانش حدود ۵۰۰ الی ۶۰۰مثقال طلای آن را در شهر‌های تفلیس، آذربایجان، خراسان و همدان فروخته‌اند. امین‌السلطان، یک سنگ شبیه همان سنگی که ناصرالدین‌شاه در تهران از یاری گرفته بود، از خانواده رجب و حدود ۱۵مثقال طلا نیز از خانه دختر مشهدی یاری ضبط کرد. همچنین از کوره واقع در خانه مشهدی یاری به اندازه چند نخود طلا پیدا شد.

٣- در گزارش امین‌السلطان تصریح شده است که سنگ طلای مشهدی یاری در زمان حضور بهاءالدوله (رئیس سواران شاهسون) در کاوند پیدا شده است. امین‌السلطان در ادامه تحقیقاتش در منطقه، کوه بزرگی را مشاهده کرد که پیش‌تر حفاری‌هایی در آن انجام شده بود. طبق گزارش امین‌السلطان، جنس این کوه سنگ‌آهن بود و به عقیده میرزا نظام، برای پیدا کردن سنگ آهن، به این مقدار کندن کوه نیاز نیست و از نظر امین‌السلطان نیز آن مقدار کندوکاو روی کوه علت دیگری دارد. این علائم درباریان را ظنین ساخت که اهالی کاوند حقیقت را از آن‌ها پنهان می‌کنند. اهالی کاوند در این رابطه بیان می‌کردند: «از آبا و اجداد ما یاد نمی‌دهد که در اینجا کسی کارگری کرده باشد یا از دولت کاری شده باشد...» با گذشت نزدیک به دو ماه، نتیجه قابل توجهی از اقدامات درباریان حاصل نشد و این موضوع باعث خشم شاه شد؛ به‌طوریکه شاه در تلگراف ۲۹صفر ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م به امین‌السلطان دستور داد تا یاری [مشهدی یاری]و نزدیکانش را احضار کند و محتوای تلگراف شاه را برای یاری بخواند. در آن تلگراف، یاری درصورت افشا نکردن مکان معدن، به مرگ تهدید شده بود؛ زیرا به عقیده ناصرالدین‌شاه، حدود دوماه فرستادگانش را سرگردان کرده بود و جای معدن را پنهان می‌کرد. با رسیدن خبر تهدیدات شاه، یاری و همراهانش گریه‌کنان اظهار کردند که فقط آن یک تکه سنگ را از همان محل کاوش پیدا کرده‌اند. با این همه، ناصرالدین‌شاه وجود چند مثقال طلای موجود در کوره مشهدی یاری را دلیل بر وجود سنگ طلا در آن حوالی می‌دانست. شاه برای جویا شدن نظر تخصصی میرزانظام، مهندس معدن، از او پرسید که با مشخص شدن نشانه‌ها، وضعیت زمین و شکل سنگ‌ها استنباط شخصی او از یافتن رگه‌های طلا چیست؟ به عقیده میرزانظام، طبق قوانین علمی، وجود سنگ‌های معدنی، نشان‌دهنده وجود معادن آنهاست؛ پس امکان پیداشدن رگه‌های طلا نیز وجود دارد. در تاریخ پنج‌شنبه ۱۲ربیع‌الاول ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م امین‌السلطان و میرزانظام سه محل دیگر را هم جست‌وجو کردند:

۱- محل دره‌یاری که مشهدی‌یاری در کندوکاو آن محل اصرار داشت و زمین آن منطقه را یک‌صد نفر کارگر و حدود دویست نفر سرباز حفاری می‌کردند.

۲- محل دوم، به زبان فرانسه، دارای رگه‌های «کارنوات دو شو پیشه» بود و به سمت شمال و غرب کوه امتداد داشت. در حفاری‌های انجام‌شده رگه‌های چخماق بسیار خوب سنگ مرمر و رگه «سولفات دوپاریت» دیده شد. بنابه نظر امین‌السلطان این سه نوع سنگ در اطراف معادن طلای کشور‌های خارجی یافت می‌شود.

