به گزارش میمتالز، این مساله به حدی جدی شده که برخی سازمان حفاظت از محیطزیست را مانعی بزرگ بر سر راه سرمایهگذاران و تولید کنندگان و بهطور کلی فعالیتهای تولیدی در کشور میدانند و در این میان، کارشناسان محیطزیست از یکسو مخالف این نظریه و کارشناسان اقتصادی از سوی دیگر با آن همنظر هستند. با وجود این، شواهد، آمارها و نتایج تجربی از توسعه تکنولوژیهای مختلف نشان میدهد که کشور میتواند با تکیه بر توسعه پایدار و حفاظت از محیطزیست در عین پاسداری از سلامت جامعه و اکوسیستم ایران، حتی به سود بیشتر هم برسد؛ مسالهای که مدیران کشور از آن غافل مانده اند و به همین سبب فعالان مختلف زیستمحیطی و اقتصادی از منفعل بودن سازمان حفاظت از محیطزیست در دورههای اخیر دولتهای مختلف شاکی هستند.
اظهارات ضد و نقیض همیشگی مدیران و کارشناسان درباره تاثیر تولید و صنعت بر تخریب محیطزیست، حتی باعث سردرگمی صنعتگران ایرانی هم شده است و به همین سبب آنها در تعیین مکان احداث کارخانهها و کارگاههای خود دچار تردید میشوند. اما آیا این تردید ها، اولویت اول صنعتگران است؟ اگر کمی به اوضاع صنعت کشور توجه کنیم، درمی یابیم که جواب منفی است.
اما سوالی که مطرح میشود جایی ا ست که آیا سازمان حفاظت از محیطزیست مانع تولید و پیشرفت صنایع کشور شده است یا قوانین دستوپاگیر همیشگی، مانع رشد تولید میشوند؟
اگر به بررسی قوانینی که موانع اصلی تولید محسوب میشوند بپردازیم، مشاهده میشود که سختی مسیر تولید به حدی است که شاید کمتر مجالی به سازمان حفاظت از محیطزیست داده شود تا مانعی برای تولید ایجاد کند. اگر مبحث مشکلات تامین مالی، قوانین نادرست داخلی، تحریمها و مشکلات تامین مواد اولیه را کنار بگذاریم، به مرحلهای میرسیم که انگشت اتهام را به سمت و سوی حفاظت از محیطزیست ببریم. در عین حال نمیتوان این سازمان را در فرآیند تولید نادیده گرفت. اما فعالان اقتصادی بر این باورند که سازمان مذکور تنها با دریافت عوارض سعی در نقشآفرینی برای حفظ محیطزیست دارد که این مسیری اشتباه است.
سازمان محیطزیست و توسعه «دیدبان آلمان» هر سال گزارش جهانی شاخص بهبود محیطزیست کشورها را منتشر میکند. این سازمان در گزارش سالانه اخیر خود، ایران را در قعر جدول از لحاظ عملکرد بهبود وضعیت محیطزیست در سال گذشته میلادی قرار داده است.
قرار گرفتن کشورمان در قعر شاخص بهبود وضعیت محیطزیست در حالی است که ایران از لحاظ انتشار گازهای گلخانهای که بزرگترین عامل گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی است، ششمین جایگاه را در جهان بعد از چین، آمریکا، هند، ژاپن و روسیه دارد؛ کشورهایی که اقتصاد ایران اصولا تناسبی با آنها ندارد. همچنین در مجموع رشد تولید گازهای گلخانهای جهان طی ۲۰سال گذشته حدود ۳۵درصد رشد داشته و به ۳۳میلیارد تن در سال رسیده است؛ در حالی که بسیاری از کشورهای جهان در تلاشی نفس گیر به دنبال کاهش این گازها و صفر کردن آن تا سال ۲۰۵۰ هستند، تولید گازهای گلخانهای ایران هر سال افزایش یافته و با توجه به ادامه روند بدتر شدن وضعیت کسری گاز کشور و جایگزینی سوختهای بسیار آلاینده مانند مازوت با گاز در بخش صنایع و نیروگاههای برقی، انتظار میرود میزان انتشار گازهای گلخانهای ایران در سالهای پیشرو حتی با سرعت بیشتری افزایش یابد.
