به گزارش می متالز، این اتفاق نشان میدهد که با وجود فشار فزاینده از سوی طرفداران محیطزیست به این کانی پرانرژی، تقاضا برای زغالسنگ همچنان و دستکم در جنوب شرق آسیا برقرار است.
همچنین مصرف زغالسنگ از ۵هزار و ۳۵۵میلیون تن در سال ۲۰۱۷میلادی (۱۳۹۶خورشیدی) به ۴هزار و ۴۱۸میلیون تن در سال ۲۰۲۳میلادی (۱۴۰۲خورشیدی) خواهد رسید. این افزایش تقاضا از آنجایی برمیآید که کاهش تقاضا در اروپای غربی و امریکای شمالی با افزایش تقاضا در شماری از کشورهای آسیایی مانند چین، هند، اندونزی و ویتنام جبران میشود. جالب آن است که با وجود تمرکز و تاکید رسانهها بر طرد زغالسنگ و سرمایهگذاری نکردن روی این کامودیتی، جریان بازار همچنان در برابر تغییرات مقاومت دارد، درحالیکه در شماری از کشورها، حذف مولدهایی که از زغالسنگ تغذیه میکنند یک سیاست کلیدی بهشمار میآید. در دستهای دیگر زغالسنگ همچنان منبعی از انرژی است که نسبت به سایر منابع ارجحیت دارد چون فراوان و از نظر اقتصادی بهصرفه است. زغال سنگ همچنان دومین منبع بزرگ انرژی اولیه پس از نفت بهشمار میآید. این درحالی است که گاز طبیعی و منابع تجدیدپذیر انرژی درتلاشند سهم زغالسنگ را در ترکیب جهانی انرژی بهدست آورند. با این حال اما از منظر نگارنده کانی سیاه باید خود را برای چشماندازی از کاهش تقاضا آماده کند چون اخبار حکایت از کاهش سرمایهگذاری در ایجاد معادن جدید زغالسنگ دارد و این کاهش را میتوان به سیاستهای مخالفی منتسب دانست که در مبارزه با زغالسنگ و به دلیل تغییرات آب و هوایی اجرایی میشود و به ایجاد ابهام درباره تقاضای زغالسنگ در آینده میانجامد. درواقع بانکها، شرکتهای بیمه، صنایع همگانی و نهادهای دیگر در اقتصادهای پیشرفته به سمت و سویی میروند که زغالسنگ را از بخش خود خارج کنند. در بسیاری از کشورهای جهان همین مخالفت فزاینده با پروژههای استخراج زغالسنگ به از بین رفتن گرایش سرمایهگذاران به این بخش منجر شده است.
تاکنون حدود ۲۰۰ کشور با قوانینی موافقت کردهاند که به ایجاد یک قرارداد تاریخی آب و هوایی میانجامد و انتشار گازهای آلاینده از سوختهای فسیلی را محدود میکند. منظور همان توافق آب و هوایی پاریس است.
با این حال و با وجود استخراج حجم زیادی از زغالسنگ در جهان، هنوز میلیونها تن از این کانی را میتوان در اعماق زمین پیدا کرد. شرکتهای قدرتمند نیز با برخورداری از حمایت دولتی درتلاش هستند بازار خود را توسعه دهند و بانکها هنوز هم از این منبع سوخت سود میبرند. شبکههای بزرگ ملی برق بر اساس این سوخت طراحی و تجهیز شدهاند و سیاستمداران به واسطه زغالسنگ میتوانند وعده برق ارزان را به مردم بدهند و به این ترتیب قدرت سیاسی خود را حفظ کنند. درنتیجه حتی با وجود گسترش سریع انرژیهای تجدیدپذیر، این انرژیها هنوز با محدودیتهایی روبهرو هستند؛ باد و خورشید فقط در صورت وزش باد و تابش نور خورشید توان تولید برق را دارند، از اینرو شبکههای برق باید متناسب با این نیروها تجهیز شوند. در نتیجه، دلیل اصلی حذف نشدن زغالسنگ را میتوان ساخت نیروگاههایی دانست که سوخت آنها همچنان زغالسنگ است و البته نبرد بر سر آینده زغالسنگ هنوز در همه جهان وجود دارد. زغالسنگ، سوختی است که مصرف آن با انقلاب صنعتی آغاز شد و حالا به یکی از عوامل اصلی تغییرات فاجعهبار آبوهوایی تبدیل شده است. دانشمندان درباره خطرات این سوخت هشدار میدهند و در صورتی که گامهای واقعی علیه گرمایش زمین برداشته نشود، خطر تغییرات آبوهوایی میتواند ۱۰درصد اقتصاد امریکا را به عنوان توانمندترین اقتصاد جهان تا پایان قرن جاری فلج کند.