٣- محل سوم، «چران تپه» بود که بعداز ذوب شدن برف‌های آن منطقه، نمایان شد و در سمت شرق دره یاری قرار داشت. طبق گزارش ارسالی، رگه سنگ چخماق آنجا به طول ۱۰ذرع به سمت غرب واقع بود. امین‌السلطان روز پنج‌شنبه ۱۲ربیع الاول گزارش داد که حدود یک هزار و هشتاد ذرع مکعب سنگ بزرگ و کوچک شکسته شده است که تقریبا معادل ۶۰۰هزار عدد سنگ است. «من و جمیع افراد که هر روز صبح با کلاه نمدزی و گیوه و چکش سنگ شکن می‌رویم به اطراف و تا دو ساعت به غروب مانده مراجعت می‌شود، مشغول سنگ شکستن هستیم.» پانصدنفر کارگر بطور مستمر کار می‌کردند؛ ولی اثر و نشانی از سنگ طلا به‌دست نیامد؛ درحالی‌که برف ذوب شده و زمین نمایان بود. برای تجزیه سنگ طلا کارشناسی آلمانی از برلین استخدام شد؛ ولی وقتی به تهران آمد اثری از کشف معدن طلا به دست نیامده بود. یاری هم آنچه درباره محل سنگ طلا می‌دانست به شاه گفته بود و تعیین مقرری هم نمی‌توانست او را به گفتن توضیحات بیشتر قادر سازد. احتشام‌السلطنه در خاطراتش ذکر کرده است که درباریان، مدت‌ها آنجا را جست‌وجو و حفر کردند؛ ولی اثری از طلا پیدا نشد؛ آن قدریاری را تنبیه کردند که در گذشت؛ بنابراین جست‌وجوی منطقه کاوند نه تنها برای ناصرالدین‌شاه حاصلی در پی نداشت، بلکه باعث مرگ مشهدی‌یاری شد. اعتمادالسلطنه در تاریخ شوال ۱۳۰۶ ق/ ۱۸۸۹م در خاطراتش آورده است که سنگ معدنی را که از خمسه آورده بودند سفیر آمریکا برای بررسی بیشتر به کشور آمریکا فرستاد. باتوجه به اینکه مقداری طلا در آن سنگ وجود داشت، در صورت اکتشاف معدن کاوند، از سه خروار سنگ حاوی رگه‌های طلا ۲۵۰هزار تومان طلا استخراج می‌شد. از قطعه سنگ طلای به‌دست‌آمده چندین سکه یادبود ضرب شد و بخش باقی‌مانده سنگ طلا برای مدت‌ها در میان جواهرات سلطنتی در موزه مبارکه همایونی در کاخ گلستان در نمایش بود و پس از آن همراه با بخشی از جواهرات سلطنتی در سال ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷م به بانک ملی منتقل شد و هم‌اکنون در میان جواهرات پشتوانه خزانه ملی ایران در بانک مرکزی صیانت می‌شود. ازآنجاکه ناصرالدین شاه ادامه حضور امین‌السلطان را در محل بی فایده تشخیص داده بود، در تلگرافی به امین‌السلطان دستور داد تا هر چه زودتر به تهران باز گردد. دلایل این بازگشت، اتمام ساختمان موزه و چیدن اسباب داخل آن و ثبت و ضبط موجودی و اسباب آن توسط امین‌السلطان و حرکت شاه به ییلاق لرستان و لزوم تامین مخارج و لوازم این سفر بود و قرار شد تا ادامه تلاش‌ها برای یافتن طلا به سایر همراهان امین‌السلطان واگذار شود. سرانجام امین‌السلطان در تاریخ ۲۶ ربیع الاول ۱۲۹۴ق/ ۱۸۷۷م طبق دستور شاه از زنجان به سمت تهران حرکت کرد. در این کاوش‌ها مخارج گزافی صرف اکتشاف طلا شد و تامین مخارج کارگران و سربازان و لوازم کار، برای کشف معدن طلا، باری بود که بر خزانه کشور تحمیل می‌شد. اعتمادالسلطنه مخارج جست‌وجوی معادن طلا را در حدود دوتومان، دوهزار تومان و هشتادهزار تومان و در مدت ۱۰سال تا ۲۰۰هزار تومان برآورد کرده است. پس از مرگ یاری، ناصرالدین‌شاه به احتشام‌السلطنه که حاکم زنجان شده بود دستور داد به جست‌وجو برای یافتن طلا در کاوند ادامه دهد. احتشام‌السلطنه معتقد بود که چنین معدن طلایی وجود خارجی ندارد و اگر هم وجود داشته باشد، اکتشاف و استخراج آن به لوازم کار و متخصصان معدن نیاز دارد تا پس از اکتشاف معدن و رگه‌های طلا، هزینه استخراج بر اساس مقدار طلای به‌دست‌آمده برآورد شود؛ زیرا استخراج فلزات به مقدار کم و هزینه گزاف مقرون به صرفه نیست. در سال ۱۳۰۱ق/ ۱۸۸۳م به دنبال ادامه تحقیقات در منطقه کاوند، امین حضرت در گزارش تلگرافی خود، از پیداشدن رگه‌های طلا در دامنه کوه شمال منطقه کاوند خبر داد. به گفته «هاوکین سن» مهندس معدن، طلای موجود در آن رگه به‌دلیل پراکنده شدن به ذرات بسیار کوچک در سنگ با چشم دیده نمی‌شد. سنگ‌های آن معدن، مرکب از ذرات کوارتز و طلا بود. تجزیه آن سنگ به‌دلیل وجود ترکیبات بسیار، چندین‌بار تکرار می‌شد و آشکار می‌کرد که آن سنگ کوارتز مقداری طلا دارد. در آخرین گزارش از منطقه کاوند، نصرالله‌خان سرهنگ، ملقب به «مقرب الخاقان» نمونه دیگری از سنگ طلا را پس از تجزیه و جداسازی ترکیبات آهن از طلا برای ناصرالدین‌شاه ارسال کرد. آنچه در همه این گزارش‌ها حائز اهمیت است این است که نتیجه‌ای قطعی از کاوش‌های منطقه کاوند حاصل نشده است. این گزارش‌ها ادامه‌دار نبوده، در منابع دوره قاجار نیز به یافتن معدن مهمی در ناحیه کاوند زنجان اشاره نشده و همچنین مقدار رگه طلای به‌دست‌آمده از این معدن، بسیار اندک بوده است؛ بنابراین چند گزارش پراکنده از کوه‌های اطراف کاوند ارسال شده و این معدن بازده مقرون به صرفه‌ای نداشته است.

