به گزارش می متالز، 2 مفهوم اساسی «مشتری» و «رقابت» به واسطه ماهیت غیرقابل پیشبینی بودن خود، بر لزوم ملاحظه و تعمق بیشتر در ماهیت متغیر بازارها و لزوم اتخاذ راهبردهای منعطف صحه میگذارند.
در شرایط کنونی، بنگاههای کوچک و متوسط نیاز به اندیشهها و تصمیمگیریهای بزرگ، جسورانه و همراه با اعتماد دارند به این معنا که یک معماری آیندهنگر در بنیان اقتصادی کشور با عاملیت بنگاههای کوچک و متوسط امری است که میتواند ما را به راحتی در جاده عبور از تحریمهای اقتصادی قرار دهد.
در این میان، محمد حسین سادات حسینی خواجوئی، دانشجوی دکترای مدیریت صنعتی اظهار کرد: نکته کلیدی برای تغییر بازارها با رویکرد توسعه فناوریها، نیازمند ایجاد یک یا چند استراتژی با رویکرد یکپارچگی هر چه بیشتر با تامینکنندگان و همچنین سیستم توزیع و تدارکات و فرآیندهای تولید و انبار برای زنجیره تامین بنگاه است.
وی افزود: پذیرش این نکته ضروری است که تفکر سنتی در مدیریت زنجیره تامین و لجستیک در کشور ما، میتواند بنگاههای کوچک و متوسط بسیاری را به ورطه زوال بکشاند. تفکر سنتی در مدیریت زنجیره تامین به دلیل تمایل نداشتن به ایجاد روابط طولانیمدت و به اشتراکگذاری اطلاعات با تامینکنندگان و مشتریان کلیدی، کمترین ملاحظات را بر مدیریت روابط تامینکنندگان و مصرفکنندگان دارد و تا حد امکان کششی برای ایجاد رویکرد مشارکتی اثربخش با آنها ندارد. تامینکنندگان و مشتریان همسنگ یکدیگرند چراکه زنجیرههای تامین امروزی تا جایی بر یکپارچگی اجزای خود تاکید دارند که در عین استقلال، هر یک از سطوح، از بالاترین میزان تعاملات با یکدیگر برخوردار هستند.
او در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: زنجیره تامین صنعت فولاد به عنوان صنعتی با ویژگیهای منحصر به فرد مانند چرخه عمر طولانی محصول آن، سرمایهگذاری در حجم بالا و فشرده، راهبردی بودن محصولات نهایی، وابسته بودن به منابع انرژی و معدنی، نقش توسعهدهنده بودن آن و اهمیت استراتژیک حضور در بازارهای بینالمللی و...، به شکل قابل توجهی از زنجیره تامین صنایع دیگر متمایز است، تا جایی که امروز رویکرد راهبردی این صنعت بسته به شرایط تولید کننده، به جای افزایش تولید با اتکا بر منابع، تولید با کمینهسازی هزینه و منابع و بیشینهسازی حاشیه سود است.
حسینی خواجوئی افزود: این امر میتواند در سایه ایجاد یکپارچگی روابط تامینکنندگان و مشارکت بنگاههای کوچک و متوسط در سطوح مختلف زنجیره تامین صنعت فولاد محقق شود. حضور در بازارهای جهانی به عنوان صاحب صنعت و فناوری تولید فولاد، دارای اهمیت است. حال آنکه ایران به عنوان دهمین تولیدکننده فولاد جهان، از ویژگیهای منحصر به فردی در این عرصه برخوردار است که از طرفی امیدواری به آینده این صنعت را تقویت میکند و از طرفی دیگر نگرانیها درباره حفظ و رشد این صنعت را افزایش میدهد.
وی در ادامه تاکید کرد: بازار رقابتزده امروز، اجازه فقدان یا آسیبپذیری حتی حلقهای از حلقههای زنجیره تولید فولاد را از ما سلب میکند. توجه به این نکته ضروری است که نوع نگاه به بنگاههای کوچک و متوسط به دلیل ماهیت انعطافپذیر آنها، باید یک راهحل اساسی یا درمان باشد. این بنگاهها میتوانند نقش کلیدی در مقاومت زنجیره تولید فولاد در برابر بحرانهایی مانند تحریم اقتصادی و حتی آثار کشمکشهای اقتصادی قدرتهای فولادی مانند تحریم اخیر اقلام وارداتی فولاد ایالات متحده از چین، روسیه و ترکیه (تعرفه ۲۵ درصدی واردات) ایفا کنند.
وی ادامه داد: به عنوان مثال، امروز شاهدیم که صنعت فولاد کشور ۷۹ درصد حجم الکترود گرافیتی مورد نیاز خود را از ۲ کشور وارد میکند و در حقیقت به این ۲ کشور وابسته است. این امر برای دهمین تولیدکننده فولاد جهان امری قابل تامل است.
حسینی اضافه کرد: در تحریمهای اقتصادی اخیر، روند واردات این محصول کلیدی که از کشورهای هند و جمهوری خلق چین بود، دچار اختلالات جدی و نگرانکنندهای شده و از طرفی کاهش تولید این محصول در ماههای اخیر موجب کمبود در بازارها و افزایش بهای جهانی آن شده است. با توجه به کاربردهای چندگانه فناوری تولید الکترودهای گرافیتی (صنایع نظامی، خودروسازی و...) بیم آن میرود که با تحریم این محصول، تولید فولاد ایران دچار نگرانی بیشتری شود.
