به گزارش می متالز، از کم و کیف اجرایی شدن این بخشنامه و میزان تمکین بانکها در اجرای آن که بگذریم محلهای اصابت این تصمیم در اقتصاد ایران از اهمیت بالایی برخوردار است که در این گزارش به بررسی اثرات این سیاست بر این بازارها میپردازیم. در اینباره فعالان اقتصادی در بخشهای پرهزینه از جمله در صنایع فولاد اعم از تولیدکنندگان این صنعت و فعالان حوزه بازار و همچنین فعالان حوزه پتروشیمی و حتی کشاورزان از گذشته دو موضوع اصلی را بهعنوان مهمترین اصابتهای سود بر بازارهای پایه تلقی میکنند. به عقیده فعالان این حوزهها همواره چالش تامین منابع مالی بهعنوان یکی از چالشهای اصلی در حوزه تولید به افزایش هزینههای تولید، کاهش بهرهوری و قدرت رقابتپذیری این صنایع و بخشها در اقتصاد منجر شده است.
در سالهای گذشته فعالان صنعتی و حتی کشاورزی به ویژه در صنایع پاییندستی که دسترسی کمتری به منابع و اهرمهای جدید مالی برای تامین سرمایه دارند، با گلایه از تاثیر بالای سود ناشی از تسهیلات بانکی خواستار تجدید نظر نظام بانکی در این نرخها بودند. به عقیده آنها یکی از مهمترین موضوعاتی که باعث شد موسسههای مالی غیرشناسنامهدار و بازارهای غیرمتشکل پولی به راحتی بتوانند شرایط را برای بخش تولید واقعی سختتر کنند نرخهای سود بالای بانکی بوده و در شرایط کنونی انتظار میرود سختگیریهای بانک مرکزی در شناسنامهدار کردن موسسههای مالی و کنترل نرخهای سود بتواند آثار مثبتی بر کاهش هزینههای تولید بگذارد. این در شرایطی است که در بخشهایی مانند کشاورزی هزینههای بالای سرمایه اثرات بیشتری بر جا گذاشته است.
در صنایع سرمایهبری همچون فولاد، فلزات پایه و محصولات پتروشیمی نیز فعالان این حوزه معتقدند در دو بخش بالادستی و پاییندستی صنعت اثرات متفاوتی از بالا بودن بهای سرمایه را شاهد هستیم بهطوری که در بخشهای بالادستی که بازار سهام بهعنوان یکی از منابع مهم تامین سرمایه این گروه به شمار میرود یک مسیر مطمئن و ظرفیت قوی برای تامین به موقع منابع مالی دیده شده اما در صنایع پاییندستی این بخشها متاسفانه این کانال مسدود بوده و اتکای اصلی آنها بر منابع ناشی از بازار پول است و در این شرایط نرخ سود از اهمیت بالایی برخوردار میشود. در این بین اما معضل دوم را باید در بالا بودن نرخ سود سپردههای بانکی جستوجو کرد. بررسیهای میدانی و اخبار غیررسمی نشان میدهند فعالان بازارهای مختلف پایه به ویژه در بخشهای بازار و حتی خردهفروشی در سالهای گذشته که رکود، دامنگیر اقتصاد ایران شده با خروج از محیط کسب و کار و تعطیل کردن فعالیتهای خود منابع مالی را خارج کرده و به دلیل نبود بازدهی مناسب در سایر بخشها و سوددهی مناسب نظام بانکی این منابع را به این بخش منتقل کردهاند. با این حال پرسشی که در شرایط فعلی مطرح میشود آن است که آیا با کاهش نرخ سود منابع به بازارهای پایه بازخواهد گشت؟
نگاهی به بازارهای پایه نشان میدهد در یک سال گذشته هم از بعد نرخ و هم از نظر تقاضا رشد به این بازارها بازگشته است بهطوریکه در ۶ ماه ابتدای امسال در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته حدود ۱۰ درصد رشد را تجربه کرده و این در حالی است که قیمتها در این دوره بهطور میانگین بین ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش را تجربه کرده است. در بازار محصولات پتروشیمی نیز در ۶ ماه نخست امسال میزان تقاضا در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته درباره پلیمرها حدود ۲۰ درصد رشد را تجربه کرده و این در حالی است که قیمتها نیز در این بازه متناسب با قیمتهای جهانی افزایشی بوده است. تمام این موارد حکایت از آن دارد که رونق در بخشهای پاییندستی استارت خورده و همین موضوع از ارتقای ظرفیتهای تزریق منابع مالی حکایت دارد که میتواند زمینههای لازم را برای بازگشت منابع خارجشده از نظام به چرخه تولید در بازارهای وابسته به بازارهای پایه فراهم کند. این موضوع بعد از صنایع وابسته (صنایع پاییندست فولاد، فلزات رنگین و پتروشیمی) در بازار نیز نمود بالایی دارد. با نگاهی میدانی به بازار فولاد درمییابیم بسیاری از اماکن تجاری که در سالهای گذشته به دلایلی همچون ورشکستگی یا مسائل مالی از دور فعالیت خارج شدهاند معتقدند بازار از ظرفیتهای لازم برای بازگشت به این بازارها برخوردار است به شرط آنکه دولت سیاستهایی را که در راستای کنترل واردات و حمایت از تولید در پیش گرفته اجرایی کند. درحالحاضر در بسیاری از محصولات در بازارهای پایه، این سیاستها به خوبی اجرایی میشود و در مقایسه با گذشته توانسته اثرات مثبتی بر جا بگذارد.
