به گزارش میمتالز، ناترازی برق در کشور یک واقعیت است و انتظار نداریم در طول چند هفته یا چند ماه شرایط به حالت ایده آل بازگردد. اما ناترازی برق خود یک پیش زمینه در ناترازی گاز دارد؛ شاید در روزهای گرم سال دیده نشود ولی در روزهای سرد سال با قطعی مستمر گاز واحدهای بزرگ صنعتی، این این ناترازی امکان گسترش پیدا میکند. نکته مهم دیگر آنکه انرژی خورشیدی برای کشورمان در آینده میتواند به یک محرک بسیار بزرگ برای توسعه صنعت برق تبدیل شود. شاید بتوان روزی را انتظار داشت که انرژی خورشیدی به ناترازی برق در کشور خاتمه دهد.
سه گانه محدودیت صادرات، رکود داخلی و ناترازی انرژی با محوریت برق مثلث شومی است که صنعت در سه ضلع آن گرفتار شده است. این وضعیت در روزهای گرم سال به اوج رسیده تا جایی که میتوان گفت ۴۵ روز اخیر، دورانی کم سابقه از تنگنای تولید در سالهای اخیر بوده است. این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که بازارهای جهانی نیز وارد فاز رکود شده و شاهد قیمتهای پایینی هستیم که به جز سخت گیریهای مقرراتی بر صادرات، شاهد برتری عرضه بر تقاضا در بازارهای صادراتی و کاهش نرخ هستیم. این روند را باید با رکود داخلی همراه دانست که با قطعی برق عمیقتر شده است. باید نگران اوضاع فعلی بود. شاید تا سردتر شدن هوا و کاهش مصرف برق در بخش خانگی باید صبر کرد.
همان گونه که در گزارشهای پیشین نیز به آن اشاره شد رکود را میتوان دشمن شماره یک تولید داخلی دانست. تقاضا به شدت کاهش یافته و این افت تقاضا در دو بازار داخلی و صادراتی خودنمایی میکند. این در حالی است که موجودی مواد اولیه در انبارها افزایش یافته و موجودی محصول نیز به سطوح بالایی رسیده است. این ویژگیها از مواردی است که به مشکلات تولید دامن زده و نشان میدهد که رکود در بازارها جدی است. وضعیت تولید به صورت کلی نامساعد است که در نهایت نگرانیها را تعمیق میکند.
تامین برق واحدهای فولادسازی طی چهار سال گذشته همواره یکی از دغدغههای اساسی این واحدها بوده است؛ با وجود برآورد ۱۵هزار مگاوات ناترازی برق در کشور، فولادسازان بیش از ۵هزار مگاوات برق مصرف میکنند که بعضا در این میان قادر شده اند، با ایجاد نیروگاههای جدید، بخشی از آن را خود تامین کنند، اما کماکان این واحدهای بزرگ صنعتی در اولویت مصرف برقی که خود تولید کرده اند، قرار ندارند. بر اساس اعلام انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، با وجود تولید ۳۲ میلیون تن فولاد، بابت قطعی برق در سال ۱۴۰۰ بیش از ۵۲ همت (۵۲هزار میلیارد تومان)، در سال ۱۴۰۱ به میزان ۲۲ همت و در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۰ همت متحمل ضرر شده اند.
البته دستاندرکاران دولتی این نوید را میدهند که تا پایان سال ۱۴۰۴ بخش عظیمی از نیروگاهها وارد مدار میشوند و در میان واحدهای صنعتی بزرگ موظف به ایجاد نیروگاه به ظرفیت ۱۰هزار مگاوات هستند. در این راستا به تازگی مدیرعامل توانیر با اعلام اینکه برق موردنیاز صنایع بزرگ بر اساس برنامه در حال تامین است، گفت: به نظر میرسد که بخش عظیمی از نیروگاهها تا پایان سال ۱۴۰۴ وارد مدار شوند و امکان تامین برق صنایع انرژی بر فراهم شود. مصطفی رجبی مشهدی با اشاره به جلسه اخیر توانیر با وزارت صمت گفت: در این جلسه که هفته گذشته برگزار شد، برنامه مفصل و دقیقی برای تامین برق صنایع در نظر گرفته شد.
