تاریخ: ۰۴ دی ۱۴۰۰ ، ساعت ۲۱:۰۰
بازدید: ۱۰۰۰
کد خبر: ۲۴۱۴۰۶

آیا ظرفیت حمل ونقل ریلی کشور مناسب افق ۱۴۰۴ خواهدشد؟

آیا ظرفیت حمل ونقل ریلی کشور مناسب افق ۱۴۰۴ خواهدشد؟
‌می‌متالز - حجم کل بار جابه جا شده توسط سیستم حمل ونقل ریلی در سال ۱۳۹۹ برابر با ۶۰ میلیون تن بوده که از این میزان حمل و نقل ریلی، حدود ۷۵ درصد ظرفیت به حمل سنگ آهن اختصاص یافته و بنابراین رفع مشکلات به ویژه در حوزه سنگ آهن از اولویت‌های راه آهن به شمار می‌رود. همچنین کالا‌های معدنی و فلزی به ترتیب دارای رتبه اول و چهارم در میزان حمل جاده‌ای هستند که این خود نشان‌دهنده حجم بالای حمل مواد معدنی در کشور است که باید ظرفیت بیشتری را در حوزه حمل ریلی به خود اختصاص دهد.

تاثیر ظرفیت حمل و نقل ریلی کشور بر زنجیره فولاد

به گزارش می‌متالز، حمل و نقل یکی از اساسی‌ترین بخش‌ها در اقتصاد کشور است. وجود زیرساخت مناسب برای حمل و نقل کالا به یک کسب و کار کمک می‌کند که بتواند با سایر رقبا رقابت نماید. حمل و نقل ریلی به عنوان یکی از زیربخش‌های حمل و نقل، دارای نقش کلیدی در اقتصاد نسبت به روش‌های دیگر حمل و نقل است.

براساس سند چشم‌انداز ۲۰ ساله و تا افق ۱۴۰۴ باید سهم حمل‌و‌نقل ریلی برون شهری در جابه‌جایی کالا از ۱۰ به ۳۰ درصد از کل حمل‌و‌نقل کشور برسد. بر اساس آمار رسمی وزارت راه، سالیانه در کشور حدود ۵۰۰ میلیون تن بار جا به جا می‌شود، که این مقدار در حالت غیر رسمی (بدون بارنامه) تا ۵۵۰ میلیون تن نیز تخمین زده می‌شود. یکی از دلایل عدم استقبال از حمل ریلی، سرعت پایین این نوع حمل و نقل می‌باشد.

در حال حاضر، سرعت تجاری بار در کشور ۶ کیلومتر برساعت است که به طور مثال حمل بار در مسیر اصفهان تا بندر عباس حدود ۵/۵ روز طول می‌کشد؛ لذا تنها راه حل این معضل افزایش سرعت انتقال بار است و یکی از دلایل عدم استقبال از حمل ریلی در همین موضوع نهفته است. حجم کل بار جابه جا شده توسط سیستم حمل ونقل ریلی در سال ۱۳۹۷ برابر با ۴۶ میلیون تن می‌باشد که یک درصد نسبت به سال ۱۳۹۶ کاهش داشته که از این میزان حمل و نقل ریلی، در حدود ۷۵ درصد ظرفیت به حمل سنگ آهن اختصاص یافته و بنابراین رفع مشکلات به ویژه در حوزه سنگ آهن از اولویت‌های راه آهن به شمار می‌رود.

لازم به ذکر است کالا‌های معدنی و فلزی به ترتیب دارای رتبه اول و چهارم در میزان حمل جاده‌ای بوده اند؛ که این خود نشان دهنده حجم بالای حمل مواد معدنی در کشور می‌باشد که باید ظرفیت بیشتری را در حوزه حمل ریلی به خود اختصاص دهد.

