به گزارش می متالز، آنچه که در ساختار اقتصادی ایران همواره مورد چالش بوده، این است که کسبوکارها بیشتر در دو دستۀ کسبوکارهای بزرگ و کوچک هستند و کسبکارهای متوسط، کمتر ایجاد شدهاند؛ این موضوع، نشان از عدم توانمندی بخش خصوصی در تبدیل یک کسبوکار خُرد یا کوچک به یک کسبوکار متوسط و در نهایت بزرگ است؛ بنابراین، اگر بخواهیم به سمت اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم، بایستی این چالش را حلوفصل کنیم تا بخش خصوصی در یک بستر مطمئن و شفاف، بتواند مسیر تبدیل کسبوکار کوچک به کسبوکار متوسط و بزرگ را طی کند. یکی از الزامات اصلی در حل این مسأله، موضوع ایجاد زیستبوم کارآفرینی است.
واژۀ زیستبوم یا اکوسیستم از اکولوژی منشأ گرفته و اولینبار توسط تنزلی، در سال 1935 استفاده شده است. او گفت: موجودات زنده نمیتوانند از محیطزیست و محل سکونت در معنای وسیع کلمه جدا باشند؛ اکوسیستم، به پیچیدگی ارگانیسمها و محیطی که با آن در تعامل هستند، اشاره دارد. هرچند مفهوم اکوسیستم بعدها به سایر موضوعات نیز تعمیم داده شد، ولی بهطور کلی میتوان گفت همۀ اکوسیستمها سه خصوصیت مشترک دارند؛ عناصر جاندار، عناصر بیجان و تعامل آنها، اما اکوسیستم کارآفرینی به عناصر- افراد، سازمانها یا مؤسسات- خارج از فرد کارآفرین اشاره دارد که محرک یا مانع تصمیم فرد برای کارآفرین شدن یا احتمال موفقیت او در صورت راهاندازی کسبوکار کارآفرینانه است.
اکوسیستم کارآفرینی، محیطی ایجاد میکند که تلاشهای کارآفرینانه را تشویق کند. عناصر اکوسیستم کارآفرینی، بسته به شرایط محیطی میتوانند متفاوت باشند و این عناصر شامل شرکتها، دانشگاهها، آزمایشگاهها، مشاوران، سرمایهگذاران، سازمانهای پژوهشی، مؤسسات و نهادهای دولتی و عمومی هستند.
در سال 2010 دانیل ایزنبرگ، مقالهای با عنوان چطور انقلاب کارآفرینی را آغاز کنیم، ارائه کرد. در این مقاله بر پایۀ بررسی تجارب موفق و ناموفق کشورها در رابطه با کارآفرینی محیطی که در آن کارآفرینان تمایل به موفقیت دارند را تشریح کرده است. وی اعتقاد دارد: کارآفرینان زمانی موفق هستند که به منابع انسانی، مالی و حرفهای موردنیازشان دسترسی پیدا کنند و در محیطی فعالیت کنند که سیاستهای دولت، کارآفرینان را تشویق و تأمین میکند. او این شبکه را بهعنوان اکوسیستم کارآفرینی توصیف میکند که این اکوسیستم، شامل صدها عنصر است که میتوان آنها را در شش قلمرو اصلی گروهبندی کرد؛ این گروهها عبارتند از:
1-بازار (مشتریهای اولیه و شبکههایی همچون شبکههای کارآفرینی و شرکتهای بینالمللی)
2-سیاست (شیوههای رهبری مستحکم و پشتیبانی از ساختارهای دولت در چارچوب نهادها، چارچوب مقرراتی مشوقها و قانونگذاری سرمایهپسند)
3-سرمایۀ مالی (وامهای خُرد، سرمایهگذاری ریسکپذیر و فرشتگان کسبوکار)
4- فرهنگ (موفقیتهای قابل مشاهده، تحمل ریسک و شکست و موقعیت اجتماعی کارآفرینان)
5-حمایتها (زیرساختها، حمایتهای حرفهای همچون قانونی و حسابداری و سازمانهای غیردولتی)
6-سرمایۀ انسانی (مؤوسسات آموزشی و نیروی کار)
اکوسیستم کارآفرینی نسبتأ خودنگهدارنده است؛ زیرا موفقیت منجر به موفقیت میشود؛ زمانی که هر شش قلمرو اکوسیستم ارتقا یابند، بهطور متقابل همدیگر را تقویت میکنند. برای توسعۀ کارآفرینی در یک جامعه، رهیافت جامعنگر به کارآفرینی در قالب اکوسیستم کارآفرینی میتواند منجر به موفقیت پایدار شود. باید توجه داشت که اکوسیستم کارآفرینی هر منطقه یکتاست و نمیتوان برای همۀ جوامع نسخۀ واحدی تجویز کرد.