ادامه تلاش‌های شاه برای یافتن طلا

پس از بی‌نتیجه بودن جریان معدن کاوند باوجود بی‌نتیجه بودن اقدامات انجام‌شده در منطقه کاوند به گفته اعتمادالسلطنه، اکتشاف معدن آن‌قدر برای شاه اهمیت داشت که نیمی از وقت خود را مشغول جست‌وجوی معادن طلا و جواهر بود. او در بخشی از خاطرات خود به اتاق‌های آبدارخانه دربار اشاره می‌کند که توسط درباریان و نزدیکان شاه به سودای یافتن زر و سیم، مملو از سنگ آهک و گچ شده بود و حاصلی به‌دست نیامده بود. شاه سنگ طلای کاوند را معیار سنجش سایر سنگ‌های به‌دست‌آمده قرار می‌داد و سایر سنگ‌ها را با آن مقایسه می‌کرد. به دستور ناصرالدین‌شاه، احتشام‌السلطنه در سال ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۸م مامور تحقیق برای یافتن طلا در منطقه طارم شد؛ چون در طارم برف زیادی باریده بود و میرزانظام نیز به‌شدت بیمار و بستری بود، احتشام‌السلطنه درخواست کرد که تا باز شدن راه‌ها صبر کنند؛ زیرا بارش برف مانع عملیات اکتشاف می‌شد. با گذشت زمان و بیشتر شدن بحران مالی، شاه باوجود بی‌نتیجه ماندن تحقیق‌ها برای یافتن معدن طلا، بازهم ناامید نشد و همچنان افرادی را برای اکتشاف معدن طلا به نقاط مختلف می‌فرستاد. در سال ۱۳۰۲ق/ ۱۸۸۵م قطعه سنگی را از آذربایجان به شاه نشان دادند که بعداز تجزیه معلوم شد ۷۰درصد نقره دارد. چهار سرهنگ را فرستادند که محل اکتشاف را بازدید کنند، پس از تحقیق مشخص شد که آن سنگ را یکی از سربازان از ضرابخانه دولتی سرقت کرده است. به گفته فووریه بنابر داستانی قدیمی، در اطراف منطقه آستانه غار‌هایی بود مملو از طلا و همه درباریان از این مطلب صحبت می‌کردند و شاه آن را باور کرده بود و بیش از همه برای یافتن آن تلاش می‌کرد. به نظر می‌رسد سفر ناصرالدین‌شاه به آستانه برای یافتن همین گنجینه بوده و زیارت بهانه‌ای بیش نبوده است؛ ولی در آن زمان در آستانه طلا به‌دست نیامد. ناصرالدین شاه باز هم به دنبال یافتن طلا در ناحیه آستانه بود و هاوکین سن را برای تفحص به آنجا فرستاد. گزارش تلگرافی هاوکین سن، مبنی بر پیداشدن طلا از رودخانه پر مه واقع در جنوب آستانه بود؛ ولی به گفته هاوکین سن بیرون آوردن طلای این کوه منفعت ندارد. برای به‌دست آوردن پنجاه نخود طلا، هشتاد من کوارتس و هفده خروار گرانیت باید شکست؛ یعنی هشتاد تومان باید خرج کرد برای چهار قران طلا.» خراسان منطقه دیگری بود که تفحص شد. موسی خان و علی اصغر که برای تحقیق به خراسان رفته بودند در گزارش تلگرافی سال ۱۲۹۵ ق ۱۸۷۸م به پیداشدن حدود نیم ذرع رگه در معدن قدیمی اشاره کرده‌اند. امین‌السلطان از آن‌ها خواست تا مشخص کنند سنگ‌های این رگه معدن، طلا دارد یا خیر و اگر طلا دارد عیار طلای معدن قدیم و همچنین وضعیت معدن جدید سرب را که در آن نیز رگه‌ای از طلا به‌دست آمده بود، به‌صورت دقیق از طریق تلگراف‌خانه مشهد گزارش دهند. در تلگراف بعدی، مهیا نبودن اسباب و لوازم مخصوص برای تعیین عیار و مقدار طلا و سرب معادن در خراسان از مشکلات موسی‌خان گزارش شده است. موسی‌خان به وجود رگه طلا در معدن قدیمی، نبودن وسایل لازم برای تعیین عیار طلای استخراج شده و طلای قابل رویت در سنگ معدن جدید اشاره کرده است و مقدار یک من از نمونه سنگ‌های معدن جدید سرب و سنگ‌های معدن قدیم را برای تجزیه و تحقیق به تهران فرستاد. امین‌السلطان ضمن آنکه برای موسی‌خان و علی‌اصغر ذره‌بین و لوازم تحقیق فرستاد، از آن‌ها خواست طبق دستور شاه، معادن قدیمی را مجددا بازبینی کنند. در تلگراف بعدی، موسی‌خان به استخراج یک چارک الى نیم ذرع از معدن طلای قدیمی خراسان اشاره می‌کند و نمونه آن را برای شاه می‌فرستد. امین معادن به دستور ناصرالدین‌شاه در تاریخ ۱۷رمضان ۱۲۹۵ق/ ۱۸۷۸م برای تحقیق درباره وضعیت معادن به خراسان رفت و از آنجاکه تفحص این معادن به دقت و تبحر نیاز داشت، در تلگراف خود درخواست کرد که از هر مکانی امکان دارد، استاد باتجربه برای کاوش و استخراج معادن خراسان استخدام شود. در سفر دوم ناصرالدین‌شاه به خراسان نیز نزدیکان او که می‌دانستند شاه به یافتن معادن زر و سیم و احجار کریمه، مُصر و علاقه‌مند است، اخبار و شایعاتی مبنی بر پیداشدن این معادن به شاه گزارش می‌دادند که در خاطرات روزانه شاه انعکاس یافته است. معدنی که در سمت غرب کوه‌سنگی واقع بود، رگه سنگ‌های ماشی‌رنگ داشت که شاه گمان می‌کرد آن رگه‌ها نشانه طلا هستند. امین حضرت نیز در تاریخ ۲۰ شوال۱۳۰۰ق/ ۱۸۸۲م نمونه سنگی از روستای مایان، در بیست‌ویک فرسنگی طرقبه آورد که پس از تجزیه مشخص شد طلایی در آن سنگ وجود ندارد. همچنین ناصرالدین‌شاه تصور می‌کرد در سنگ‌های اطراف ناحیه طرقبه نیز طلا وجود دارد؛ ولی پس از تحقیق و تجزیه سنگ‌ها مشخص شد که سنگ‌های نزدیک منطقه طرقبه نیز با وجود ظاهر خاص، از نوع سنگ‌های معمولی‌اند.