پیش بینی دولت برای حمل بار توسط شبکه ریلی در چشم انداز سال ۱۴۰۴ برابر با ۲۰۲ میلیون تن می‌باشد که از این میزان بار ۱۰۲ میلیون تن برای مواد معدنی و فولادی می‌باشد و همچنین در سند چشم انداز طول شبکه ریلی کشور ۲۵ هزار کیلومتر برآورد شده اسـت که در حـال حاضـرکل خطوط ریلی (اصلی، فرعی، مانوری) در حدود ۱۳۵۰۰ کیلومتر می‌باشد؛ بنابراین برای رسیدن بـه سند چشم انداز احداث ۱۲ هزار کیلومتر از ضروریات لازم است.

برای دستیابی به حمل و نقل فولاد در چشم انداز ۱۴۰۴ (به میزان ۵۵ میلیون تن)، از مجموع ۱۲ هزار کیلومتر خطوط توسعه، تا پایان سال ۱۴۰۴، سهم فولاد به میزان ۱۷۹۵ کیلومتر می‌باشد که علاوه بر این ۱۲۵۵ کیلومتر از خطوط راه آهن نیز باید دوخطه بشود تا بتوان به اهداف سند چشم انداز در حمل و نقل ریلی دست یافت.

لازم نیست که بگوییم در کشور‌های پیشرفته برای حمل مواد معدنی از بخش ریلی اسـتفاده می‌شود، در حـالی کـه در ایـران به علت بالا بودن هزینه‌های حمل ریلی نسبت به حمل جاده‌ای و دریایی این مقدار کمتر است که این مهم به آماده نبودن تجهیزات و زیرسـاخت‌های ریلی کشور بر می‌گردد. به همین علت صنایع معدنی و فولاد از مزیت‌های راه آهن نمی‌توانند استفاده کنند که در نتیجه باعث بالا رفتن هزینه تمـام شـده محصولات شده و قابلیت رقابت در بازار بین المللی را نیز از بین می‌برد.

کرایه حمل ریلی در بارنامه که حاصل جمع سه سهم خط، لوکوموتیو و واگن است، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۷ با افزایش ۱۲۱ درصدی همراه بوده است، ولی به نسبت افزایش تورم رشد کمتری داشته است. در حال حاضر تعرفه پایه حمل مواد معدنی به صورت پایه ۷۷۷.۵ ریال به ازای هر تن-کیلومتر می‌باشد. حال اگر بخواهیم عوامل مهم هزینه پایین حمل در سایر کشور‌ها نسبت به ایران را بررسی نماییم می‌توان به:

بالا بودن ظرفیت واگن ها، بزرگتر بودن طول قطارها، سرعت بالاتر قطارها، ترمینال‌های مجهز جهت تخلیه بار، سرعت بارگیری بیشتر، عدم فرسوده بودن خطوط ریلی و محدود نبودن ظرفیت عبور قطار در مسیر حمل اشاره نمود که سبب کاهش بهای تمام شده قیمت سنگ آهن در کشور‌های دیگر می‌شود، به طوری که بهای تمام شده استخراج سنگ آهن در شرکت‌های بزرگ استرالیایی همچون bhp تا ۱۵ دلار کاهش یافته است.

متاسفانه به علت عدم توسعه خطوط ریلی در کشور، آمار‌ها نشان می‌دهد که در بازه زمانی ۱۳۸۶ تا ۱۳۹۶ سهم حمل و نقل ریلی حتی یک درصد هم افزایش نداشته در صورتی که در ازای تحقق ۳۰ درصدی سهم ریلی در حمل بار مطابق محاسبات فنی صورت پذیرفته توسط معاونت بهره برداری و سیر و حرکت راه آهن، مطابق با آمار سال ۱۳۹۷ مقدار ۳۳.۴ هزار میلیارد تومان در مصرف سوخت و هزینه‌های مرتبط آن کاهش صورت خواهد پذیرفت.

