با توجه به اینکه امسال از طرف رهبر معظم انقلاب با عنوان «اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال» نامگذاری شده، مدیران صنعتی باید در بخش افزایش اشتغالزایی و تولید رقابتپذیر و صادراتی تلاش بیشتری داشته باشند. بر این اساس، واحدهایی که درحال راهاندازی هستند باید با نگاه و تمرکز ویژه بر این دو شاخص فعالیت خود را شروع کنند و واحدهایی که راهاندازی شده و درحال فعالیت هستند، نیز میتوانند با دقت بیشتر بر توسعه فعالیتها این دوشاخص را مدنظر قرار دهند.
بر این اساس، یکی از موضوعاتی که نقش بسیاری در توسعه پایدار کشور دارد و بارها بر آن تاکید شده، فرهنگ توسعه است. با اینکه مدیران صنعتی در سالهای گذشته توانستهاند برخی از شاخصهای فرهنگ توسعه را در بنگاههای خود اجرا کنند اما هنوز نارساییهایی وجود دارد که بررسی آنها میتواند به توسعه بیشتر کشور در این زمینه کمک کند.
در بسیاری از موارد موضوع تحول با بهبود در بنگاههای اقتصادی اشتباه گرفته میشود. این درحالی است که در یک مقطع زمانی بنگاههای اقتصادی نیازمند تحول نیستند بلکه باید بهبود پیوسته در این بنگاهها رخ دهد. درواقع، در برخی از حوزهها به لحاظ فرآیند، ساختار، سبکهای مدیریتی، شیوههای رهبری سازمان، مدیریت درآمد و هزینههای سازمان برای رسیدن به رشد لازم باید فرآیند بهبود را در دستورکار خود قرار دهند.
با این حال همیشه بهبود نمیتواند سازمان را به تعالی نزدیک کند و نیاز به دیگر روشها وجود دارد و سازمانها در فضای رقابت به نقطهای میرسند که به تحول از نیازهای ضروری آن سازمان تلقی خواهد شد. این نیازها شامل تغییر در ارزشهای سازمانی، تغییر در محصول، نیاز به ساختار منعطف و... میشود. در این مواقع با توجه به شرایط حاکم بر سازمان باید نقاط تحول را شناسایی کرد. بهطور کلی برای به ایجاد تحول در هر سازمانی باید به ۳ موضوع کلیدی توجه کرد. یکی اینکه ابتدا نقاط تحولخیز را شناسایی کرد و دیگری در نظر گرفتن گروه متشکل از افراد متخصص و در نهایت فرهنگسازی برای همراهی افراد با بدنه و ساختار تحول در سازمان است. به عبارتی، مدیر سازمان، مدیران میانی و حتی کارکنان باید دیدگاه تحولمحور را دنبال کنند.
البته علاوه بر این موارد روشهای ارزشی مانند کتابها و مطالعه در این مورد بیتاثیر نخواهد بود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که زیرساخت اصلی تغییر و تحول در سازمان توجه به بحث فرهنگی و شناسایی نقاط تحولپذیر است چراکه در این مسیر اگر سازمان نقاط تحولپذیر را به خوبی شناسایی نکند آن سازمان نهتنها رشد نخواهد کرد بلکه رو به نابودی خواهد رفت.