مانع نخست تولید، داستان تامین مالی است. در کشورهای اروپایی، آمریکایی و برخی از کشورهای آسیایی، تامین مالی بنگاههای خرد، متوسط و حتی بزرگ هرگز بهعنوان یک موضوع حیاتی مطرح نیست و بنگاهها بهراحتی سرمایه در گردش خود را بهبود میبخشند و بهراحتی تامین مالی میشوند؛ اما شاهد هستیم که این موضوع در ایران به یک مانع بزرگ تبدیل شده است. در کنار بحث تامین مالی، نوسانات نرخ ارز نیز به چالشی در مسیر تولید تبدیل شده است. تولید کننده و صنعتگر بیشتر از آنکه دغدغه جنگیدن با سازمان حفاظت از محیطزیست را داشته باشد، خود را درگیر جدال با نوسانات ارزی میبیند. مانع دوم تولید و صنعتگری، فضای نامطلوب کسبوکار و قوانین سلیقهای دستگاههای اجرایی است؛ نگاه سلیقهای و پرابهام به قانون کار، تامین اجتماعی، مالیات، فعالیت مالی و بانکی و... موجب شده است که تولید نتواند نفس بکشد و این قوانین دست و پای صنعتگر را بسته است. قوانین در ایران شمشیر دولبهای هستند که با وجود شعار بهبود و تسهیل تولید در عین تسهیل گری، گاهی اوقات نیز به ضرر تولید استفاده میشوند. اخذ تصمیمات یکشبه همچون کنترل صادرات، رفع تعهد ارزی، قیمتگذاریهای دستوری و محدود کردن بازارها که مانع نیل به سمت بازاری آزاد میشوند و... از جمله مسائلی هستند که تولید را با مشکل مواجه کرده اند. مشکل بعدی در راه توسعه تولید و صنعت، تامین مواد اولیه است. سالهاست که در مسیر تامین مواد اولیه از صنایع بالادستی به صنایع پاییندستی، شاهد انواع مشکلات هستیم. آخرین مانع هم چیزی جز تحریمها نیست. اگرچه تحریم میتواند به یک فرصت برای تولید داخلی تبدیل شود و چهبسا برخی از صنایع نیز از این فرصت استفاده کردند، اما به طور کلی تحریم بهعنوان یک مانع بر سر راه تولید نیز شناخته میشود. عدمورود به بازارهای جهانی، عدمورود تکنولوژی، مشکلات در نقل و انتقال مالی و... از جمله موانعی هستند که به خاطر تحریم ایجاد شده اند و حال ما به جای رفع این موانع، به این میاندیشیم که آیا مشکل اصلی مسیر تولید، سازمان حفاظت از محیطزیست است؟ در این راستا به نظر میرسد چالش صنایع با سازمان محیطزیست، نهتنها به بزرگی سایر چالشها نیست، بلکه مشکلی فرعی است؛ بنابراین آدرس اشتباه به مخاطب میدهد.
دکتر بهروز هادی زنوز، اقتصاددان و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این سوال که سازمان حفاظت از محیطزیست چگونه مانع تولید است، گفت: از سال ۱۹۷۲ که کنفرانس استکهلم درمورد محیطزیست و منابع طبیعی برگزار شد، مساله بهبود محیطزیست کشورها در زمره اولویتها قرار گرفت و بعدها سازمان برنامه محیطزیست سازمان ملل شکل گرفت. همه امروز متفق القول هستند که برخلاف گذشتههای دور باید بر توسعه پایدار توجه کنیم. توسعه پایدار سهبعد دارد: بعد زیستمحیطی، بعد اقتصادی و در نهایت بهت اجتماعی.
