
به گزارش میمتالز، در این بررسی «محمود سریعالقلم» مبنای خود را دولت و جایگاه آمریکا با محوریت «دونالد ترامپ» قرار داد.
«محمود سریعالقلم» با بیان اینکه در سالهای اخیر یکی از مهمترین تحولات در عرصه بینالمللی، ظهور دولت ترامپ و پیامدهای آن بوده، اظهار کرد: ویژگی بارز شخص آقای ترامپ، عدم علاقه او به مطالعه و پژوهشهای عمیق است. او بیشتر یک فرد شفاهی و ارتباطی به شمار میآید. اگر ۵ ویژگی کلیدی دولت ترامپ را بررسی کنیم، اولا ترانزکشنال است یعنی مسائل را به صورت موردی پیش میبرد و بیشتر به نتایج سریع و ملموس توجه دارد. دوم اینکه عملکرد سریع دارد. او در انجام کارها به شدت سریع عمل میکند. به عنوان مثال، اخراج تعدادی از افراد غیرقانونی کلمبیایی در آمریکا که در حالت عادی ممکن بود ۶ ماه طول بکشد، شش ساعته انجام شد. سوم اینکه تصمیمات او عمدتاً بر اساس روابط فردی با شرکتها و سیاستمداران بینالمللی اتخاذ میشود. موضوع بعدی این است که او رسپکال است ترامپ بر این باور است که اگر برای دیگران کاری انجام میدهد، انتظار جبران دارد. در آخر اینکه، او به شدت در دسترس است و سیاستمداران و شرکتهای بزرگ میتوانند به راحتی با او ارتباط برقرار کنند.
سریعالقلم ادامه داد: دولت ترامپ ۵ اولویت را برای خود تعیین کرده است. در اولویت اول همه چیز باید برای آمریکا باشد و بر این اساس هر ارتباطی که برای آمریکا سودی نداشته باشد، آمریکا باید از آن خارج شود. از مهمترین این دولت این است که مانند دولت بایدن و اوباما به دنبال کارهای چندجانبه نیست. دولت ترامپ به دنبال روابط دوجانبه با کشورهاست. آمریکا - کانادا، آمریکا - مکزیک، آمریکا - چین،. چندجانبه فکر نمیکند، چون معتقد است مذاکرات دوجانبه به نفع منافع ملی و ثروت آمریکا خواهد بود. دوم اینکه هر کاری که آمریکا انجام میدهد باید برای تولید ثروت باشد. همچنین آمریکا باید با توجه به توانمندیهای خود، دستور کار جهان را در حوزههای اقتصادی و ژئوپلتیک را تعیین کند. در آینده نه چندان دور، آمریکا نه تنها در حوزه فناوری، بلکه در سیاست جهانی نقش کلیدی خواهند داشت. در نهایت استفاده از قدرت سخت برای پیشبرد اهداف اقتصادی و ملی آمریکاست.
وی با اشاره به اینکه اطراف ترامپ ۵ حوزه فکری، تئوریک و پارادایمیک وجود دارد، افزود: این ۵ حوزه فکری شامل تندروهای جهانمحور، آسیامحوران، آمریکامحوران، ناسیونالیستهای اقتصادی و نمایندگان اول آمریکاست. پیشبینی این است که در طول سال آینده جدل و چالش بین این ۵ گروه خواهد بود، اما در نهایت به نظر میرسد گروه «اول آمریکا» حرف اول را خواهد زد. دولت ترامپ همچنین به دنبال هجینگ است. به دنبال این است که آمریکا نه تنها حرف اول را بزن، بلکه برای قرن بیست و یک اول هم بماند. هم اول شدن و هم اول ماندن. برای این کار هم به دنبال محافظت از قدرت و ثروت آمریکا در سطح جهانی است.
