تاریخ: ۰۱ مهر ۱۴۰۱ ، ساعت ۲۱:۲۶
بازدید: ۱۶۸
کد خبر: ۲۷۵۰۵۳
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت

تغییر معادله پول و قدرت در منطقه

تغییر معادله پول و قدرت در منطقه
‌می‌متالز - اکونومیست کشور‌های عرب را برنده اصلی آشوب جهانی ناشی از جنگ اوکراین خوانده و تغییرات مهمی را درباره جایگاه آتی خلیج فارس برمی‌شمارد

به گزارش می‌متالز، طرح جلد این هفته اکونومیست با عنوان «رونق در خلیج فارس؛ برندگان آشوب در جهان» عرب‌هایی را سوار بر شتر در صحرا‌های پوشیده‌شده از طلا به تصویر کشیده است.

همانطور که پیش‌تر به آخرین جشن نفتی جهان اشاره شده بود، حالا این نشریه معتبر اقتصادی به سه تغییر مهم در منطقه اشاره می‌کند.

اول آنکه در پی آشوبی که حمله روسیه به اوکراین ایجاد کرده، ثروت‌های هنگفتی معادل ۳.۵ تریلیون دلار نصیب کشور‌های عرب خلیج فارس خواهد شد. این درآمد بزرگ در کنار نیازمندی بیشتر جهان به انرژی آنها، بر خلاف تصور برخی تحلیل‌گران بار دیگر این منطقه را مشابه قرن بیستم به کانون توجهات غرب تبدیل خواهد کرد.

دوم اینکه پس از کم‌رنگ شدن حضور آمریکایی‌ها، معادلات این منطقه در حال تغییر است؛ به طوری که یک جبهه اتحاد تجاری-سیاسی بین دشمنان دیرینه، یعنی اعراب و اسرائیل برای مواجهه با محور ایران شکل گرفته است.

سومین مساله، اما به ساختار سیاسی خودکامه این کشور‌ها بازمی‌گردد که از یک سو آیا می‌توانند عطش خود برای تقویت قوای نظامی با جهش درآمد‌های ارزی را کنترل کنند و از سمت دیگر، آیا این سلطنت‌ها می‌توانند اقتصاد خود برای سال‌های پس از آخرین جشن نفتی آماده کنند و اصلاحات لازم را انجام دهند؟

چهره متفاوت اقتصاد‌های نفتی منطقه

در هشت هفته، تقریبا یک میلیون هوادار فوتبال برای جام جهانی به قطر می‌روند که بسیاری از آن‌ها از شهر‌های کشور‌های همسایه مانند دبی و ابوظبی سفر می‌کنند. آن‌ها با منطقه‌ای مواجه می‌شوند که به لطف جنگ ولادیمیر پوتین در اوکراین، به ۳.۵ تریلیون دلار مازاد درآمد ارزی دست یافته است.

سیاستمداران غربی که با بحران هزینه زندگی روبرو هستند، بار دیگر به خانواده سلطنتی اقتصاد‌های نفتی ادای احترام می‌کنند. اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، قرار است این هفته به منطقه می‌رود. در ماه ژوئیه، رئیس جمهور جو بایدن در دیدارش با محمد بن سلمان، شاهزاده سعودی‌ها خوش‌وبشی متفاوت کرد و به جای دست دادن، مشت‌های خود را به هم زدند؛ ولیعهدی که به دلیل نقض حقوق بشر به عنوان یک فرد منحوس از سوی بایدن و آمریکایی‌ها شناخته می‌شد.

به گزارش اکونومیست، آخرین رونق نفت و گاز با دو روند عمیق‌تر در حال وقوع است: یکی مهندسی مجدد جریان جهانی انرژی در واکنش به تحریم‌های غرب و تغییرات آب و هوایی؛ دوم، بازسازی اتحاد‌های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه. در جهانی چندقطبی که در آن آمریکا دیگر ضامن امنیت منطقه نیست، کشور‌های خلیج فارس را با ظاهری جدید ایجاد کرده که قرار است همچنان برای دهه‌های آینده محوری مهم باقی بماند. با این حال، اینکه آیا این منشا ثبات در این کشور‌ها خواهد بود یا نه، کاملا مشخص نیست.

بازگشت کشور‌های عرب به مرکز توجه غرب

کشور‌های خلیج فارس به منطقه‌ای تعلق دارند که دو دهه وحشتناک را پشت سر گذاشته است. در بحبوحه جنگ‌ها و قیام‌ها، یک میلیون نفر در خاورمیانه به طرز خشونت‌آمیزی جان باخته‌اند و سهم آن از تولید ناخالص داخلی جهان از ۴ درصد در سال ۲۰۱۲ به ۳ درصد کاهش یافته است.