متاسفانه کشور ما بعد از انقلاب در مساله توسعه پایدار از ایده آلها فاصله گرفته و غفلت کرده است. این غفلت به اینجا رسیده که با توجه به گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی، امروزه وضع بسیار نامناسبی از نظر زیستمحیطی داریم و یکی از ابرچالشهای امروز اقتصاد ایران، بحران محیطزیست و منابع طبیعی است. اکنون با بهره برداری بی رویه از آبهای زیرزمینی و عدمکارآیی نظام بهره برداری از آبهای سطحی مواجه هستیم. بیش از توان منابعمان از آبهای سطحی و زیرزمینی بهره برداری و آب را بین حوضههای آب ریز مختلف منتقل کردهایم تا همه اینها به نابسامانی عظیم در استانهایی مثل خوزستان بینجامد یا حتی تنشهای اجتماعی بین چهارمحال وبختیاری و اصفهان یا چالشهای جدید در قسمت جنوب کرمان که قرار است آب آن را به سمت شهرهای دیگر کرمان منتقل کنند.
هادی زنوز درخصوص ناهماهنگی میان دستگاهها در مساله محیطزیست افزود: دستگاههای ما در هیچ مسالهای با هم هماهنگی ندارند. این موضوعی است که بهرغم اهمیت توسعه پایدار، سازمان حفاظت از محیطزیست ایران یکی از فقیرترین سازمانهای دنیا به لحاظ انجام وظایف است. این سازمان نه پرسنل و متخصصان کافی دارد، نه برنامه روشنی برای توسعه پایدار در ایران دارد و نه پایشی اساسی همراه با انتشار گزارشهای سالانه دارد. بودجه این سازمان یکی از پایینترین بودجههای وزارتخانهها و تشکیلات دولتی است. این سازمان قدرتی برای تصمیمات بزرگ و جدی ندارد. امروزه در خوزستان میبینیم که فاضلابهای واحد کشت صنعت به رود کارون ریخته میشود، فاضلابهای شهری به کارون ریخته میشود و خیلی از تالابها خشک شده و مردم از کمآبی رنج میبرند. حال مساله این است که سازمان محیطزیست باید در راستای بهبود شرایط دو کار انجام دهد که به مذاق برخی از افراد خوش نمیآید. اولا اینکه باید بر پساب خروجی کارخانجات نظارت کند، چون آیین نامهای وجود دارد که اگر این پسابها از حدی آلودهتر باشند، کارخانجات موظف هستند تاسیسات تصفیه پساب صنعتی را دایر کنند، اما این موضوع در بیشتر کارخانجات صنعتی ما اصلا رعایت نمیشود. مثلا در اصفهان واحدهای صنعتی فولاد و آهن معروف، پساب خود را که سیانور دارد به آبهای کشاورزی و شرب منتقل میکنند. مساله دوم نیز دود حاصل از دودکشهای صنایع است که باید واحدها در اینجا نیز تحت نظارت باشند. مثلا کارخانه سیمان دورود سالها بدون فیلترینگ دود وسیعی را پخش کرده و حجم عظیمی از بیماریهای ریوی و سرطان به همین سبب در دورود ایجاد شده است و سازمان حفاظت از محیطزیست کاری نمیتوانست بکند.
او افزود: ما ۱۰۰میلیون تولید سیمان داریم، بروید بررسی کنید کدامیک از این واحدهای تولید کننده مقررات را رعایت میکنند؟ حال بعضی اوقات از سازمان حفاظت از محیطزیست مجوزهایی هم میخواهند برای کار در مناطق حفاظتشده مانند پتروشیمی میانکاله که دقیقا در اراضی حفاظتشدهای قرار گرفته که تالاب میانکاله را به ورطه نابودی خواهد کشاند. به علاوه اینکه مقررات زیستمحیطی هم با این کار مغایر بوده و مردم محلی هم از این موضوع شاکی هستند. اما فرد احداث کننده ذی نفوذ است و زورش به سازمان حفاظت از محیطزیست میرسد که بهرغم همه تکذیب ها، شبانه مشغول خاک برداری است و کارش را پیش میبرد. سازمان محیطزیست باید از احداث جاده مشهد-گرگان از میان منطقه جنگلی حفاظتشده ممانعت میکرد، اما زورش نرسید و این کار را نکرد. اگر بخواهیم در قالب توسعه پایدار در نظر بگیریم، وزارتخانههایی مثل نفت، جهاد کشاورزی و نیرو، شرکت گاز، سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور و سازمان حفاظت از محیطزیست با هم تعامل کنند و کشور برنامهای برای توسعه پایدار از نظر اکولوژیکی داشته باشد. مسوولان کشور بهرغم بحرانهای جدی آب و خاک کشور هنوز هم شعار خودکفایی در کشاورزی را میدهند.