او اعلام کرد: صنایع به احداث نیروگاه با ظرفیت تولید۱۰ هزار مگاوات برق مکلف هستند. تاکنون از این میزان یکهزار و ۸۰۰ مگاوات نیروگاه احداث شده است. رجبی مشهدی ادامه داد: امیدواریم صنایع انرژی بر کشور بتوانند بر اساس برنامه ریزیهای انجام شده تا پایان سال ۱۴۰۴ موفق به راه اندازی ۱۰ هزار مگاوات نیروگاه شوند. مدیرعامل توانیر از آغاز عملیات اجرایی ۶هزار مگاوات نیروگاه خبر داد و گفت: به نظر میرسد که بخش عظیمی از نیروگاهها تا پایان سال ۱۴۰۴ وارد مدار شوند و امکان تامین برق صنایع انرژی بر فراهم شود.
رجبی مشهدی اظهار کرد: در صورتی که صنایع کوچک نیروگاه کوچک (DG) وارد مدار کنند، میتوان برق موردنیاز این واحدها را تامین و به آنها تحویل داد. مدیرعامل توانیر در ادامه با تاکید بر تامین برق صنایع خودتامین اعلام کرد: صنایعی که جزو ماده ۴ قانون مانع زدایی از صنعت برق، مشمول محدودیت یا مدیریت مصرف برق در فصل تابستان نمیشوند، برق موردنیاز خود را مطابق نیروگاه تحت اختیار تامین خواهد کرد.
صنایع وظیفه مشخصی دارند که در زمان تاسیس بخش اعظم آنها به فکر تامین برق مصرفی خود نبوده اند. این نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد مخصوصا صنایع کوچک و متوسط که توان سرمایهگذاری برای تامین برق خود را اغلب ندارند. این در حالی است که احداث نیروگاه خورشیدی میتواند به یک گزینه برای سرمایهگذاری بدل شود که به موازات واحدهای صنعتی، بخشی از برق موردنیاز واحد را نیز تامین خواهد کرد. نکته مهمی که باید در ابعاد و جایگاه آن، به آن توجه کرد.
در خصوص صنایع فولادی اوضاع اندکی متفاوت است. برخی واحدهای فولادی در نگاه اول، چون حجم بالا و سرمایهگذاری عظیمی دارند بنابراین شاید بتوانند در حوزه نیروگاه سازی نیز وارد عمل شوند. ولی در کنار آن باید پذیرفت که روزهای سخت تولید با قطعی برق و دشواریهای صادرات توان چندانی برای این واحدها باقی نگذاشته است. این مطلب به معنی آن است که احداث نیروگاه حتی نیروگاههای خورشیدی لزوما برای همه واحدها امکان پذیر نیست.
در وهله اول باید به این موضوع توجه داشته باشیم که ایجاد نیروگاه وظیفه فولادسازان نیست، چراکه اساسا این امر در تخصص آنها قرار ندارد؛ با وجود این شاهد هستیم که فولادسازان به میزان قابل توجهی نیروگاه ساخته اند، اما با وجود این برخی معتقد هستند دولت برق را از آنها گرفته و در اولویت مصرف، برق این نیروگاهها را نیز به استفاده شهری اختصاص داده است. فولادسازان در کل حدود ۷درصد مصرف برق کشور را به خود اختصاص دادهاند و بخش قابل توجهی از کسری برق را نیز با ایجاد نیروگاه تامین کرده اند، اما با وجود این در اولویت قطعی برق قرار دارند و نه فقط فولادسازان در اولویت قطعی هستند بلکه دولت بیشترین میزان فشار خود را بر صنعت وارد میکند. اگر مشکل برق به صورت اساسی حل نشود، برخی واحدها به تعطیلی کشیده میشوند.
