به گزارش میمتالز، ایجاد اصلاحات اساسی در راستای بهبود شاخصهای نهادی بازار سرمایه یکی از وعدههای مهم دولت سیزدهم و تیم اقتصادی «سید ابراهیم رئیسی» بود؛ وعدهای که از نظر کارشناسان بازار در مدت کوتاه آغاز به کار دولت، تاحدود زیادی عملی شده است و دولت سیزدهم در مواجهه با بازار سرمایه عملکرد بهتری را نسبت به دولت قبل از خود نشان داده است. در این خصوص با «شاهین چراغی»، عضو سابق شورای عالی بورس به گفتگو نشستیم که شرح آن از نظر میگذرد:
در اقتصاد ایران یک سری واقعیتها وجود دارد که ناشی از اقدامات دولتها به تنهایی نیست و به هیچ عنوان نمیتوان صرفاً یک دولت را مقصر اتفاقات رخ داده دانست بلکه مشکلات به وجود آمده متأثر از وجود برخی ساختارها است که باعث ایجاد اتفاقات منفی در اقتصاد کشور میشود.
صحبتهای مطرح شده در فضای مجازی مبنی بر اینکه توجه دولت به بازار سرمایه کم است و هیچ اهمیتی برای بازار سرمایه قائل نیست به نظرم منصفانه نیست، چون وزیر محترم اقتصاد اهمیت و جایگاه بورس را در توسعه کشور میداند و رئیسجمهور نیز به اهمیت بازار سرمایه واقف است، اما مشکل این است که اولویت دولت بیشتر در شرایط فعلی وضعیت کاهش تورم است و در این شرایط دولت برای پایین آوردن نرخ تورم که در چند سال گذشته بیسابقه بوده، اهدافی را دنبال میکند که با منافع سهامداران در بازار سرمایه همسو نیست. دولت میخواهد تورم را کنترل کند، اقتصاد را رونق ببخشد و قیمتها افزایش پیدا نکند و سود مناسبی نصیب سهامداران بشود که در شرایط کنونی تحقق همزمان آنها سخت است.
چنانچه واقف هستید دولت قبل برخلاف دولت فعلی بابت جبران تمام کسری بودجه به دنبال تأمین مالی از بازار سرمایه بود، درست است که این اقدام دولت نوعی روش تأمین مالی تلقی میشد، اما در آن زمان بازار سرمایه از چنین گنجایشی برخوردار نبود که دولت بتواند آن حجم کسر بودجه از بازار را تأمین کند.
این اقدام اشتباه اساسی دولت بود و در کنار عدم عرضه سهام در زمان مناسب و عدم همکاری بانک مرکزی با بازار سرمایه باعث شد بازار بورس بریزد.
در آن روزها دولت نیز بر اساس بودجه مرتب اوراقی مانند اوراق خزانه منتشر میکرد و این امر در بهم ریختگی شدید بازار و افزایش ضرر و زیان سهامداران در بازار تأثیرگذار بود، به هر حال باید از اشتباهات پند بگیریم.
کسری بودجه دولتها به دولتهای بعدی منتقل میشود و با تعهداتی که دولت از صدور اوراق دولت قبلی متحمل میشود دولت باید به ناچار برای تأمین مالی فکری کند و به هر حال افزایش قیمت خوراک و… موجب میشود بخشی از کسری بودجه دولت جبران شود. این امر باعث میشود تا فعالان بازار چنین تصوری را داشته باشند که دولت رئیسی نسبت به بازار سرمایه بیتوجه شده و به وعدههای خود در زمان مناظرات انتخابات عمل نکرده است در حالی که اگر دولت هم افزایش قیمت خوراک را بپذیرد و هم افزایش قیمت فروش را، مشکل حل است، اما یکطرفه عمل کردن آن این ذهنیت را به واقعیت منجر میکند.
ارزیابی اقدامات انجام شده توسط مسوولان دولتی، نشاندهنده آن است که دولت به فکر معیشت مردم بوده و کنترل تورم جزو یکی از اقدامات و برنامههای مهم دولت است.
وجود چنین مسائلی باعث شده تا توجه دولت به بازار سرمایه از اولویت برای دولت کم شود دولت علاقه دارد به بازار سرمایه توجه کند، اما با خزانه خالی و حقوق معلم و بازنشسته و… نیز مواجه است در حالی که اگر بدرستی تحلیل صورت گیرد افزایش درآمد صندوقهای بازنشستگی از محل سود حاصل از بازار سرمایه میتواند کسری بودجه این بخش را جبران کند.