با نگاهی به برنامه هفتم توسعه، میبینیم که یکبند جدی و دقیق برای محیطزیست وجود ندارد بسیاری از نمایندگان ما به دنبال رای هستند و به خاطر همان انتخابات، دنبال این هستند که یک پروژه صنعتی، آبی، راه و شهرسازی و... در منطقه خود احداث و این را ثمره تلاش خود معرفی کنند تا رای بگیرند. هدف نمایندهای که میگوید سازمان حفاظت از محیطزیست به فکر تولید نیست، آیا تولید باید به هر قیمتی انجام شود؟ چرا اصرار میکنید که تولید در مناطقی مثل میانکاله انجام شود؟ این شائبه به وجود میآید که نماینده به دنبال رای خودش است.
عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره مانع اصلی تولید در ایران گفت: موانع اصلی تولید در ایران، مناسب نبودن محیط کسبوکار برای سرمایهگذاری، بالابودن ریسکهای اقتصادی و سیاسی کشور، مبتنی بر عدم همزیستی مسالمت آمیز و ضعف تعاملات خارجی کشور، تحریمهای شدید کشورهای صنعتی بزرگ، خارج از سیستم نظام بانکی و پرداختهای بینالمللی بودن و در لیست سیاه FATF بودن، رعایت نشدن حقوق مالکیت در ایران، فساد گسترده و سیستماتیک است و کسی که به دنبال بهبود فضای کسبوکار است، باید حکمرانی را در این زمینهها اصلاح کند. از لحاظ حکمرانی در رتبه بندیهای جهانی عقب افتادهایم و از لحاظ فساد، شهره آفاق هستیم؛ بنابراین اگر این مسائل را رفع کنیم و مشکلات نظام بانکی را کنار بزنیم، میتوانیم رونق اقتصادی ایجاد کنیم. به نوعی در حکمرانی، تولید و اقتصاد درست، باید حمایت از محیطزیست رعایت شود. این مساله یک موضوع لوکس یا شکاربانی نیست. به علت خشکسالی، توفانهای شن و ریزگرد ها، بسیاری از روستاهای شرق کشور درحال تخلیه هستند و با مهاجرت عظیم از شرق کشور به سمت غرب و شمال کشور مواجه هستیم. اینها مسائل امنیتی برای کشور ایجاد میکند و در مقصد مهاجران هم تنشهای بزرگ به همراه آلودگیهای وحشتناک ایجاد خواهد کرد. سهم تولید برق کشور از انرژیهای تجدیدپذیر تنها نیمدرصد است. یعنی ما تلاشی برای این کار نکردهایم. مصرف سوختهای فسیلی هرساله در حال افزایش است؛ آن هم در حالی که انرژیهای تجدید پذیر در درازمدت ارزانتر هم هستند. رشد مصرف سوختهای فسیلی در ۲۰سال گذشته دوبرابر شده و در گازهای گلخانهای نیز ما تولید سالانه ۹۰۰میلیون تنی داریم.
