به گزارش می متالز، با این حال بخش خصوصی معدن معتقد است راه زیادی برای شنیدن همه صداها و نظرها مانده است. بسیاری از کارشناسان باور دارند برای رشد معادن و اقتصاد کشور باید به ذینفعان معدنی بها دهیم و از فعالان بخش خصوصی در معادن کوچک حمایت کنیم، هرچند در عمل نمایندگان تشکلهای معدنی در ترکیب اتاق فکر دولتیها حضور ندارند.
در این زمینه، با کیوان جعفری طهرانی، کارشناس بینالمللی بازار سنگآهن ایران گفتوگو کرده ایم.
او باور دارد باید به تشکلها قدرت دهیم و دولت هم از نظر تشکلها استفاده و آن را درصورتیکه با ضوابط منطبق باشد، اجرا کند یعنی فقط مشورت گرفتن کافی نیست. شنیدن صدای بخش خصوصی، بازارهای جهانی را برای آنها حفظ میکند.
معادن کوچک بیشتر در اختیار بخش خصوصی هستند و از محاسن آن در شرایط فعلی اقتصادی این است که باوجود تحریمها میتوانند انعطاف به خرج دهند و با آن مقابله کنند. البته باید در نظر گرفت که این معادن در شرایطی که تحریمها درزمینه صادرات تاثیرگذار باشند، احساس ترس میکنند و درنهایت عقب مینشینند.
دولت باید راهکاری را انتخاب کند که ترس را از بخش خصوصی و معادن کوچک بگیرد. البته درباره تحریمهای بینالمللی بهعنوان یک شرکت خصوصی داخلی فعال عرض میکنم که کاری از دستمان برنمیآید و ما تابع ۱۰۰ درصد حاکمیت و تصمیم نظام و دولت هستیم اما تنها چیزی که انتظار داریم این است که سیاستهای دولت درباره صادرات و برگشت ارز به سامانه نیما که میتواند درست و مفید باشد، منظمتر باشد، به این معنی که اگر قوانینی تصویب میشود پیش از تعطیلات نباشد که در روز تعطیل مانند آنچه در ایام تعطیل عیدفطر امسال رخ داد بخشنامه صادر شود و از ۱۵ خرداد به بعد چنین مسئلهای پیش بیاید که دیدیم. با توجه به این سیاستها شاهد بودیم کسی که ماده معدنی ویژهای را خریده بود با مشکل روبهرو شده؛ درنتیجه قادر به صادر کردن نمیشود و ضرر میکند. البته آقای سرقینی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت چند روز پس از این خبر گفتند که این موضوع موجب تسهیل صادرات میشود و این سیاست به دلیل حمایت از تولیدکننده و حذف واسطهها بوده و جای نگرانی نیست.
بله من هم مخالف این سیاست نیستم. درباره تصمیم قانون، هیچوقت گلهمند نیستم اما درباره زمان اجرای آن پرسش دارم. هر تغییری در هر جایی از جهان اتفاق بیفتد یکباره نیست. برای نمونه ترامپ با وجود تمام رفتارهای غیراخلاقیاش، هر تصمیمی که میخواهد بگیرد از ۳ ماه قبل میگوید که برای نمونه من میخواهم تحریم کنم. در مقابل شما فکر کنید کسی که ماده معدنی خریده و میخواهد آن را بفروشد چه ضرری را متحمل میشود! ما از دولت ۳ ماه هم فرصت نمیخواهیم بلکه دستکم از یک ماه زودتر اطلاع بدهند تا کسانی که در این حوزه فعال هستند، زیاد ضرر نکنند.