طبق گزارش مهندس معدن در سال ۱۲۹۷ق/ ۱۸۸۰م از دامنه کوه، بستر نهر‌ها و از دیواره برخی چاه‌های اطراف دولت آباد مقداری رگه طلا یافت شده است. افراد سودجو نیز در برخی از شهر‌ها طلاشویی می‌کردند. این اقدام سبب واردشدن خسارت به دولت و مردم می‌شد. برای نمونه، مردم همدان از خسارت وارده به زمین‌های آن‌ها به‌دلیل طلاشویی، به دولت شکایت کردند؛ بر این اساس، امین‌السلطان در تلگرافی به عمادالسلطنه حاکم همدان دستور داد تا از طلاشویی در منطقه جلوگیری کند.

دولت به‌دلیل کمبود امکانات مالی نمی‌توانست از وسایل و تجهیزات پیشرفته و مهندسان باتجربه خارجی برای کشف معادن طلا و نقره استفاده کند؛ به همین دلیل مقدار طلایی که با روش‌های سنتی استخراج می‌شد، به لحاظ اقتصادی ناچیز بود و نمی‌توانست در گردونه اقتصاد ایران وارد شود و مشکلات نقدینگی کشور را بر طرف کند.

بخشی از مقاله‌ای به قلم سیدمسعود سید بنکدار و شهرزاد محمدی‌آیین

منبع: دنیای اقتصاد

عناوین برگزیده