براساس گزارش ها، بخش بزرگی از انتشار متان جهان در ایران رخ میدهد و بخش اعظم این انتشار مربوط به میادین نفتی و گازی است. اگر میتوانستیم گازهای فلر را کنترل کنیم، میتوانستیم سالانه ۵ میلیارد دلار صادرات داشته باشیم. کسی که میگوید سازمان حفاظت از محیطزیست مانع تولید است توجه کند اگر در جهت حمایت و حفاظت از محیطزیست حرکت کنید حتی میتوانید به سود بیشتر هم دست یابید. سوادش را ندارند یا منافعشان مانع از آن است که اینها را ببینند.
هادی زنوز درباره اینکه صنعت به جنگ محیطزیست آمده است یا بالعکس، گفت: به نوعی باید بگوییم گسترش مهارنشده صنعت و کشاورزی که مغایر منافع محیطزیستی است، درحال از پا درآوردن آن است. اگر صنعت را در جای مناسب مستقر کرده و به مسائل زیستمحیطی و انرژی آن توجه کنید، مغایرتی بین محیطزیست و صنعت ایجاد نمیشود. اتفاقا ایجاد تعادل بین محیطزیست و صنعت میتواند در درازمدت به رشد صنعتی و سود بیشتر کشور کمک کند. میتوانید سود صنعتی و کشاورزی بیشتری داشته باشید، اما سلامت مردم را به خطر انداخته و کشور را به خاک سیاه بنشانید.
دکتر اسماعیل کهرم، فعال محیطزیستی ایران گفت: برخی از افراد هستند که محیطزیست را محیط نیست میدانند و الفاظی عجیب را به کار میبرند و میگویند محیطزیست مانع از صنعت و کشاورزی است. مسوولان کشور علاقهمند به مصرف تمام منابع کشور به صورت یکشبه هستند و نمیخواهند هیچ چیزی برای نسل آینده باقی بگذارند و تمام فلسفه آنها، اجازه تمام و کمال به تمام واحدهای مختلف است که محیطزیست را نابود کنند.
او افزود: اکنون در همسایگی میانکاله، ۶۸هزار هکتار پناهگاه حیاتوحش وجود دارد که براساس قوانین حفاظت در درجه دوم بعد از پارک ملی ایران محسوب میشود و حتی تکان دادن یک سنگ هم بدون اجازه شدنی نیست. اما در داخل تالاب دامپروری انجام میشود. جالبتر اینکه در چاههایی که برای آب خوردن احشام حفر شده، مشغول کشت هستند، در استخرهای ماهیها سم میریزند و در این سمت فِنسها نیز مشغول تاسیس تاسیسات پتروشیمی هستند. همین کار را با بیستون هم کردند و ثانیهای ۸۰لیتر آب از سفرههای زیرزمینی کشیدند. این کار را در میانکاله هم خواهند کرد، همانطور که در کویر مرنجاب صنعت فولاد تاسیس کردند و مطمئنا کاشان در ۵۰سال آینده خالی از سکنه خواهد شد. محیطزیست چه اختیاری برایش مانده است که بخواهد مانع تولید شود؟ تاکنون هیچگاه محیطزیست را نه از نظر نیروی کار، نه از نظر منابع، نه از نظر تعداد کارشناسان و نه از نظر بودجه، اینچنین ضعیف ندیده بودم.
آرمان خالقی، قائممقام دبیر کل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران نیز گفت: معمولا تا مشکل بانکی رخ میدهد، بانکها میگویند مگر همه مشکلات اقتصادی کشور بانکی است؟ این درحالی است که در هر حوزهای باید به اندازه قدرالسهم سازمان مربوطه آن در اثرگذاری روی اقتصاد کشور توجه کنیم و هیچ سازمان و نهادی نمیتواند بگوید مگر فقط مشکل ما هستیم.
همگی باید مشکلات خود را به اندازه سهم خود برطرف کنند تا مشکلات کمتری گریبان گیر اقتصاد ما باشد. محیطزیست هم در سالهای اخیر به مزاح دوستان به محیط ایست تعبیر شده که یک تندروی در کلام است و به نوعی مبالغه و جلب توجه تلقی میشود. در بحث توسعه پایدار، یکی از ارکان اساسی توجه به محیطزیست است و ما در توسعه اقتصادی و صنعتی نباید باعث تخریبهای زیستمحیطی باشیم.