اعمال تعرفه برای حمایت از تولید داخلی تاثیر زیادی داشته و در بسیاری کشورها، از این ابزار استفاده میشود که نه تنها در ایجاد سود برای دولتها، بلکه برای تولیدکنندگان هم اهرم حمایتی قلمداد میشود. این فعال اقتصادی حوزه فولاد معتقد است در کشور ما اگر تولیدکنندگان داخلی نمیتوانند مواد مورد نیاز تولیدکنندگان میانی و نهایی را تامین کنند بهتر است با سیاستهای درست نسبت به شرح تعرفه برای هر نوع مواد اولیه و حتی محصول، مدیریت شوند، اما در صورتی که تولید داخل کفاف نیاز تولیدکنندگان پاییندست یا مصرفکننده نهایی را میدهد باید مراقب واردات بود. با این حال به نظر میرسد شرایط برای بازگشت منابع مالی به سمت تولید مناسب است. در این بین با نگاهی به ترکیب شرکتهای فعال در حوزه بورس کالا باید گفت نقش اخذ تسهیلات بانکی در این شرکتها برای تامین سرمایه در گردش بالاست. به تازگی بانک مرکزی در گزارشی اعلام کرد ۸۵ درصد از تسهیلاتی که نظام بانکی در حوزه صنعت و معدن پرداخت کرده صرف سرمایه در گردش بنگاههای این بخش شده است که این موضوع به شدت نقش کاهش سود بانکی را در بخش سود تسهیلات گوشزد میکند.
بر اساس گزارش بانک مرکزی ۵۷ هزار و ۳۵۰ میلیارد تومان تسهیلات بانکی در ۵ ماه نخست امسال بهعنوان سرمایه در گردش در اختیار بنگاههای صنعتی و معدنی قرار گرفته است که سهم صنایع پایه از این میزان بالاست. در این بین به گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت که آمار آن به تازگی اعلام شده است رشد تولید ناخالص داخلی و ارزش افزوده بخش صنعت در ۳ ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته روندی افزایشی داشته است که این موضوع نیز با توجه به تقویت توان مالی این بخش میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. این شاخص که در ۳ ماه نخست سال ۱۳۹۵ مثبت ۲/۷ درصد بود در ۳ ماه نخست امسال به مثبت ۵/۸ درصد ارتقا پیدا کرده است و به این ترتیب باید گفت زمینههای لازم برای جذب منابع و ارتقای رشد صنعتی در کشور با کاهش نرخ سود سپردهها و تسهیلات بانکی وجود دارد. در نهایت بر اساس یک بررسی که پیش از این انجام شده، یکی از بخشهای مهم فعالیت در بورس کالا که احتمال میرود با کاهش نرخ سود اقدام به بازگشت به این بازار کنند واسطهها هستند. بر اساس این بررسی، واسطهها که نقش مهمی در بازارهای پایه در سالهای گذشته داشتهاند با کاهش نرخ سود برای کسب سود از نوسانات قیمتی پا به میدان خواهند نهاد. این موضوع البته بیشتر بهعنوان شرایط نامطلوب ارزیابی میشود چراکه واسطهگری در بازارهای کالایی در مقایسه با بازارهای مالی تفاوت عمدهای دارد بهطوریکه فلسفه معامله در بازارهایی همچون بورس اوراق یا سکه آتی، واسطهگری و کسب سود از نوسانات بازار است اما در حوزه تولید واسطهگری شرایط را سخت کرده و باعث میشود افزایش قیمتها فارغ از وضعیت تولید واقعی افزایش یابد. با این حال با توجه به اقداماتی که بورس کالای ایران در زمینه اوراق بهادارسازی بورس کالا انجام داده و ابزارهای مالی جدیدی که تعریف کرده بخش قابل توجهی از فعالیتهای سفتهبازی در این بازارها قابلیت انتقال به بازارهای مالی را دارا هستند.