اعتقاد ما در بازار سرمایه اینگونه است که باید همه چیز به قیمت واقعی باشد در حالی که وجود چنین تفکری به اعتقاد دولت زمینهساز افزایش قیمتها میشود، دولت تحمل این موضوع را ندارد و با شعارهای دولت محرومان همخوانی ندارد، زیرا معتقد است که افزایش قیمتها باعث آسیب رسیدن به جامعه میشود که تجربه نشان داده در این فضا عمدتاً رانتخواران منافع بیشتری نسبت به محرومان میبرند و باید دولت مسیرهای دیگری را برای کمک به نیازمندان در پیش گیرد بگذارد اقتصاد مسیر خودش را از عدم دخالت در قیمتها و از طریق بازار سرمایه ادامه دهد.
اکنون مسأله حائز اهمیت این است که برخلاف دولت قبل تنش بین مسوولان در دولت سیزدهم و تصمیماتی که اتخاذ میشود، کم است. عدم هماهنگی وزارت نفت با وزارت اقتصاد، یکی از معضلات بزرگی بود که در دولت قبل با آن مواجه بودیم و باعث آغاز ریزش بازار و بیاعتمادی سهامداران به بازار شد.
موضوع صندوقهای پالایشی و رسانهای شدن اختلاف مابین این ۲ وزارتخانه جزو مسائلی بود که زمینهساز تغیر نگاه سهامداران به بازار، تصمیم هیجانی آنها برای خروج از این بازار و ریزش شدید شاخص بورس شد.
اکنون در دولت سیزدهم برخلاف دولت قبل، درهمکاری مسوولان با یکدیگر شاهد وجود چنین تعارضاتی نیستیم و بارها به این موضوع توجه داشتیم که هیچگونه تعارضی مابین سازمان برنامه و بودجه با وزارت اقتصاد یا تعارضی مابین بانک مرکزی و وزارت اقتصاد وجود ندارد. این موضوع نشان از آن دارد که هماهنگی و همکاریهای مابین دولت مناسب بوده است، اما در دولت قبل وضعیت بین مسوولان بشدت آشفته بود که به مراتب شاهد اثر این اتفاق بر بازار سرمایه و نیز دیگر حوزههای اقتصادی کشور بودیم.
در آن زمان در رابطه با سهام پالایشیها مدام مصوبات مختلف در بازار ابلاغ میشد که این مسائل بشدت به بازار آسیب زده بود.
وزرای اقتصاد در دولتهای مختلف همیشه موضع منطقی نسبت به بازار سهام داشتند. با توجه به اینکه وزیر اقتصاد، رئیس شورای عالی بورس است و درک بهتری از وضعیت ساختار اقتصادی کشور دارد، بنابراین یکی از مدافعان بازار سرمایه است و دائماً با اعضای هیأت دولت در حال مذاکره و بحث است تا از این طریق از حقوق سهامداران دفاع کند.
اشتباه دولت قبل این بود که میخواست تأمین منابع مالی را از طریق بازار سرمایه انجام دهد، در حالی که بازار سهام از چنین عمق و قابلیتی برخوردار نبود و زمانی که شاخص بورس رشد کاذب را تجربه کرد بخشی از شرکتها به سمت عرضه سهام شرکتهای خود پیش رفتند.
ریزش بازار در دولت قبل در مقطعی رخ داد که P/E دولت بشدت بالا رفته بود و دیگر فعالان بازار پیشبینی چندانی از وجود روزهای خوش برای بازار سهام نداشتند. شرایط فعلی در دولت متفاوت با دولت قبل است، رکود و وضعیت قیمت جهانی محصولات و نقدینگی کشور، تورم و تحریم باعث شده تا نتوانیم مقایسه درستی را از عملکرد دولتها و وضعیت بازار سرمایه به صورت خطی داشته باشیم.
با وجود این مسائل، اما با قاطعیت میتوان گفت که در دولت فعلی برخلاف دولت قبل تصمیمی در حوزه بازار سرمایه اتخاذ نشد که بتواند تأثیر منفی زیادی بر فعالیت شرکتها، بازار سرمایه و در کل اقتصاد کشور داشته باشد. خوشبختانه وزیر اقتصاد، مشکلی با بانک مرکزی و سازمان برنامه و بودجه ندارد.