راهکارهای لازم برای مقابله با چنین شرایطی و حتی موارد مشابه در صنایع غیرفولادی چیست؟
رامین انتظاری، کارشناس ارشد استخراج معدن نیز در گفتوگو با روزگار معدن در این زمینه بیان کرد: در شرایط کنونی، بنگاههای کوچک و متوسط نیاز به اندیشهها و تصمیمگیریهای بزرگ، جسورانه و همراه با اعتماد دارند. به این معنا که معماری آیندهنگر در بنیان اقتصادی کشور با عاملیت بنگاههای کوچک و متوسط امری است که میتواند ما را به راحتی در جاده عبور از تحریمهای اقتصادی قرار دهد.
وی افزود: در این زمینه، اهمیت بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد ملی، اشتغالزایی و چابکی در سازگاری با تغییرات استراتژیک لازم، بیشتر نمود پیدا میکند. از این رو درک این نکته ضروری است که بنگاههای بزرگ در گذر زمان و با پیش آمدن بحرانهای متعدد اقتصادی، قابلیتهای چالاکانه خود را در به دوش کشیدن بار سنگین توسعه اقتصادی از دست میدهند و این بنگاههای کوچک و متوسط هستند که میتوانند به عنوان منبع «پایداری» در جامعه حضور داشته باشند.
وی مثال زد: امروز در کشور شاهد پروژههایی هستیم که با جلوداری بنگاههای بزرگ (چه دولتی و چه خصوصی) به سر منزل خود نرسیدهاند. در میان آنها میتوان مواردی را یافت که در برگیرنده ایدههای خلاقانهای بوده و میتوانستند نقش موثری در شکوفایی صنعت فولاد کشور ایفا کنند چراکه تبدیل ایدههای خلاقانه به تولید، دسترسی به نوآوریهای مورد نیاز برای تولید و جبران نقصان اقلام متاثر از تحریمهای اقتصادی، در یک زمان کوتاه میسر نیست مگر با بازگرداندن بنگاههای کوچک و متوسط به جایگاه اصلیشان در اقتصاد کشور. انتظاری در ادامه تاکید کرد: فراهم کردن زیرساختهای لازم برای رشد و بالندگی بنگاههای کوچک و متوسط، علاوه بر ایجاد بستری برای نقشآفرینی بدون مرز در بازارهای جهانی، امور مربوط به نقل و انتقال فناوری برای تولید کمبودهای راهبردی را تسهیل میکند. از این رو چالش امروز دولت، فراهم کردن فضای مناسب برای بنگاههای کوچک و متوسط و تمرکززدایی از بنگاههای بزرگ است.
وی افزود: البته برای افزایش رقابتپذیری بنگاههای کوچک و متوسط و سیاستهای ویژه، برنامهها و چارچوبهای سازمانی ویژهای مورد نیاز است. در این میان ساز کار اقتصاد کلان کشور باید از نظر شرکتهای کوچک و متوسط، پایدار و قابل پیشبینی باشد زیرا هر گونه تغییرات اساسی غیرمنتظرهای ممکن است برای آنها نسبت به شرکتهای بزرگ، تاثیرگذارتر باشد.
وی مهمترین چالشهایی که بنگاههای کوچک و متوسط با آنها روبهرو هستند را محدودیت منابع مالی، فناوری، نیروی کار ماهر، دسترسی به بازار و هزینههای بالا در معاملات (مانند هزینههای خرید) در مقایسه با شرکتهای بزرگ دانست و گفت: همچنین محدودیتهای شبکههای تبادل اطلاعات که منجر به کمبود اطلاعات و محدودیتهای مربوط به بازارهای داخلی و همچنین بینالمللی میشود، ناتوانی در رقابت با شرکتها در مقیاس بزرگ در حوزه نوآوری و روحیه و ظرفیت کارآفرینی است.
این کارشناس معدن معتقد است: بنگاههای کوچک و متوسط میتوانند به عنوان یک ابزار کلیدی در کشف و مقابله با مخاطرات و اختلالات سیستماتیک زنجیرههای تامین فولاد و شبکههای لجستیکی آنها، شوکهای اقتصادی، بلایای طبیعی و حتی اختلافهای سیاسی در سطح بینالملل ایفای نقش کرده و موجب بالندگی این صنعت در سطح جهانی شوند.
وی به نقش دولت در این میان اشاره کرد و افزود: شاید نقش دولت در حمایت و پشتیبانی از بنگاههای کوچک و متوسط، پررنگ و ضروری به نظر برسد اما این چرخه به مقاومسازی اقتصاد ملی و حمایت بنگاههای کوچک و متوسط از دولت میانجامد. در این زمینه، ایجاد کنسرسیومهایی متشکل از بنگاههای کوچک و متوسط صاحب دانش فنی میتواند این چرخه را تا حد زیادی کوتاه کند.
وی ادامه داد: ایجاد استانداردهای قانونی و نظارتی هماهنگ و متناسب، به اشتراکگذاری اطلاعات میان پیشکسوتهای صنعت فولاد و بنگاههای کوچک و متوسط مربوط، ارتباطهای مستمر و یکپارچه در سراسر شبکه زنجیره تولید فولاد، ایجاد فرهنگ مدیریت ریسک و ارزیابی ریسک مشترک در سراسر زنجیره، پروژههای بازسازی تجاری، پروتکلها و تنظیم خط مشیهای مربوط با هدف رفع مشکلات بنگاههای کوچک و متوسط و شناسایی و حذف گلوگاههای زنجیره تامین فولادی با بهره بردن از شبکههای جامع جمعآوری داده از تمام سطوح از دیگر راهکارها برای حمایت از اسامایهاست.