یکی از اولویتهای دولت ترامپ در حوزه انرژی است؛ او حتی به پوتین پیشنهاد داده مسائل اوکراین را هرچه سریعتر حل کند تا بتوانند وارد سرمایهگذاری در معدن و انرژی روسیه شوند. این رویکرد، تنشهایی را بین آمریکا و اروپا ایجاد کرده است. افزایش تصاعدی افایتیاف در یک ماه گذشته سطح گروه سرمایه به آمریکا افزایش زیادی پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه افزود: کاهش بدهی موضوع دیگر است. در چند هفته اخیر، ورود سرمایه به آمریکا به شدت افزایش یافته و بدهی دولت خانوار و بخش خصوصی در آمریکا به حدود ۲۵۵ درصد از تولید ناخالص داخلی (جیدیپی) رسیده است. با توجه به عصر هوش مصنوعی، نیاز به ۲ میلیون نفر کارمند دولتی کاهش یافته و در یک فرآیند ۴ ساله باید حداقل ۲۵ درصد از نیروی کار دولت کاهش یابد. موضوع بعدی این است که در حال حاضر، ۶۰ درصد ذخایر بانکهای مرکزی جهان به دلار است و دولت ترامپ قصد دارد نه تنها این سهم را حفظ کند، بلکه آن را افزایش دهد. در حال حاضر، ۹۰ درصد تراکنشهای جهانی به دلار انجام میشود که این امر نشاندهنده محوریت فناوریهای پیشرفته (هایتک) آمریکا در اقتصاد جهانی است. شرکتهای هایتک آمریکایی ۵۰ درصد از سود جهانی را در اختیار دارند، در حالی که سهم چین تنها ۶ درصد است. اخیرا ترامپ رسما به ژاپن گفته است، شما ۶۰ میلیارد دلار با ما کسری تجاری دارید و پیشنهاد داده به جای خرید نفت از خاورمیانه، از آمریکا خریداری کنید تا این مساله حل شود.
سریعالقلم گفت: موضوع بعدی حل سریع موضوع اوکراین است. هدف کلیدی دولت ترامپ در ۴ سال آینده کاهش نرخ رشد اقتصادی چین در حوزههای گوناگون است. آنچه دولت بایدن شروع کرد باعث شد در عرض سه سال گذشته، حدود ۱۴ هزار میلیونر چین را ترک کردند و بسیاری از شرکتهای آمریکایی به اندونزی، مالزی، فیلیپین و ویتنام رفتند که این روند تشدید خواهد شد. استراتژی آمریکا کاهش رشد اقتصادی چین است. اینکه آمریکا بتواند نرخ رشد اقتصادی چین را به زیر ۴ درصد طی ۴ سال آینده برساند.
در حال حاضر تقاضا برای دلار در جهان به شدت افزایش پیدا کرده است. در دوره بایدن آمریکا موفق شد سهم چین را در بازار آمریکا از ۲۱ درصد به ۱۵ درصد کاهش دهد. ریسکپذیری پایینتر اروپاییها یکی از مزیتهایی است که به اعتقاد ترامپ میتواند به نفع سرمایهگذاریهای آمریکایی باشد. حدود ۵۰ درصد سرمایهگذاریهای با ریسک بالا (ونچر کپیتال) در دنیا مربوط به آمریکا است که معتقدند میتوانند آن را افزایش دهند. علاوه بر این، یک سوم کل قطعات فرآیند تولید در آمریکا از مکزیک تامین میشود به همین دلیل، آمریکاییها معتقدند باید فشار بیشتری بر مکزیک وارد کنند تا مزیتهای آمریکاییها نسبت به مکزیک افزایش یابد.
وی افزود: در زمینه جنگ اوکراین، آمریکا پیشنهاد داده در ازای تامین امنیت ملی اوکراین، آمریکا بتواند هم بر منابع طبیعی این کشور تسلط داشته باشد و هم در اورانیوم، تیتانیوم، لیتیوم و ... در اوکراین سرمایهگذاری کند. فقط در ۶ کشور استرالیا، چین، روسیه، قزاقستان، چاد، اوکراین و آمریکا در دنیا منابع اورانیوم وجود دارد. چون صنعت هستهای کوچک آمریکا برای ارائه انرژی و دیتا سنترهای در دست تاسیس افزایش پیدا خواهد کرد.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: در حال حاضر ۸۶ درصد هزینههای ناتو را آمریکا، انگلستان و کانادا پرداخت میکنند و از ۲۷ کشور اتحادیه اروپا فقط ۷ کشور هزینههای ناتو را پرداخت میکنند سایر کشورهای این اتحادیه به ناتو بدهکار هستند و یکی از چالشهای جدی آمریکا با اروپا در رابطه با هزینههای ناتو خواهد بود.