آمریکا حضور نظامی خود را در پی نابسامانی‌های عراق و افغانستان قطع کرد و متحدان قدیمی خود از جمله کشور‌های خلیج فارس را مضطرب کرد. سه منبع اصلی انرژی خلیج فارس، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی کشور‌های خودکامه‌ای هستند که با کاهش بلندمدت تقاضای جهانی برای سوخت‌های فسیلی مواجه هستند.

هرچند این زاویه نگاه دلهره‌آور است، اما دو نیروی جدید وارد بازی شده‌اند. یکی تغییرات در معادلات بازار انرژی است. با قیمت فعلی، شش کشور عربی خلیج فارس – شامل قطر، عربستان، امارات، بحرین، کویت و عمان - می‌توانند در طول پنج سال آینده ۳.۵ تریلیون دلار درآمد کسب کنند. تحریم‌های غرب بر روسیه، نحوه تجارت انرژی در سراسر جهان را تغییر می‌دهد. از آنجایی که تولید روسیه به سمت شرق جریان می‌یابد، خلیج فارس به تامین کننده بزرگتری برای غرب تبدیل می‌شود.

در واکنش به کمبود انرژی بازار‌های غربی، عربستان سعودی و امارات سرمایه‌گذاری در نفت را با این هدف بلندمدت که آخرین مردان حاضر در صنعت باشند، افزایش داده‌اند؛ زیرا نفت آن‌ها کمترین هزینه و کمترین آلودگی را دارد.

آن‌ها با هم قصد دارند تولید خود را از ۱۳ میلیون بشکه در روز در سال گذشته به ۱۶ میلیون بشکه در میان‌مدت افزایش دهند. با کاهش انتشار گاز‌های گلخانه‌ای و کاهش تقاضای جهانی برای نفت، سهم آن‌ها از بازار افزایش خواهد یافت.

قطر با توسعه پروژه میدان شمالی خود در چند سال آینده، به قطب گاز طبیعی مایع‌شده (LNG) جهان تبدیل می‌شود، نقشی مشابه تایوان در صنعت نیمه‌هادی. هدف قطر آن است که تولید سالانه خود را به معادل ۳۳ ​​درصد کل LNG تجارت‌شده جهان سال ۲۰۲۱ برساند.

هم‌زمان با این تحولات، دومین نیروی فعال، جهت‌گیری جدید قدرت در خاورمیانه است. به ادعای اکونومیست، در طول دهه گذشته، ایران حوزه نفوذ خود را در سراسر کمربند شمالی شامل عراق، لبنان و سوریه ایجاد کرده است. در واکنش به این وضعیت، کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس با مصر، اسرائیل و سایرین به سرعت نزدیک شده‌اند.

این در «توافقنامه ابراهیم» که توسط اسرائیل و دو کشور عربی در سال ۲۰۲۰ امضا شد، منعکس شده است که به عادی سازی روابط در منطقه کمک می‌کند.


این بلوک نوپا احتمالا از فناوری اسرائیل استفاده می‌کنند و بخشی از هدف ادعایی خود را دفاع مشترک در مقابل پهپاد‌ها و موشک‌های ایرانی گذاشته‌اند. اما در سوی دیگر برای افزایش تجارت با یکدیگر و افزایش ثروت خود خیز برداشته‌اند.

در حال حاضر، اسرائیلی‌ها بیش از نیم میلیون سفر به امارات داشته‌اند. کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس امسال ۲۲ میلیارد دلار در مصر سرمایه‌گذاری کرده‌اند. عربستان سعودی و اردن ممکن است روزی به توافقات ابراهیم بپیوندند، به خصوص اگر اسرائیل، فلسطینی‌ها را نیز در بر بگیرد و یک منطقه تجاری به هم پیوسته ایجاد کند.

این بلوک همچنین امیدوار است که پیوند‌های خود را با سایر نقاط جهان افزایش دهد. در ماه فوریه، امارات یک قرارداد تجاری با هند امضا کرد. از آنجایی که لندن و هنگ‌کنگ به عنوان مراکز مالی در حال درجا زدن هستند، دبی به دنبال تبدیل شدن به آخرین هاب تجاری جهان است، جایی که می‌توانید با هر کسی تجارت کنید.

امارات متحده عربی، نخستین کشوری بود که روابط خود با اسرائیل را پس از یک قرن درگیری «عادی‌سازی» کرد. حالا با یک میلیون مسافر اسرائیلی به این کشور، به نظر می‌رسد سفر به امارات عادی شده و به زودی قرار است ۲۰ پرواز در روز بین دو کشور برقرار شود.

