به گزارش می متالز، به نقل از واشنگتنپست، ترامپ جنگ علیه چین را از مدتها قبل و از همان زمان فعالیت انتخاباتی آغاز کرد یعنی هنگامی که در یک اظهارنظر جنجالی مدعی شد چین به آمریکا تجاوز میکند. سیاستهای ضدجهانیشدن ترامپ و تأکید وی بر تولیدات داخلی بر هیچکس پوشیده نیست اما مسئله مهم این است که جنگ اقتصادی میان آمریکا و چین، تنها بخشی از جنگ کلانتر ژئوپلیتیک و سیاسی میان دو کشور است.
آمریکا همین اواخر چین را در کنار روسیه در مقام دو رقیب استراتژیک و تهدیدی علیه امنیت ملی خود قرار داد. بااینحال، گذشته از تأثیرات تنش اقتصادی میان دو ابراقتصاد جهانی، این جنگ بر فضای سیاسی دو کشور بهویژه آمریکا نیز تأثیر میگذارد. این ترامپ بود که با افزایش تعرفههای کالاهای وارداتی از چین که خلاف قوانین سازمان تجارت جهانی (WTO) محسوب میشوند، رسما این جنگ اقتصادی را آغاز کرد اما چین نیز که حالا تحت رهبری شی جین پینگ بیش از هر زمانی به یک حاکمیت یکدست بدل میشود، بههیچوجه قصد ندارد پا عقب بکشد و درصدد تلافی برآمده است.
چین روز جمعه اعلام کرد: به هر قیمتی که باشد، با اقدامات آمریکا مقابله به مثل خواهد کرد. چین در سال ٢٠١٧ از تراز مثبت تجاری ٣٧٥میلیارددلاری با آمریکا برخوردار بود و ترامپ خواهان کاهش این اختلاف تجاری به صد میلیارد است. در واقع به نظر هدف کاخ سفید از این اقدام، تغییر سیاستهای دولت چین است که با هدف انتقال مالکیت فکری به شرکتهای چینی و متعاقبا بهدستآوردن نقش رهبری در حوزه فناوریهای پیشرفته و حساس طراحی شدهاند.
روز سهشنبه بود که ایالات متحده تصمیم گرفت تعرفه بیش از 1300محصول چینی به ارزش ٥٠ میلیارد دلار را ٢٥ درصد افزایش دهد. چین بلافاصله با پیشنهاد افزایش هزینههای گمرکی کالاهای وارداتی از آمریکا ازجمله خودرو، گوشت و محصولات شیمیایی، به همان مقیاس کوشید تا در مقام تلافی برآید. همین مسئله باعث شد تنش اقتصادی میان پکن و واشنگتن در روز پنجشنبه بالا گرفته و ترامپ با اعلام اینکه چین تصمیم گرفته به کشاورزان و تولیدکنندگان آمریکایی لطمه بزند، پکن را به افزایش صدمیلیاردی تعرفههای گمرکی تهدید کند.
این اقدام نهتنها با واکنش منفی و تند پکن مواجه شد، بلکه به نظر در داخل آمریکا نیز مخالفان سرسختی دارد. برخی از کارشناسان تجاری نیز بر این باورند این اقدامات ترامپ تنها بر میزان بیثباتی اقتصادی و نوسانات بازار دامن میزند.
بن ساس سناتور جمهوریخواه از نبراسکا بر این باور است اقدام ترامپ بیشتر به آمریکا لطمه میزند تا به چین. این در حالی است که ترامپ بارها از روابط نابرابر و غیرمنصفانه اقتصادی چین با آمریکا گله و بهتازگی نیز پکن را به تلاش برای سرقت داراییهای فکری آمریکا متهم کرده است. البته گلایههای آمریکا پربیراه نیز به نظر نمیرسد، بسیاری از شرکای اقتصادی چین در سالهای اخیر از پایبندنبودن چین به قوانین سازمان تجارت جهانی در خاک این کشور گلایه کردهاند. از نظر آنها چین با ایجاد محدودیت برای شرکتهای خارجی، عملا زمینه را برای رشد شرکتهای چینی فراهم میآورد.
با وجود برخی مخالفتها و انتقادهای داخلی از اقدام ترامپ در افزایش تعرفههای کالاهای وارداتی چینی، به نظر چین بیشتر از این جنگ اقتصادی متضرر خواهد شد.اقتصاد چین وابسته به صادرات بوده و حدود ٢٠ درصد از صادرات این کشور به آمریکا صورت میگیرد اما این جنگ فقط اقتصادی نبوده و سیاست را نیز دربر میگیرد. در واقع با توجه به نزدیکبودن انتخابات میاندورهای کنگره، احتمالا دست ترامپ از نظر زمانی برای پیشبردن این جنگ نسبت به پکن بستهتر است.
در مقابل شی جین پینگ رئیسجمهور چین بر کشوری تکحزبی حکومت میکند که بهتازگی موانع ریاستجمهوری مدامالعمر وی را نیز از سر راه برداشته است. وی کنترل رسانهها را در اختیار دارد و علاوه بر این به یک صندوق ذخیره ارزی سههزارمیلیارددلاری دلخوش است. همه اینها دست شی را برای مقابلهبهمثل با ترامپ باز میگذارد.
دولت وی میتواند به شرکتها و مصرفکنندگان چینی که در نتیجه افزایش تعرفههای کالاهای آمریکایی، متضرر میشوند، یارانه بدهد. چین در جریان بحران مالی سال ٢٠٠٨ و ٢٠٠٩ نیز از رویه مشابهی برای رونق اقتصادی و جلوگیری از وقوع بحران، بهره گرفت. اوان مدیروس مشاور سابق باراک اوباما در امور آسیا نیز بر این باور است که قدرت تابآوری چین در این جنگ اقتصادی حداقل در ١٢ ماه آینده بیشتر از آمریکاست.
درمقابل ترامپ همین حالا نیز با مخالفتها و هشدارهایی از درون حزب خود مواجه شده است. به این منتقدان سیاسی باید صف طولانی فعالان اقتصادی، مدیران والاستریت و صادرکنندگان را نیز اضافه کرد. بسیاری بر این باورند این نارضایتیها میتواند باعث شود تا در انتخابات میاندورهای، جمهوریخواهان قافیه را به دموکراتها باخته و اکثریت جمهوریخواه کنگره به خطر بیفتد، امری که تا به اینجا نقش زیادی در دفع حملات و طرحهای دموکراتها و مخالفان ترامپ برای استیضاح وی داشته است.
تهدید ترامپ مبنیبر اعمال تعرفه ٣٠ درصدی بر کالاها و خدمات چینی (معادل ١٥٠میلیارد دلار)، هرچند بعید است آسیب جدی به اقتصاد آمریکا وارد آورد، اما افزایش قیمت کالاهایی مانند تلویزیون، پوشاک و حتی گوشیهای تلفن همراه میتواند نارضایتی مصرفکنندگان آمریکایی را به دنبال داشته باشد.
طبق بررسی مؤسسه بروکینگز، تصمیم چین برای افزایش تعرفههای کالاهای وارداتی از آمریکا میتواند بر دومیلیون و صد شغل در آمریکا در مناطق مختلف آمریکا تأثیر بگذارد. جالب اینکه ٨٢ درصد این مناطق در انتخابات ریاستجمهوری گذشته به ترامپ رأی دادهاند. استپلتون روی سفیر آمریکا در چین در دولتهای جورج بوش و بیل کلینتون گفته، نارضایتی کشاورزان در نتیجه کاهش صادرات آمریکا به چین، به پایگاه رأی ترامپ لطمه میزند.
این جنگ اقتصادی میتواند انگیزه چین برای همکاری در قضیه بحران هستهای کره شمالی را از بین ببرد. از دیگر سو، چین میتواند در طولانیمدت بهلحاظ اقتصادی و سیاسی به ترامپ ضربه بزند. دولت چین بهراحتی میتواند شرایط را برای شرکتهای آمریکایی فعال در خاک این کشور از جمله نایکی، دیزنی و اپل بسیار سخت کند.
این در حالی است که کاخ سفید از چنین اختیاراتی برای کنترل شرکتهای خارجی فعال در خاک آمریکا برخوردار نیست. بااینحال، سارا سندرز سخنگوی کاخ سفید، هفته گذشته اینطور گفته است: ممکن است برای مدت کوتاهی با مشکل مواجه شویم اما مطمئن هستیم در طولانیمدت موفقیت با ماست.
هرچند ترامپ و گروه وی بارها از سه مشکل عمده تراز تجاری منفی با چین، تلاش چین برای سرقت مالکیت فکری و سیاستهای صنعتی پکن گلایه کردهاند اما تاکنون درخواست مشخصی از سوی کاخ سفید در این رابطه ارائه نشده است. یکی از مقامات بلندپایه چینی هفته گذشته از آمادگی این کشور برای تسهیل دسترسی شرکتهای آمریکایی به بازار و همچنین جلوگیری از انتقال فناوری از سوی شرکتهای خارجی خبر داد.
درمقابل از منظر افکار جهانی نیز این آمریکاست که آتش این جنگ اقتصادی را شعلهور کرده است. ترامپ بارها از پیروزی در جنگ تجاری سخن گفته، درحالیکه شی همواره تأکید کرده اصلا خواهان چنین جنگی نیست. بنابراین در چنین شرایطی، اقدامات چین تنها واکنشی به اقدامات اشتباه آمریکا منظور شده و بیشازپیش نقش رهبری آمریکا در جامعه جهانی را زیر سؤال میبرد، نقشی که در آن یک قدرت جهانی مانند آمریکا باید در تلاش برای کاهش و رفع تنشها باشد و نه آتشافروزی.