از مدل ایزنبرگ، براساس تجارب بومی میتوان مدل خلاصهشدۀ زیر را استنباط کرد. (شکل یک):
1- زیرساختها:
ایجاد زیرساختها -اعم از سختافزاری و نرمافزاری- یکی از ارکان این زیستبوم است و شامل بخشهایی مثل امکانات فیزیکی، تأسیسات مورد نیاز، خدمات آموزشی و مشاورهای و قوانین و مقررات حاکم بر فضای کسبوکار است. آنچه که اهمیت دارد، این است که در کشور ما خدمات آموزشی و مشاورهای براساس نیاز سازمانهای بزرگ تعریف شده و نیازهای کسبوکارهای کوچک و متوسط در این حوزه برآورده نشده است.
2- تأمین مالی:
یکی از الزامات اصلی ایجاد کسبوکار و توسعۀ آن، منابع مالی است و اتفاقأ یکی از گلوگاههای توسعۀ کارآفرینی، همین مسأله است. رویکردهای تأمین مالی در کشور ما هنوز متناسب با شرایط جدید اقتصادی و موج کارآفرینی، بهروز نشده و این درحالی است که در این سالها روشهای تأمین مالی کارآفرینانه، تغییرات بزرگی را شاهد بودهاند که برخی از این روشها عبارتند از:
• سرمایهگذاری جسورانه
• فرشتگان کسبوکار
• تأمین مالی جمعی
• صندوقهای خُرد
3- کارآفرین:
کارآفرینی در مفهوم عام، فرایندی است که با قبول ریسکهای اقتصادی، ایدههای خلاقانه را به محصول و خدمت قابل ارائه به بازار تبدیل میکند، یا روندها و روشهای تولید و عرضۀ محصولات را متحول میسازد. خلاقیت و نوآوری بهعنوان قوۀ محرکۀ اقتصادهای مدرن، انگیزۀ اصلی کارآفرینان برای ایجاد و توسعۀ کسبوکارهای کوچک و متوسط محسوب میشود؛ براین اساس، کارآفرین، فرد، گروه یا سازمانی است که با تکیه بر خلاقیت و نوآوری، تصمیم به راهاندازی یک کسبوکار جدید میگیرد یا کسبوکار موجود را دچار تحول میکند که در کشور ما بهدلیل فقدان زیرساختهای تسهیلکنندۀ چابک و کارآمد، این افراد معمولأ برای تأسیس و توسعۀ کسبوکار خود، با مشکلات بزرگی بهخصوص در حوزۀ تأمین مالی مواجه بوده و در فرایند کارآفرینی، به حال خود رها میشوند.
سلطۀ ساختارهای بروکراتیک ناکارآمد و سیستمهای بانکی- اعتباری سنتی و سودجویانه، نهتنها نقش تسهیلگری خود را ایفا نکرده؛ بلکه به بزرگترین عامل شکست کسبوکارهای کارآفرینانه تبدیل شدهاند.
برای نهادینه کردن فرایند توسعه در یک منطقه، بهجای حرکتهای جزیرهای و موقت، بایستی به کارهای سیستمی و پایدار روی آورد که ایجاد زیستبوم کارآفرینی، به توسعۀ پایدار و مداوم یک منطقه کمک میکند.