وقتی یکباره تصمیم میگیریم، در عمل عدهای را از بازار بیرون میکنیم و به ضرر بخش خصوصی اقدام کردهایم. امروز خیلی از مجموعههای کوچک نگران شرایط خود در آینده هستند. کارشناسان معدنی و صنعتی کشور از ما میپرسند که شرایط چه میشود؟! در این روند ما باید یاد بگیریم که خارجیها در چنین شرایطی چهکار کردهاند و اگر با شرایط کشور منطبق بود ما هم همان کار را بکنیم. اگر بدانیم که نوعی بیماری آمده و واکسن آن را استفاده کنیم شاید صددرصد درباره آن بیماری ایمنی نداشته باشیم اما احتمال گرفتن آن بیماری را کمتر میکنیم. در داخل کشور هم انتظار داریم که وقتی دولت قصد تصمیمگیری دارد دستکم زمان یکماهه بدهد چون تصویب یکباره درست نیست.
وضعیت در کشورهایی که معادن مختلف و پیشرفته دارند ازجمله برزیل، استرالیا و افریقای جنوبی که همه در حوزه معادن غنی و توانمند هستند، به طور کامل متفاوت است. من در سفر یک هفته پیش به دوحه با هیاتی از افریقای جنوبی آشنا شدم. همانطور که میدانید افریقای جنوبی بزرگترین صادرکننده سنگ منگنز و زغالسنگ جهان است. درباره منگنز از آنها سوال کردم و متوجه شدم در قوانین این کشور واحدها حق رای مشابه دارند یعنی معادن را مقایسه ذخیرهای نمیکنند که به ازای آن ذخیره حق رای داشته باشند بلکه بخش خصوصی آنها به ازای هر واحد معدنی یک حق رای دارد. این کار خوبی است که معادن را بر اساس اینکه چقدر ذخیره دارند، مقایسه نمیکنند. گفته میشود در کشور ما درحالحاضر از حدود ۵ میلیارد تن ذخیره قطعی سنگآهن کمتر از ۱۰ درصد در اختیار بخش خصوصی قرار میگیرد اما خارجیها آن را بهعنوان یک واحد مساوی در نظر میگیرند. این موضوع باعث میشود بخش خصوصی در کشورهای اینچنینی انگیزه پیدا کند. در چین انجمن آهن و فولاد وجود دارد و در هندوستان بهعنوان یک کشور معدنی و فولادی، انجمنهای مجزایی به نام آهن اسفنجی، گندله و... دیده میشوند.
وقتی بررسی میکنیم درمییابیم که در خیلی از این کشورها، انجمنها، بخش خصوصی صرف نیستند بلکه تلفیقی از این دو یعنی بخش خصوصی و دولتی هستند. وقتی یک انجمن، تلفیقی از اینها باشد یعنی هم زیر چتر اتاق بارزگانی و هم زیر چتر وزارت صنایع یا فولاد آن کشور است؛ درنتیجه باعث میشود این انجمن تخصصی قدرت بگیرد اما ما در ایران شاهد چنین چیزی نیستیم. بارها شنیدهایم که مسئولان گفتهاند از تشکلهای بخش خصوصی، حمایت و از نظر آنها استفاده میکنیم اما همیشه اینطور نیست و بعضی وقتها تصمیمهای استراتژیکی بدون مشورت تشکلها گرفته میشود. دکتر سعد محمدی در آیین گشایش نمایشگاه کرمان حرف قشنگی زدند که«ای کاش معادن و فلزات در قالب وزارتخانه میماند» چراکه وقتی وزارتخانه در این قضیه تخصصی باشد، صدای اعضای صنف بهتر شنیده میشود. خیلی از مدیران دولتی گفتهاند از بخش خصوصی مشورت میگیریم اما اگر قرار باشد پیشنهادهای آنها اجرا نشود، کمکی به رشد معادن نکردهایم. باور دارم که باید به تشکلها قدرت دهیم، دولت هم از نظر تشکلها استفاده کند و آن را درصورتیکه با ضوابط منطبق باشد، اجرا کند. بهاینترتیب فقط مشورت گرفتن کافی نیست و در عمل باید کار کرد.