یکی از اشکالات ما در بازار سرمایه این است که همه چیز را از پشت مانیتور بررسی میکنیم، در حالی که اگر بازار را به صورت دقیقتر و با توجه به ساختارهای اقتصادی ارزیابی کنیم متوجه خواهیم شد که بازار سرمایه چقدر برای سرمایهگذاری ارزنده است.
توسعههای کشور توسط شرکتهای بازار سرمایه در حال انجام است. دولت بودجه عمرانی چندانی ندارد و هر آنچه در کشور ایجاد میشود توسط شرکتهای بازار سرمایه صورت میگیرد. دولت بودجهای برای توسعه ندارد و مانند دهههای ۶۰ و ۷۰ دست دولت پر نیست.
ارزیابی ارزش داراییها و وضعیت بازار نسبت به سال گذشته نشان دهنده آن است که بازار اکنون در بهترین موقعیت سرمایهگذاری قرار دارد و سرمایهگذاران میتوانند از این بازار بازدهی معقولی را در مقایسه با سایر بازارها کسب کنند.
قطعاً تنشهایی را در کوتاه مدت در اقتصاد کشور خواهیم داشت و این امر تأثیرگذار بر مسیر معاملات بورس است، اما بازار در بلندمدت به مسیر خود ادامه خواهد داد و به رشدهای معقولی دست پیدا میکند. برای مثال در دولت احمدینژاد شاخص بورس از ۹ هزار واحد به ۶۷ هزار واحد و در دولت روحانی این شاخص بورس از ۶۷ هزار واحد به بیش از یک میلیون واحد رسید، این امر نشاندهنده آن است که با وجود تمام سنگ اندازیها و مشکلات، اما بازار به مسیر خود ادامه میدهد و میتواند به رشد خوبی دست پیدا کند.
همیشه نسبت به سرمایهگذاری در بورس خوشبین بودم، اما فعالان بازار باید در این زمینه علم پیدا کنند که ارائه تحلیلهای لحظهای و تحلیلهایی که عمیق نیستند درست نیست، زیرا این مسأله بر نظر سهامداران برای سرمایهگذاری در بورس تأثیرگذار خواهد بود و به طور حتم تحلیلهای اشتباه با تأثیر بر رفتار هیجانی سهامداران در بازار همراه خواهد شد.
مگر میشود در یک اقتصاد، بازار مسکن یا دیگر بازارهای سرمایهگذاری با بازدهی چشمگیری همراه شوند، اما در بازار سرمایه شاهد نوسانات شدید باشیم؟! چنین اتفاقی درست نیست بلکه این موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد که به طور حتم بازار سهام خود را با دیگر بازارها تطبیق میدهد و به رشد معقولی دست پیدا میکند.
همیشه تفاوت بین بازارهای سرمایهگذاری وجود داشته و به صراحت شاهد وجود چنین مسألهای در بازارهای مختلف بودیم، اما قطعاً این عقبماندگی جبران خواهد شد و بازار به رشد خوبی دست پیدا خواهد کرد.
تجربه ثابت کرده که این اتفاق در ساختار اقتصاد کشور رخ خواهد داد و بازار سرمایه همیشه بیشترین بازدهی را بعد از انتهای دولت و در برهه زمانی هشت ساله در اختیار سهامداران قرار داده است. بازار سرمایه، بازار صبر و تحمل برای کسب بازدهی مناسب است و سرمایهگذاران نباید به هیچ عنوان نگران سرمایهگذاری در این بازار باشند.
این مسأله را بارها به سهامداران اعلام کردیم که صبوری سهامداران میتواند به نفع بازار باشد و مانع از رفتار هیجانی و عرضههای شدید در بازار شود که این امر به مراتب تأثیرگذار بر روند بازار خواهد بود.
بازار سهام، بازار مناسبی برای سرمایهگذاری افراد عجولی نیست که با کوچکترین اخبار تصمیم به ورود یا خروج از این بازار میگیرند. به هیچ عنوان نمیتوان با نگاهی مقطعی به بازار سرمایه ورود کرد، افرادی که وارد بازار سهام میشوند باید حداقل پنج سال در بازار صبوری کنند و در آن زمان بازدهی کسب شده از این بازار را با دیگر بازارها مقایسه کنند.