تخریب محیطزیست یعنی روی شاخه نشستن و بریدن شاخه. هیچ عقل سالمی این کار را نمیکند و در هیچ اقتصاد سالمی که به بلندمدت فکر میکند چنین چیزی را نمیبینیم.
او افزود: در ایران، آسیبهای زیستمحیطی سنگینی به قسمتهای مختلف کشور وارد شده است. سازمان حفاظت از محیطزیست، سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری کشور که توجه بیشتری به حفظ محیطزیست دارند باید در تولیدات و فعالیتهای آسیب رسان عمرانی، ساختمانی، صنعتی، معدنی و... حضور یافته، به آنها توجه کنند و مانع آسیبهای بیشتر شوند.
خالقی در پاسخ به این سوال که آیا سازمان حفاظت از محیطزیست تاکنون به ناحق مانع فعالیت صنعتی شده است، گفت: سازمان حفاظت از محیطزیست در یک فعالیت معدنی یا صنعتی، به جای ممانعت از فعالیت، عوارض آلایندگی میگیرد و اجازه فعالیت صادر میکند. سوال اینجاست که آیا با دریافت این عوارض، مشکلات محیطزیستی حل خواهد شد؟ آیا اصلا مبلغ دریافتشده، صرف حفاظت از محیطزیست میشود؟ حتی کاری ندارند که آن صنعت آلاینده است یا نه، تنها هدفشان دریافت عوارض است. باید یک صندوق تشکیل شود که هدف آن، تنها کمک به بودجه زیستمحیطی کشور باشد و در راه حفاظت از آن تلاش کرد. برای مثال از منابع این صندوق به برخی شرکتها تسهیلاتی پرداخت شود که بتوانند برای کارخانه خود، تجهیزات تصفیه و فیلتراسیون کار بگذارند. سیستمهای رفع تولید آلایندگی پرهزینه هستند و نمیتوانیم به شرکتی که همه کارهای رفع آلودگی را انجام داده بگوییم شما عوارض بدهید.
قائممقام دبیر کل خانه صنعت، معدن و تجارت ایران در پاسخ به اینکه آیا باید موانع تولید را اولویت بندی کنیم یا خیر؟ گفت: نمیتوانیم اولویت بندی خاصی کنیم. برای مثال سازمان محیطزیست باید وظیفه خودش را انجام دهد. هر سازمانی اولویتهای مشخص خودش را دارد و دلیل نمیشود که همه سازمانها بخواهند اولویت مشخصی را در پیش بگیرند.
در بحث مسائل زیستمحیطی سازمان حفاظت از محیطزیست میتواند چند حرکت عملیاتی صورت دهد و چند ارگان را در کنار خود ببیند. برای مثال باید بگوید که ما بهعنوان سازمان حفاظت از محیطزیست در کنار خود تشکلهای تخصصی اقتصادی و همچنین تشکلهای حامی محیطزیست را بهعنوان ظرفیتی مازاد داریم که میتوانیم در راه عمران و توسعه کشور از آنها استفاده کنیم. سازمان محیطزیست باید در هر پروژهای از پیمانکار بپرسد برنامه شما برای محیطزیست چیست؟ در راستای تاسیس ریزصنعت خود چه آلایندههایی را شناسایی کردید و برنامه تان برای آنها چیست؟ به این صورت در هر پروژه تکلیف مشخص است. نکته مهم دیگر آن است که برنامه ریزیها عاقلانه پیش برود. مثلا وقتی میدانیم که جهت بادهای شهری مثل تهران از غرب به شرق است، تمامی صنایع آلاینده خود را در غرب تهران تاسیس نکنیم. برای جبران این مشکلات باید مشوقهایی توسط سازمان حفاظت از محیطزیست قرار گیرد و نگاه جهانیتر و کلان تری به محیطزیست خود داشته باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد