به گزارش می متالز، اقتصاددان و نماینده سابق ایران در بانک جهانی، به شش دلیل مطالعه اقتصاد چین را مهم و حاوی درسهایی برای اقتصاد ایران میداند. این شش دلیل چیست؟
۱_ سهم جمعیتی: چین اکنون نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت جهان را دارد. در واقع از هر ۵ نفر در دنیا، یک نفر چینی است. هرچند این سهم طی سالهای آتی کاهش خواهد یافت و سهم هند در جمعیت جهان غلبه خواهد کرد.
۲_ سهم درآمدی: چین ۱۸ درصد از اقتصاد جهان را در اختیار دارد. این سهم به زودی به ۲۰ درصد خواهد رسید. سهم هند نیز از ۷ درصد فعلی به ۱۵ درصد خواهد رسید. در نتیجه در آینده نزدیک به ۳۵ درصد تولید ناخالص دنیا در آسیا تولید خواهد شد و مرکز ثقل اقتصاد جهانی به سمت آسیا حرکت خواهد کرد.
۳_ موتور رشد اقتصاد جهانی: سهم چین در رشد اقتصاد جهان مهم است. دادههای آماری نشان میدهد طبق پیشبینیها، ۳۳ درصد از رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۹ را چین رقم میزند. همچنین در ۳۰ درصد دیگر هم باقی کشورهای آسیایی سهیم هستند. در نتیجه ۶۳ درصد از رشد اقتصاد جهانی مرهون چین، کشورهای اقماری چین در آسیای شرقی و البته هند است.
۴_ سرزمین شگفتیها: بزرگترین قحطی تاریخ بشر در زمان مائو اتفاق افتاد؛ اما پس از آن، بزرگترین فقرزدایی در طول تاریخ بشر را هم چین رقم زد. هر دو رخداد دستساز بشر است به این معنی که هم بزرگترین قحطی و هم بزرگترین فقرزدایی هیچکدام حاصل بداقبالی ناشی از طبیعت نبوده است. چین گذار از سوسیالیسم به سرمایهداری را از درون حزب کمونیست هدایت و حمایت کرده و در قالب بازسازی سوسیالیسم، اقتصاد بازار را معرفی کرده است. چین از یک غول سیاسی و کوتوله اقتصادی، به یک غول اقتصادی و اژدهای خفته سیاسی تبدیل شده است.
۵_ رقم زدن مهمترین چرخش سیاستی: چین از یک اقتصاد فقیر دولتی بسته و متمرکز، توسعه نیافته و عقبافتاده به یک اقتصاد بازارمحور، باز، غیرمتمرکز در حال گذار، برخوردار از رشد مستمر و شتابان و در نهایت ابرقدرت اقتصادی رسیده است.
۶_ راهبری رشد اقتصادی در غیاب نهادهای پشتیبان: چین بدون قوانین و مقررات فراگیر، بدون نهادهای قضایی منصف، بدون دموکراسی، بدون زیرساختهای بازار و بدون بخش مالی باثبات و با سهم غالب شرکتهای دولتی و در فقدان حکمرانی شرکتی، رشد اقتصادی را رقم زده است. این پارادوکس نشان میدهد مدل رشد چین خاص است و با سایر کشورهای دنیا قابل مقایسه نیست.