تجارت دوجانبه میان دو کشور از ۱۱.۲ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ به ۱.۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ رسیده است. هرچند این رقم فقط ۰.۲ درصد از کل تجارت اسرائیل را تشکیل می‌دهد و بسیار پایین‌تر از شرکای اصلی تجاری اسرائیل، یعنی اروپا و ترکیه است، اما اگر این را با سایر کشور‌های عربی مقایسه کنید (نمودار زیر) مسیر رو به افزایش را مشاهده خواهید کرد. سفیر امارات در اسرائیل تاکید کرد که در دهه آینده، امارات به پنجمین شریک بزرگ تجاری اسرائیل تبدیل خواهد شد.

تغییر معادله پول و قدرت در منطقه

علی‌رغم امید‌های برخی استراتژیست‌های آمریکایی مبنی بر محو شدن اهمیت خلیج فارس، یک مفهوم آشکار این است که این ناحیه احتمالا در دهه‌های آینده به همان اندازه که در قرن بیستم بود، در کانون توجهات امور جهانی باقی می‌ماند.

در نفت و گاز، سهم آن از واردات اروپا می‌تواند از زیر ۱۰ درصد امروز به بیش از ۲۰ درصد افزایش یابد. وزن اقتصادی کشور‌های عرب خلیج فارس در خاورمیانه به بالاترین حد خود از سال ۱۹۸۱ رسیده که معادل ۶۰ درصد تولید ناخالص داخلی منطقه است و افزایش بیشتری خواهد داشت. در امور مالی، ۳ تریلیون دلار ذخیره ارزی و دارایی‌های مستقل آن‌ها رشد خواهد کرد که منجر به سرمایه گذاری‌های بیشتری در خارج از کشور می‌شود. نمونه اخیر آن قطر است که در عرضه سهام پورشه در هفته آینده بخش مهمی را خریداری کرده است.

ناآرامی، پاشنه آشیل کشور‌های عرب

تنها چیزی که دوره جدید ممکن است به ارمغان نیاورد ثبات است، زیرا همان نیرو‌های فرصت‌ساز می‌توانند نوسان ایجاد کنند. تلاش برای یک نظم امنیتی که کمتر به آمریکا متکی باشد می‌تواند نتیجه معکوسی بدهد. قدرت نظامی ایران می‌تواند منجر به یک مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای شود که با رانت‌های انرژی (افزایش ثروت‌های نفتی) تقویت می‌شود.

دقیقا همانطور که رونق نفت در دهه ۱۹۷۰ شاهد انفجار هزینه‌های نظامی در این منطقه بود. همچنین، اگر ایران به سلاح هسته‌ای دست یابد، کشور‌هایی مانند عربستان سعودی و ترکیه ممکن است بمب خود را خواستار شوند. در سوی دیگر، آخرین فصل از عصر سوخت‌های فسیلی همچنان می‌تواند نفوذ عمیق چین و هند را به منطقه به همراه داشته باشد.

اما بزرگترین منبع بالقوه بی‌ثباتی در خانه نهفته است. کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس اکنون در تلاش هستند تا یک مسیر اقتصادی را دنبال کنند. آن‌ها قصد دارند تولید سوخت‌های فسیلی را برای ۲۰ سال یا بیشتر توسعه دهند و پس از سال ۲۰۴۵ آن را کاهش دهند.

این کار در تئوری ساده به نظر می‌آید: رانت‌ها یا همان ثروت‌های بادآورده هنگفت باید به سرعت در یک اقتصاد با فناوری پیشرفته مبتنی بر انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری شود. یعنی سیستم‌های برق، هیدروژن و نمک‌زدایی که پویایی کافی برای ایجاد میلیون‌ها شغل برای انبوهی از جوانان دارد. اما در عمل، قصه پیچیده‌تر خواهد بود. خودکامگان عرب خلیج فارس معتقدند که چشم‌انداز بلندمدتی برای مدیریت این تغییر دارند.

اما آن‌ها مستعد ظلم، سرمایه‌داری رفاقتی و پروژه‌های بیهوده هستند. چهره جدیدی در خلیج فارس در حال ظهور است، اما برخی چیز‌ها ثابت می‌مانند. هنوز هم بی‌ثبات خواهد بود – و البته نادیده گرفتن این منطقه برای جهان غیرممکن است.

تغییر معادله پول و قدرت در منطقه

منبع: فردای اقتصاد

مطالب مرتبط
عناوین برگزیده