به گزارش میمتالز، در این مقاله همچنین به موضوع تبعاتی که فرونشست میتواند برای بافتهای تاریخی به مثابه «صندوقهای ارزی پایدار» کشورمان داشته باشد، پرداخته شده است. بخشی از این مقاله به قلم محمد درویش که به تازگی در هفته نامه تجارت فردا منتشر شده است در زیر میآید:
وقتی تراز آبخوان در یک منطقه منفی شود، یعنی میزان برداشت از سفرههای آب زیرزمینی بیشتر از میزان تغذیه باشد و این پروسه تداوم پیدا کند و بیش از یک دهه شاهد این بیلان منفی باشیم، باید منتظر رخداد پدیده «فرونشست» بود. بر اساس گزارشهای شرکت مدیریت منابع آب در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه تعداد چاهها از حدود ۷هزار حلقه در سال ۱۳۷۰ اکنون به حدود ۹۱هزار حلقه افزایش پیدا کرده است. به طور متوسط ۳۶ سانتیمتر سطح آب سفرههای زیرزمینی در سال در حال کاهش است. در واقع ما باید به طور طبیعی با پدیده فرونشست در این حوضه و دیگر حوضهها مواجه شویم. کاهش ۳۶سانتیمتری سطح آب زیرزمینی در سال باعث شده ما بزرگترین دریاچه داخلی و بیستمین دریاچه بزرگ جهان را از دست بدهیم. اما وقتی با دقت بیشتری این مساله را بررسی کنیم و به گزارشهای شرکت مدیریت منابع آب برخورد کنیم، متوجه میشویم ۶۰ دشت اصلی ایران در مرکز کشور میزان افت سطح آب زیرزمینی شان به دو متر در سال و بیشتر میرسد. آن وقت متوجه این نکته میشویم که چه دریاچههایی به مراتب بزرگتر از دریاچه ارومیه را داریم از دست میدهیم، اما چون نمیبینیم و این دریاچههای بزرگ در زیر زمین واقع است، متوجه این خسارت بسیار بزرگ و این فاجعه تاریخی نمیشویم. اما واقعیت این است که فاجعه آنقدر بزرگ و جدی است که وزارت نیرو نیز متوجه آن شده است. وزارت نیرو اعلام کرد ایرانیان بعد از انقلاب ۱۴۰ میلیارد مترمکعب بیشتر از آن چیزی که وارد سفرههای زیرزمینی شده، آب برداشت کرده اند. این یعنی هفت دریاچه به بزرگی دریاچه ارومیه کاملا تلف شده است.
پدیده فرونشست البته بافتهای تاریخی و سایتهای باستانی ایران را نیز تهدید میکند. بر اساس دادههای سازمان میراث فرهنگی، از مساحت ۳۱هزار هکتار بافت تاریخی ایران، ۵۲درصد آن در پهنههای فرونشستی واقع شده اند. از تعداد ۶۳ سایت ثبت شده ۲۷ سایت در معرض خطر فرونشست هستند. تخت جمشید، نقش جهان، مسجد جامع، باغ سلطانیه، قنوات، محدوده تاریخی در شهر یزد و... از جمله این مناطق هستند. این بافتهای تاریخی به مثابه «صندوقهای ارزی پایدار ایران» هستند.
این بافتها و سایتها مهمترین منابع تولید پول بدون خراش سرزمین و اندوختههای کشور هستند. آنها نشانه وقار و بیشینگی تمدن در ایران هستند. تاریخ و تمدن ایران و آثارش ارزشهایی هستند که عملا غیرقابل ارزشگذاری اقتصادی هستند. کسی نمیتواند میدان نقش جهان یا سی و سه پل و پل خواجو را ارزشگذاری کند. تخت جمشید را هیچ کس نمیتواند ارزشگذاری کند؛ تخت جمشید خاطره یک ملت و یک تمدن است. متاسفانه در استانهای اصفهان، فارس، یزد و کرمان که بیشترین تعداد کهن زادبومهای تاریخی را داریم با بدترین فرآیند فرونشست زمین روبه رو هستیم و بالاترین رکورد فرونشست زمین در کره زمین در استان فارس رقم خورده است.
تصور بسیاری از مردم این است که سرزمینهایی که کنار دریا هستند، قاعدتا نباید با محدودیت آب روبه رو باشند. این حرف البته از یک منظر درست است. اگر ما هیچ راهی برای به دست آوردن آب نداشته باشیم، میتوانیم از دریا استفاده کنیم و با نمک زدایی از آب دریا، آب را شیرین کنیم که البته تبعات زیست محیطی زیادی دارد، اما قاعدتا نباید در جایی مثل میناب با بحران فروچاله روبه رو باشیم. پیشتر درباره همین مساله فروچاله در میناب نوشته ام که مهمترین راهکار آن است که در بالادست سد استقلال (حوضه آبخیز شور و شیرین)، به سرعت همه چاههای غیرمجاز که به گفته یکی از مسوولان آب منطقهای میناب، شمارشان از چندهزار هم میگذرد، پلمب شود؛ موقعیت گسترش اراضی کشاورزی و باغی باید به پیش از احداث سد استقلال بازگردد؛ از کاشت هر نوع محصول پرمصرفی که ارزش افزوده درخوری به همراه نمیآورد، جلوگیری شود؛ کشت گلخانهای دست بالا را نسبت به روشهای سنتی داشته باشد و نیز نیاز آبی بندرعباس از طریق احداث آب شیرین کنهای خورشیدی تامین شده و هرگز حقآبه تالاب شور و شیرین در جای دیگری به مصرف نرسد.
منبع: دنیای اقتصاد