به گفته سریعالقلم، دنیای جدیدی که ما وارد آن میشویم، دنیای دیجیتال است. در این دنیا یک دسته در هوش مصنوعی توانمندی دارند و عدهای مصرفکننده هوش مصنوعی هستند. اگر در دورهای کشوری که سرزمین بیشتری در اختیار داشت، قدرتمند بود، اما در جهان امروز که در آستانه ورود به آن قرار داریم، جهانی منحصرا در حوزه هوش مصنوعی است. در این جهان، کشورهایی که میتوانند ساختار عمرانی هوش مصنوعی را بسازند، آنهایی که توانمندیهای سرمایهگذاری و فناوری در حوزه هوش مصنوعی دارند و نیرو برای نرمافزارها و مدلسازی هوش مصنوعی تربیت کنند، میتوانند قدرت خود را افزایش دهند. چگونه کشورها در دنیای جدید میتوانند قدرتشان را افزایش دهند؟ ۱۰ شرکت بزرگ هایتک در جهان، آمریکایی هستند و شرکت یازدهم اسرائیلی است. حدود ۴۶۴ میلیارد دلار در حال حاضر در حوزه هوش مصنوعی در جریان است. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۶، تمامی دادههای کتب و مقالات دنیا در دیتابیسهایی طراحی شده توسط هوش مصنوعی ظهور کنند. مطالعات نشان میدهد هوش مصنوعی میتواند حدود ۳۷ درصد از زمان کارها صرفهجویی کند و ورودیهای مهمی در سیاست خارجی و امنیت ملی ایجاد کند. از میان ۱۰۱۶ شغل قابل تصور، تنها ۳۶ شغل با هوش مصنوعی سر و کار ندارند. با نگاهی به روندهای دو دهه گذشته، مشخص میشود اکثر افرادی که در حوزه هوش مصنوعی دکترا گرفتهاند در نهایت وارد صنعت شدهاند. در آمریکا حدود ۴۵ درصد از بنیانگذاران شرکتهای فعال در این زمینه نیز غیرآمریکایی هستند. ترامپ با سرمایهگذاری بنا دارد آمریکا را از رتبه دهم به اول بیاورد. مهمترین این سرمایهگذاری در زمینه ربات در کرهجنوبی و سنگاپور است.
وی با اشاره به صنعت خودرو عنوان کرد: در صنعت خودرو ترامپ به دنبال افزایش رتبه آمریکاست. در حال حاضر آلمان و چین تقریبا یک چهارم صادرات خودرو در دنیا را دارند. آمریکا در رده پنجم قرار دارد و این کشورها به شدت به دنبال این هستند که این رتبه را افزایش دهند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در زمینه امنیت سایبری هزینهها به شدت در حال افزایش است. یکی از اهداف اصلی دولت ترامپ ارتقای رتبه آمریکا در زمینه فناوری و رباتیک است. با توجه به پیشرفتهای چشمگیر کرهجنوبی و سنگاپور در این حوزه، آمریکا تلاش دارد تا از رتبه دهم به رتبه اول یا دوم در جهان صعود کند. به عنوان مثال، پیشبینی میشود که تا سال ۲۰۲۷، سرمایهگذاریها در حوزه امنیت سایبری به ۱۵۴ میلیارد دلار برسد. این سرمایهگذاریها نه تنها به افزایش امنیت سایبری کمک میکند، بلکه به بهبود کیفیت زندگی و کارایی شرکتها نیز منجر میشود.
سریعالقلم گفت: هوش مصنوعی همچنین در حل چالشهای اقلیمی نقش مهمی ایفا خواهد کرد. پیشبینی میشود در ۴چهار سال آینده، کشورهای غربی و آسیای شرقی تا ۴۰ درصد آب مصرفی خود صرفهجویی کنند. این امر نشاندهنده اهمیت فناوریهای نوین در مدیریت منابع طبیعی و مقابله با بحرانهای زیستمحیطی است.
وی خاطرنشان کرد: یکی از تحولات مهم دیگر، پیر شدن جمعیت در جهان است. تنها دو منطقه از جمله آمریکا و قاره آفریقا توانستهاند جمعیت خود را بازتولید کنند. پیشبینی میشود جمعیت آفریقا تا ۳۰ سال آینده به دو میلیارد نفر برسد. این تغییرات جمعیتی میتواند تاثیرات عمیقی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی کشورها داشته باشد.