لازم به ذکر است سهم حمل و نقل ریلی در مقیاس تن- کیلومتر در حدود ۱۳ درصد در سال ۱۳۹۷ می‌باشد. این افزایش کمتر از یک درصد در این بازه طولانی، علیرغم عدم افزایش حق دسترسی رخ داده است؛ لذا حق دسترسی در حمل ریلی از سه بخش تشکیل شده است:

  1. سهم لوکوموتیو

  2. سهم واگن یا شرکت مالک واگن

  3. سهم خط یا خالص راه آهن که به ازای هر تُن ـ کیلومتر حمل ریلی بار که در مجموع مبلغ کرایه حمل بار ریلی را تشکیل می‌دهد.

پیشنهادات برای بهبود وضعیت حمل ریلی

  1. برای افزایش سهم حمل و نقل ریلی می‌بایست پروسه واگذاری و اجاره واگن‌ها بسیار شفاف و همچنین سریع و بدون بوروکراسی صورت گرفته و تعداد واگن‌ها نیز اضافه شود. این مهم درحالی از سوی فعالان حمل و نقل مطرح می‌شود، که مسئولان راه آهن، افزایش سهم حمل و نقل ریلی در سطح کشور را منوط به تغییر الگوی مصرف در ترابری می‌دانند؛ لذا شاهد آن هستیم که راه آهن با تثبیت تعرفه دسترسی، سعی در رقابتی کردن آن با بخش جاده داشته تا با ایجاد سودآوری، بستر‌های لازم برای ترغیب شرکت‌های ترابری را فراهم نمایند.

  2. ارائه تسهیلات و کمک‌های یارانه‌ای

  3. نوسازی خطوط ریلی: فرسودگی خطوط ریلی که باعث کندی سرعت حرکت و درنتیجه نبود قدرت رقابت درمقابل حمل جاده‌ای شده است.

  4. در بخش حمل موادمعدنی به ویژه سنگ آهن تعیین نقاط بارگیری و تخلیه از جمله مشکلاتی است که در حمل ریلی با آن مواجهیم

  5. دوره گردش بالای واگن‌ها یا به عبارت ملموس‌تر سرعت پایین سیر بار یکی از مشکلات واقعی و عمده در موضوع افزایش سهم ریلی سنگ آهن است. سه بخش شامل بارگیری واگن که در معادن و کارخانجات فولادی می‌باشند، بخش حمل واگن بارگیری شده که شرکت راه آهن مسئول آن می‌باشد و بخش تخلیه واگن که شرکت‌های فولادی یا گمرکات و جایگاه‌های تخلیه هستند در حوزه کاهش یا افزایش سرعت سیر بار نقش آفرینی می‌کنند که نقطه ضعف اصلی عدم هماهنگی کامل این سه بخش است؛ بنابراین با هماهنگی میان این سه بخش می‌توان نسبت به افزایش سرعت سیر بار و گردش بالای واگن‌ها اقدام نمود. به طور مثال عدم هماهنگی باعث محدودیت ظرفیت عبور قطار در بعضی از مسیر‌های مهم ریلی می‌شود. به عنوان مثال خط ریلی بافق تا میبد که چهارراه توزیع تردد قطار‌ها بوده و به دلیل ترافیک بالا از مشکلات موجود بر سر راه افزایش سهم ریلی است.

  6. برنامه افزایش ظرفیت شبکه از طریق دو خطه کردن و گشایش ایستگاه‌ها از طرف راه آهن به هرحال با توجه به آنچه که دراین فرصت کوتاه عنوان شد امیدواریم درمدت ۵ سال باقیمانده تا افق ۱۴۰۴با همکاری واحد‌های صنعتی، وزارت نفت و وزارت راه و شهرسازی اقدامات و عملیات توسعه‌ای تسریع یاید و خطوط و تجهیزات ریلی کشور متناسب با نیاز‌ها و اهداف پیش بینی شده در کشور تامین شود.

دکترکیانوش آقایی، کارشناس صنعت فولاد

منبع: شمانیوز

عناوین برگزیده