با توجه به اینکه امسال انتخابات ریاستجمهوری را در پیش داریم در بحث کلان باید اولویتهای تحولگرای صنعت، معدن و تجارت در حوزههای مختلف مشخص شود. براساس پیشبینیها، به نظر میرسد یکی از اولویتهای جدی در بخش صنعت، معدن و تجارت توجه به بازار محصولات و رقابتپذیری باشد. بر این اساس اگر بخواهیم سیاستگذاری و رسالت را برای این بخش تعریف کنیم باید تمام تلاش دولتمردان در وزارت صنعت، معدن و تجارت بر محور بازار محصولات و رقابتپذیر کردن بنگاههای اقتصادی استوار شود. متاسفانه درحالحاضر متولی یا سیاستهای مشخصی برای این موضوع در نظر گرفته نشده است که امیدواریم نقطه تحول امسال برای بنگاههای اقتصادی متمرکز بر رقابتپذیر کردن باشد زیرا زمانی که از واژه رقابتپذیری صحبت میشود در واقع این کلید واژه دیگر موضوعات ازجمله کیفیت، کاهش نرخ تمامشده محصولات، صادرات و... را نیز دربرمیگیرد. از آنجایی که رقابتپذیری میتواند محور اصلی فعالیتها و نقطه تمرکز تحول در بخش صنعت، معدن و تجارت باشد، میتواند شعار سال ۹۶ بنگاههای اقتصادی باشد و دولت نیز تمامی تجهیزات و خدماتی را که میخواهد به این بنگاههای اقتصادی دهد را در قالب این رویکرد و با چند شاخص اساسی مشخص کند.
شاخصها میتواند معیار اندازهگیری بنگاهها در رقابتپذیر کردن باشد. براساس این شاخصها، محور فعالیت بنگاههای اقتصادی و میزان پرداخت تسهیلات مشخص خواهد شد. ۳ شاخص اصلی سال ۹۶ برای بنگاههای اقتصادی میتواند بر پایه بهرهوری، نوآوری و شاخصهای مدیریتی باشد. بهعنوان مثال، در سال ۹۶ میتوان الگوی تعالی سازمانی را در تمامی سازمانها گسترش داد. تمرکز بر این محور نقطه تحول سازمانها برای حرکت به سمت متعالی شدن خواهد بود.
این موضوع میتواند در عرصه سیاستگذاری صنعتی، معدنی و تجاری کشور و با حمایت وزارت صنعت، معدن و تجارت اتفاق بیفتد. پیروی از این الگو سبب توانمندسازی بنگاهها خواهد شد.
علیرضا کوشکی، عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه تحول و توسعه اتفاق نمیافتد مگر اینکه ما تک بعدی به تحول نگاه نکنیم، گفت: تحول پدیدهای چند وجهی است و فرهنگ، سیاست و سایر حوزهها نیازمند رسیدن به تحول و توسعه است. برای رسیدن به تحول در حوزه صنایع علاوهبر نیاز به بینش سیستمی و راهبردی در سایر حوزههای از پیشگفته، نیاز به بهرهمندی نیرویانسانی شایسته به دلیل اجرای این مهم ضروری است. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد وجود منابع فیزیکی و طبیعی به تنهایی موجب ایجاد تحول و ثروتآفرینی نمیشود.
وی افزود: کشورهایی که به طور صرف تکیه خود را بر این دو بعد فیزیکی و طبیعی برای تحول بنا نهادهاند موفق شدند درصد بسیار اندکی از توسعهیافتگی و تحول را بهدست آورند. براساس آمار بانک جهانی کشورهای بهرهمند از سرمایه انسانی نسبت به کشورهای دیگر درصد بسیار بالاتری از رشد و توسعهیافتگی و سهم ثروت جهانی را از آن خود کردهاند. به گفته این استاد دانشگاه، این حقیقت غیرقابل انکار نقش انسانها و اعضای یک جامعه در هر تحول و منش توسعه محور است.
از اینرو، تحول و تغییر از دورن انسانها اتفاق میافتد و از آنجایی که مجموعهای از انسانها را جامعه تشکیل میدهد حال این جامعه میتواند در صنعت در حوزه خدمات و... موثر واقع شود. این عضو هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به اینکه برای توسعه نیاز به رویکردی چند بعدی داریم، گفت: هیچ کدام از این ابعاد نسبت به دیگری اولویت ندارند مگر انسانها که اولویت نخست همه مسائل فنی و توسعه هستند. سختترین مرحله گذر از تغییر افکار اعضای یک جامعه در تغییرات و تحولات پایدار و بنیادین است.