این استاد دانشگاه گفت: در دو دهه گذشته، تعداد کشورهای دموکراتیک کاهش یافته و تنها حدود ۸ درصد از کشورها همچنان دموکراتیک هستند. این موضوع نشاندهنده تمایل مردم به کیفیت زندگی و شاخصهای اقتصادی است. پیشبینی میشود تا سال ۲۰۵۰، کشورهای چین، هند و آمریکا بالاترین جیدیپی را خواهند داشت، در حالی که کشورهایی مانند اندونزی و برزیل در حال ظهور هستند. تحولات اخیر در آمریکا نشاندهنده یک تغییر عمده در توازن قدرت اقتصادی و فناوری جهانی است. با سرمایهگذاریهای کلان در فناوریهای نوین، امنیت سایبری و صنعت خودرو، آمریکا در تلاش است تا موقعیت خود را در نظام بینالملل تقویت کند. این روند نه تنها بر وضعیت اقتصادی داخلی تاثیرگذار است، بلکه میتواند پیامدهای گستردهای برای آینده روابط بینالمللی و ساختارهای اقتصادی جهانی داشته باشد.
سریعالقلم ادامه داد: در سالهای اخیر، به ویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تحولات قابل توجهی در خاورمیانه به وقوع پیوسته است. این تحولات عمدتا تحت تاثیر سیاستهای آمریکا و رویکردهای جدید دولت نسبت به کشورهای منطقه، به ویژه اسرائیل و کشورهای عربی، شکل گرفته است. دولت ترامپ به شدت تحت تاثیر گروههای ارتودوکس اسرائیلی قرار داشته و بسیاری از تصمیمات کلیدی خود را بر اساس منافع این گروهها اتخاذ کرده است. این موضوع شامل تشویق لبنان برای پیوستن به توافقات ابراهیم و حل مسائل خود با اسرائیل میشود. آمریکا به لبنان وعده داده که در صورت همکاری با اسرائیل، امکانات نظامی و اقتصادی در اختیار آن کشور قرار خواهد داد. پیشبینی میشود که در ۴ سال آینده، روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با آمریکا به شدت گسترش یابد. این روابط شامل توافقات نظامی، اقتصادی و فناوری خواهد بود. به عنوان مثال، امارات متحده عربی به تازگی ۸۰ جنگنده از فرانسه دریافت کرده و عربستان نیز به دنبال استخراج معادن و تنوعبخشی به اقتصاد خود است.
وی افزود: کشورهای عربی و عراق در حال اجرای پروژههای بزرگی هستند که شامل کابلهای زیرآبی برای افزایش سرعت اینترنت و ارتباطات میشود. این پروژهها با همکاری شرکتهای فرانسوی و آمریکایی در حال پیشرفت هستند و میتوانند تاثیرات عمیقی بر ارتباطات منطقهای داشته باشند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آمریکا تلاش میکند تا با فشار بر برنامه هستهای ایران، گزینه حمله نظامی به تاسیسات هستهای این کشور را جدیتر کند. شبیهسازیهای انجام شده در نوادا نشاندهنده آمادگی نظامی برای چنین حملاتی است. همچنین، فشار به ایران برای ورشکستگی اقتصادی و کاهش درآمد نفتی آن نیز در دستور کار قرار دارد. سرمایهگذاریهای کشورهای عربی در آمریکا به شدت افزایش خواهد یافت. پیشبینی میشود که تا ۴ سال آینده، حدود یک تریلیون دلار از سرمایههای حوزه خلیج فارس به آمریکا منتقل شود. این سرمایهگذاریها نه تنها به تقویت اقتصاد آمریکا کمک خواهد کرد، بلکه میتواند منجر به ایجاد شراکتهای استراتژیک میان دو طرف شود.