نکته دیگر آنکه در شرایط رکود تورمی قرار داریم. بازار تابستان گرفتار رکود تورمی شده است، به این دلیل که مواد اولیه با کاهش عرضه روبه رو شده و نبود مواد اولیه نیز به دلیل قطعی برق است. دولت باید فکری اساسی برای این وضعیت داشته باشد و در نگاه بلندمدت به فکر سرمایهگذار خارجی برای ایجاد نیروگاه باشد؛ این روالی است که تمام کشورهای توسعه یافته در دنیا انجام میدهند و در قبال دادن امتیازات و گرفتن امتیازاتی مزایده و مناقصه جهانی برگزار میکنند.
نکته دیگر آنکه اگر بتوانیم برق موردنیاز صنایع را تامین کنیم باز هم نمیتوان روی تغذیه کامل واحدهای تولیدی حساب کرد، زیرا شبکه انتقال نه تنها از کشش کافی برخوردار نیست بلکه هدررفت برق خود یک معضل برجسته در برابر انتقال انرژی محسوب میشود. به عنوان یک نمونه در برخی اظهارنظرها هدررفت برق در شبکه توزیع بین ۷ تا ۱۰درصد برآورد شده که نگاهی به برخی ذهنیتها حکایت از آن دارد که این هدررفت در برخی مناطق میتواند به بیش از ۲۰درصد نیز برسد. این مطلب نکته بسیار مهمی است که نشان میدهد بدنه صنعت برق نیاز به یک دگردیسی دارد. این در حالی است که کشور ما در حوزه فلزات مس و آلومینیوم جایگاه قابل قبولی داشته و تعویض کابلهای انتقال برق مخصوصا فشار قوی به معنی در اختیار داشتن حجم عظیمی مس یا آلومینیوم حتی سایر فلزات همچون آهن از ضایعات است. این موارد نشان میدهد که پتانسیل اصلاح بنیادی در صنعت برق وجود دارد ولی باید به آن توجه جدی داشت.
نکته دیگر آنکه آینده دنیا در حوزه انرژی از مسیر برق عبور میکند. این مطلب به معنی آن نیست که تقاضای سوختهای فسیلی مخصوصا بنزین و گازوئیل کاهش مییابد ولی رشد تقاضای برق را نمیتوان نادیده گرفت. انرژی خورشیدی برای کشورمان در آینده میتواند به یک محرک بسیار بزرگ برای توسعه صنعت برق تبدیل شود؛ شاید بتوان روزی را انتظار داشت که انرژی خورشیدی به ناترازی برق در کشور خاتمه دهد. اینکه پتانسیل بسیاری برای انرژی خورشیدی در ایران وجود دارد بر کسی پوشیده نیست ولی در کنار آن باید به الزامات آن نیز توجه کرد. الزاما انرژی خورشیدی در مناطق کویری بهترین راندمان را ندارد بلکه برعکس هرچقدر دمای هوا افزایش پیدا کند، کارآیی سلولهای خورشیدی کاهش مییابد بنابراین وجود نور کافی را باید در کنار شرایط آب و هوایی بررسی کرد آن هم در وضعیتی که این ویژگیها یعنی ارتفاع مناسب و نور کافی در بسیاری از نقاط کشور در اختیار است.
توجه به بازبینی و بعضا تعویض شبکههای انتقال برق در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا میکند که نقاطی از کشور را به عنوان نقطه استراتژیک برای انرژی خورشیدی در نظر بگیریم. در این شرایط وقتی سرمایهگذار بخش خصوصی اقدام به سرمایهگذاری کرده و هزینه انتقال را نقدا میپردازد، ذات سرمایهگذاری بر تعویض شبکههای انتقال برق توجیه پذیر است و باید به آن توجه جدی داشت.
منبع: دنیای اقتصاد