براساس مدل مذکور میتوان شش گام زیر را برای احیای اکوسیستم کارآفرینی در کشور و منطقه پیشنهاد داد:
1- عارضهیابی کسبوکارهای موجود
ابتدا کسبوکارها مورد بررسی قرار گرفته، مسائل و مشکلات آنها از طریق مذاکره با مدیران واحدها و ادارات دولتیِ مرتبط، شناسایی شده و لیستی از اقداماتی که بایستی برای بهبود وضعیت آنها انجام شود، تهیه میشود. این کار دو مزیت دارد؛ اولأ، از سرمایههای موجود که تاکنون توسط افراد و شرکتها انجام شده است، بهرهبرداری میشود و بازدهی سرمایه را بالا میبرد، دومأ، دستیابی به نتایج ملموس را تسریع میکند؛ همچنین سرعت در نتیجهگیری بهبود فضای عمومی را افزایش میدهد و بستر اجرای فعالیتهای درازمدت را فراهم میکند.
2- شناسایی فرصتهای جدید سرمایهگذاری
هر منطقه دارای مزیتهای رقابتی است که تاکنون کمتر مورد بهرهبرداری قرار گرفته و در فرایند توسعه، به آنها توجه نشده است؛ در این راستا، میتوان با همکاری مشاوران مطرح ملی و بینالمللی و همکاران محلی، این مزیتهای رقابتی مورد بررسی قرار گرفته و طرحهای جدید قابل سرمایهگذاری که متناسب با توانمندیهای محلی هستند و بازدهی آنها بیشتر است، شناسایی شوند.
3- توانمندسازی کارآفرینان
بهرهبرداری از طرحهای اقتصادی، نیاز به کارآفرینانی دارد که ویژگیهای کارآفرینان را دارند، بهخوبی آموزش دیدهاند و مشاورههای لازم برای راهاندازی و بهرهبرداری از کسبوکار به آنها داده شده است. در این گام، ابتدا با استفاده از تستهای کارآفرینی و شخصیتشناسی و مصاحبه با افراد علاقهمند، تعدادی از آنها انتخاب میشوند که این افراد با طی کردن آموزشهای طراحیشده، آمادگی راهاندازی کسبوکار را خواهند داشت.
همچنین براساس نتایج حاصل از پروژۀ عارضهیابی، نیازهای آموزشی کسبوکارهای موجود شناسایی شده و دورههای آموزشی مورد نیاز برگزار خواهد شد و در برخی موارد، استفاده از خدمات مربیگری در فرایند آموزش پیشبینی میشود.
4- نهادسازی مالی
یکی از ملزومات توسعۀ کارآفرینی، تأمین مالی است؛ از طرف دیگر، تأمین مالی، یکی از پیچیدگیهای کارآفرینی است که عدم توفیق کسبوکارهای کوچک در تأمین مالی از نظام بانکی، باعث ایجاد نهادهای مالی جدید برای اینگونه از کسبوکارها شده است. در این گام با مطالعۀ انواع نهادهای تأمین مالی کارآفرینی در جهان و ایران، پیشنهادهایی برای ایجاد نهاد تأمین مالی منطقهای ارائه میشود.
5- پنجرۀ واحد
یکی از چالشهای بزرگ پیشِ روی فعالان اقتصادی، فرایند سخت و زمانبر اخذ مجوزها از نهادهای مختلف است. این سختی به اندازهای است که رتبۀ سهولت کسبوکار در ایران را در جایگاه 120 در بین کشورهای مختلف قرار داده است. ایجاد پنجرۀ واحد، گامی است در راستای کمک به کارآفرینان تا با رفع موانع تولید و پیگیری خواستههای کارآفرینان بتوانیم کار را ساده کنیم و به آن سرعت بخشیم.
6- فرهنگسازی
فرایند توسعه بدون فرهنگسازی در جامعه، تقریبأ غیرممکن است؛ برای همین منظور، بایستی با ابزارهای مختلف در دسترس، فرهنگ کارآفرینی را در بین افراد جامعه توسعه داد تا کارآفرینی و کار کردن، به یک ارزش والا تبدیل شود. هدف از این گام، استفاده از ابزارهای گوناگون جهت تقویت فرهنگ توسعه و کارآفرینی در سطح جامعۀ محلی است.