سریعالقلم تصریح کرد: ایران با چالشهای جدی اقتصادی و سیاسی روبهروست. فشارهای اقتصادی ناشی از تحریمها و عدم دسترسی به منابع انرژی میتواند منجر به افزایش نرخ تورم و نارضایتی اجتماعی شود. هدف نهایی اسرائیل و آمریکا جلوگیری از مذاکرات ایران با دیگر کشورها و تخریب هر گونه توافق ممکن است. تحولات اخیر در خاورمیانه نشاندهنده تغییرات عمدهای در توازن قدرت و روابط بینالمللی است. سیاستهای آمریکا تحت رهبری ترامپ، به ویژه در زمینه تقویت روابط با اسرائیل و کشورهای عربی، میتواند پیامدهای عمیقی برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشد. این تحولات همچنین میتواند بر آینده ایران و تعاملات آن با جامعه جهانی تاثیرگذار باشد. ایران به جای تمرکز بر کشورهای عربی، میتواند از روابط با هند بهرهبرداری کند. هندیها به عنوان یک تمدن قدیمی و با تاریخ غنی، علاقهمند به همکاری با ایران هستند و این علاقه میتواند به منافع مالی و اقتصادی دو کشور منجر شود. اگر هند بتواند در سطح جهانی برای ایران لابی کند، نقش آن تنها به عنوان پیامرسان محدود نخواهد شد، بلکه میتواند منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران را نیز مطرح کند. ایران باید به دنبال قفل کردن مذاکرات هستهای باشد تا آمریکا را به سرمایهگذاری در صنعت انرژی خود ترغیب کند. این رویکرد میتواند به عنوان یک کارت برنده برای ایران عمل کند و فرصتهای سیاسی را برای مذاکرات بلندمدت با آمریکا فراهم آورد. در دنیای امروز، قفل کردن اقتصادها به یکدیگر اهمیت زیادی دارد. اگر ایران بتواند مذاکرات هستهای را به سمت توافقات جدیدی مانند برجام هدایت کند و نظارت دیجیتال بر برنامه هستهای خود را تقویت کند، میتواند به تولید روزانه ۲ میلیون بشکه نفت دست یابد. اما این هدف تنها برای بقای ایران کافی نیست؛ بلکه باید به افقهای بالاتری فکر کرد. برای پیشرفت و توسعه، ایران نیازمند روابط نرمال با سه قدرت جهانی یعنی آمریکا، روسیه و چین است. بدون این روابط، توسعه اقتصادی کشور تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و بقا به تنها استراتژی ملی تبدیل میشود. در صورتی که در دهه آینده ایران نتواند صادرات نفت خود را به بیش از ۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد، ممکن است به وضعیتی مشابه پاکستان دچار شود.
وی ادامه داد: تحولات جهانی و تغییرات در سیاستهای بینالمللی ایجاب میکند که ایران تصمیمسازی و تصمیمگیریهای خود را بازنگری کند. ارتباطات بینالمللی و پروژههای مشترک ضروری هستند و پیشرفت کشور تنها با همکاریهای گسترده با شرکتهای غربی و آسیای شرقی امکانپذیر خواهد بود. در نهایت، اگر ادعاهای ترامپ و پروژههای او تنها ۲۰ درصد تحقق یابند، ایران در ۴ سال آینده با آمریکایی قدرتمندتر و ثروتمندتر روبهرو خواهد شد که میتواند تاثیرات عمیقی بر سیاستهای جهانی داشته باشد. به طور کلی، ایران باید از پارادایمهای قدیمی خارج شده و به سوی رویکردهای نوین و مبتنی بر همکاریهای بینالمللی حرکت کند تا بتواند در دنیای امروز موفق باشد.
این استاد دانشگاه در زمینه امنیت سایبری عنوان کرد: هزینههای امنیت سایبری به شدت در حال افزایش است. بسیاری از نرمافزارهای این حوزه در آسیایشرقی تولید میشود و سرمایهگذاریهای وسیعی انجام شده است و پیشبینی میشود برای سال ۲۰۲۷، سرمایهگذاریها در حوزه امنیت سایبری به ۱۵۴ میلیارد دلار در آمریکا برسد. هوش مصنوعی همچنین در حل چالشهای اقلیمی نقش مهمی ایفا خواهد کرد. پیشبینی میشود در ۴ سال آینده، کشورهای غربی و آسیای شرقی تا ۴۰ درصد آب مصرفی خود صرفهجویی کنند. هوش مصنوعی در حوزه تسلیحات گسترش پیدا خواهد کرد. ایران در حمله به اسرائیل ۸۰ میلیون دلار هزینه کرد، اسرائیل و آمریکا با هم یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار برای مقابله با حمله ایران هزینه کردند.
آمریکاییها ۶۹۷۵ ماهواره در فضا دارند که فقط ۴۱۸ مورد از آنها نظامی است. عمده این ماهوارهها برای مدیریت ساختار عمرانی و امنیت ساختار سرمایهگذاری شده است، در حالی که چین ۸۴۸ ماهواره در فضا دارد که یک چهارم از این تعداد نظامی هستند. اروپاییها در هایتک عقب ماندهاند. بر اساس یک گزارش رسمی، اروپاییهای برای اینکه بتوانند به چین و آمریکا برسند باید تا سال ۲۰۳۰ حدود ۷۷۱ میلیارد یورو سرمایهگذاری کنند که البته امکانپذیر نیست و به معنی این است که اروپا به عنوان یک مجموعه با شیب کمی در حال افول است، در حالی که تمام شاخصها نشان میدهد آمریکا در ۴ سال آینده قدرتمندتر، ثروتمندتر، موثرتر و مرتبطتر در نظام بینالملل خواهد بود. در آمریکا عمده شرکتهای مهمی در هایتک مشغول به کار هستند.
سریعالقلم درباره تغییرات جمعیتی عنوان کرد: یکی از تحولات مهم دیگر، پیر شدن جمعیت در جهان است. تنها دو منطقه از جمله آمریکا و قاره آفریقا توانستهاند جمعیت خود را بازتولید کنند و نرخ پیری آنها کمتر است. پیشبینی میشود جمعیت آفریقا تا ۳۰ سال آینده به ۲ میلیارد نفر برسد. این تغییرات جمعیتی میتواند تاثیرات عمیقی بر ساختار اقتصادی و اجتماعی کشورها داشته باشد. در دو دهه گذشته، تعداد کشورهای دموکراتیک کاهش یافته و تنها حدود ۸ درصد از کشورها همچنان دموکراتیک هستند. این موضوع نشاندهنده تمایل مردم به کیفیت شاخصهای اقتصادی است. این وضعیت نشان میدهد تا سال ۲۰۵۰، کشورهای چین، هند، اندونزی، برزیل و روسیه بالاترین جیدیپی را خواهند داشت، در حالی که اروپا در حال افول است، کشورهایی مانند اندونزی و هند در حال ظهور هستند و چین همچنان بالاتریت جیدیپی جهان را خواهد داشت.
وی درباره آلودگی گلخانهای گفت: این آلودگی که در قسمتهای مختلف اقتصاد آمریکا تولید میشود، مورد بعدی است. دولت ترامپ به دنبال این است که از طریق انرژیهای پاک و همچنین تولید نفت و گاز، بتوانند سطح استفاده از انرژیهای فسیلی را در مصرف کل کشور کاهش دهد. در حوزه هوش مصنوعی سرمایهگذاریهای گستردهای هم در حوزه آب، دیتاسنتر و اتومبیلهای برقی انجام خواهد شد.
این استاد دانشگاه شهید بهشتی عنوان کرد: ترامپ به شدت تحت تاثیر ارتودوکس اسرائیلی قرار داشته و بسیاری از تصمیمات کلیدی خود را بر اساس منافع این گروه اتخاذ میکند. تشویق لبنان برای پیوستن سریعتر به قرارداد ابراهیم در این راستاست. آمریکا به لبنان وعده داده که در صورت همکاری با اسرائیل، امکانات نظامی و اقتصادی در اختیار لبنان قرار خواهد داد. آمریکا به دنبال اقناع سنای آمریکاست تا قرارداد امنیتی با عربستان را نهایی کرده و عربستان قرارداد ابراهیم را امضا کند. پیشبینی میشود در ۴ سال آینده، روابط کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با آمریکا به شدت گسترش یابد. آمریکا بسیاری از مسائل نظامی خود را در عراق به انگلستان برونسپاری کرده است. ترکیه، عراق و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در دوره ترامپ موثرتر، ثروتمندتر و از نظر سیاسی با اهمیتتر خواهد شد. مدیریت از راه دور سوریه و لبنان از طریق عربستان، امارات و ترکیه به اجرا درخواهد آمد. آمریکا با فشار به برنامه هستهای ایران تلاش میکند بگوید یک آپشن بسبار مهم حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران است که یک بار هم این حمله نظامی در نوادای آمریکا شبیهسازی شده است و حدود یک روز و نیم عملیات نظامی و هستهای با هم خواهد بود. گروهای فشار و موسسات تحقیقاتی به دولت ترامپ فشار میآورند که اهمیت و جدیت حمله نظامی به ایران را دولت ترامپ بیشتر مطرح کند. سرمایههای حوزه خلیج فارس تا یک تریلیون دلار در ۴ سال آینده به آمریکا منتقل خواهد شد. کشورهای عربی و عراق در حال اجرای پروژههای بزرگی هستند که شامل کابلهای زیرآبی برای بتوانند سرعت اینترنت و ارتباطات را حتی تا ۷۲۰ مگابایت هر ثانیه افزایش دهند. این پروژهها تا ۴ سال آینده با همکاری شرکتهای فرانسوی و آمریکایی در حال پیشرفت هستند و میتوانند تاثیرات عمیقی بر ارتباطات منطقهای داشته باشند. عراق به صورت آرام، تدریجی و بیسروصدا در حال گسترش ارتباطات خود با کشورهای عربی، اروپا و آمریکاست. به تازگی اماراتیها ۸۰ جنگنده از فرانسه دریافت کردهاند. امارات پیشنهاد داده یک میلیارد دلار برای ساختن دیتادسنتر در آمریکا سرمایهگذاری کند. عربستان با یک مدیریت انگلیسی به دنبال استخراج معادن است که تا سال ۲۰۴۰ دو و نیم برابر خواهد شد. عربستان از این طریق دایورسیفیکیشن (متنوعسازی) اقتصاد خود را افزایش میدهد و و نقش نفت و گاز کمتر میشود. با توجه به سرمایهگذاری که زیمنس در عربستان انجام داده، کل برق عربستان در سال ۲۰۳۵ از انرژی خورشیدی تامین خواهد شد.
ترکیه قراردادهای گستردهای با چین دارد، هم برای تولید برق از طریق نیروگاه هستهای و همچنین کل ریلآهن ترکیه با ۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری چین در ۴ سال آینده احیا خواهد شد. یک خط ریلی قطار سریعالسیر بین آنکارا و استانبول جزو این برنامه است. به احتمال قوی در یک دهه آینده دو کشور ترکیه و کرهجنوبی قدرت هستهای تسلیحاتی خواهند شد. این از اتفافات مهم امنیت جهانی در یک دهه آینده است که هر دو با حمایت آمریکا انجام میشود. یکی از اقدامات مهم ترکیه در یک ماه اخیر، تولید یک جنگنده با جوینت پروژه به نام کان بود و قراردادهایی هم در رابطه با استخراج و خرید اورانیوم با کشور چاد منعقد کرده است. این ذخایر مالی خاورمیانه را نشان میدهد. ذخایر مالی خاورمیانه حدود ۴ تریلیون دلار است و بر اساس گزارش و دادههای گوناگون پیشبینی میکنم بخش مهمی از این ۴ تریلیون دلار سر از آمریکا در خواهد آورد. آمریکا به دنبال جذب این سرمایه و شریک کردن کشورهای عربی خلیج فارس در توسعه سطح قدرت و ثروت آمریکاست. یک پروژه مشترکی هم بین امارات و مایکروسافت برای دیجتالی کردن کل جزیرهالعرب در دست اجرا است.
سریعالقلم ادامه داد: وزیر خزانهداری آمریکا اخیرا اعلام کرده شعار ما در وزارت خزانهداری این است، «کاری کنیم که ایران مجددا ورشکسته شود.» صفر کردن درآمد نفتی ایران، محروم کردن ایران از منابع انرژی و سرمایهگذاری خارجی، جدی کردن حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران و برگرداندن تحریم به جای اول خود، جزو این اقدامات است. در این میان هدف اسرائیل این است یا مانع مذاکرات ایران و آمریکا شود یا در صورت مذاکره آن را تخریب کند. به اعتقاد من، ایران به جای تمرکز بر کشورهای عربی، میتواند از روابط با هند بهرهبرداری کند. هندیها به عنوان یک تمدن قدیمی و با تاریخ غنی، علاقهمند به همکاری با ایران هستند و این علاقه میتواند به منافع مالی و اقتصادی دو کشور منجر شود. اگر هند بتواند در سطح جهانی برای ایران لابی کند، نقش آن تنها به عنوان پیامرسان محدود نخواهد شد، بلکه میتواند منافع اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران را نیز مطرح کند. اگر ایران بتواند مذاکرات هستهای را به سرمایهگذاری آمریکا در صنعت انرژی قفل کند، این رویکرد میتواند به عنوان یک کارت برنده برای ایران عمل کند و فرصتهای سیاسی را برای مذاکرات بلندمدت با آمریکا فراهم آورد. ایران میتواند تا ۳۰ سال آینده با آمریکا مذاکره سیاسی داشته باشد. در دنیای امروز، قفل کردن اقتصادها به یکدیگر اهمیت زیادی دارد. در این میان فرآیند اقناعسازی در داخل کشور ما مهم است. اگر ایران بتواند مذاکرات هستهای را به سمت توافقات جدیدی مانند برجام هدایت کند و نظارت دیجیتال بر برنامه هستهای خود را تقویت کند، میتواند به تولید روزانه ۲ میلیون بشکه نفت دست یابد. این هدف تنها برای بقای ایران است؛ اما باید به افقهای بالاتری فکر کرد. با توجه به اینکه واقعیت کشور وابسته به صادرات نفت و گاز و پتروشیمی است، افق پیشرفت ایران با ۴ تا ۵ میلیون بشکه قابل تحقق است و این نشان میدهد که ما مذاکرات به مراتب جدیتر و با افقهای بالاتری و تارگتهای بیشتر باید با غرب و به خصوص آمریکا انجام دهیم.
وی افزود: نکته بعدی به عنوان یک اصل، علم و تجربه نه به عنوان یک بحث سیاسی، این است که پیشرفت، رشد و توسعه هیچ کشوری امکانپذیر نیست، مگر در روابط نرمال دیپلماتیک با سه قدرت جهانی یعنی آمریکا، روسیه و چین. پس اینکه باید ببینیم تا چه میزان جدیت داریم تا برای ۵ تا ۱۰ سال آینده، در عمران، حملونقل، آموزش، چهره جهانی، نیروی انسانی و حتی هویت ایرانی را حفظ کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر درآمد نباشد، هیچکدام از این اهداف قابل تحقق نیست. اگر ایران در یک دهه آینده نتواند صادرات نفت خود را به بیش از ۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد، ممکن است به وضعیتی مشابه پاکستان دچار شود و با کشورهای ثروتمند و مرتبط با جهان و حتی عراق و ترکیه پیشرفته دور خواهیم بود.
سریعالقلم با اشاره به این موضوع که دو اصل را باید در پیشرو بگیریم، گفت: یکی وابستگی متقابل اقتصادی و دیگری پارادایم شیفت در سیاست خارجی. اگر به این بنیادهای نظری اعتقاد نداشته باشیم بقا فقط استراتژی ملی ما خواهد بود؛ بنابراین با توجه به تغییرات جدی جهانی که در دوره ترامپ افزایش خواهد داشت سه کار مهم را باید انجام دهیم؛ تغییر در ماهیت تصمیمسازی و تصمیمگیری، یعنی چه ورودیهایی در تصمیمگیری داریم؟ آیا این ورودیها صرفا داخلی است یا در یک ظرف جهانی ما به عنوان یک مظروف میخواهیم عمل کنیم؟ یعنی ارتباطاتی با دنیا داشته باشیم. هیج پروژهای در هایتک و غیرهایتک بدون اینکه جنبه جوینت پراجکت داشته باشد، امکان تحقق ندارد. پیشرفت کشور تابع ارتباطات بینالمللی است و ما باید از پارادایم دهه ۶۰ میلادی که جهان، جهان حکومتهاست بیرون بیایم، هم اکنون جهان، جهان شرکتهاست؛ آمریکا یعنی شرکتهای آمریکایی، نه ترامپ، ژاپن یعنی شرکتهای ژاپنی، چین یعنی شرکتهای چینی. اینکه ما جهان را به صورت شرکتهای سیاسی ببینیم و نه هایتک و نه اقتصادی، ما شکست خواهیم خورد.
وی در پایان با تاکید بر تمرکز بر فناوریها به صورت همکاریهای گسترده با شرکتهای غربی و آسیای شرقی گفت: اگر فقط ۲۰ درصد حرفها و ادعاها و پروژههای ترامپ تحقق پیدا کند، در ۴ سال آینده با آمریکایی به مراتب قدرتمندتر و ثروتمندتر و موثرتر و همانگونه جهانی که بیشتر با دستور کار آمریکا پیش خواهد رفت روبهرو خواهد شد.