به گزارش میمتالز، اشکان زودفکر، کارشناس ارشد بازار سرمایه با بیان اینکه نبود توجه کافی، سرعت و جدیت دولت به تنظیمگری مقررات در بازارهای سفتهبازی باعث شده که با وجود نرخ بهره واقعی منفی، سرمایهها به سمت بازارهای سفته بازی رفته و یا در بازارهایی، چون ملک راکد شود، گفت: متاسفانه در بازار سرمایه به دلیل تورم افسار گسیخته، قیمتگذاری دستوری، نبود جدیت در اجرای مقررات و عدم اطمینان سرمایهگذاران به تصمیمات آتی سیاستگذاران در قوانین که نتیجه آن عدم امکان پیش بینی آینده شرکتهای بورسی و ریسک سیستماتیک در متغیرهای کلان شرکتها است، باعث شده که منابع از بازار سرمایه خارج و سرمایه گذاران با کوچکترین اخبار منفی اقدام به فروش سهام خود در شرکتها کنند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه بازار سرمایه نیازمند تدوین و اعلام صریح استراتژی مشخص و تبعیت قوانین و مصوبات نهادها از آن و رای ممتاز نمایندگان سازمان بورس در نهادهای قانون گذار و تصمیمگیر برای بهبود وضعیت و تحول است عنوان کرد: با وجود گزارشهای عالی شرکتها در فصل بهار، این روزها شاهد خروج منابع زیادی از بازار هستیم که به نظر میرسد با پیادهسازی یک استراتژی حساب شده، مشخص، مدون و پایبندی تمامی ارکان اقتصادی به آن، میتوان در بازار به اهداف مدنظر دولت و سرمایهگذاران در کوتاهترین زمان رسید.
به گفته زودفکر، مساله بورس در جامعه بهقدری اهمیت پیدا کرده است که در تصمیم گیریهای خرد و کلان و حتی ابراز نظرهای مسوولان نظر و منافع مستقیم متولیان آن که نمایندگان بخش بزرگی از دارییهای جامعه هستند تامین شود.
این کارشناس ارشد بازار سرمایه با تاکید بر اینکه یکی از مهمترین نیازهای بازار سرمایه فرهنگ سازی است، اظهار کرد: در تمام کشورها دنیا در شبکههای تلویزیونی، برنامههای آموزشی مختلفی چه بصورت مستقیم و چه بصورت آموزش غیرمستقیم با تولید سریالها و برنامههای سرگرم کننده برای آشنایی مردم با بورس و بازار سرمایه به نمایش گذاشته میشود تا عموم مردم با کارکرد حوزه بازار سرمایه، مزایا، فرصتها و حتی ریسکهای آن آشنا شوند که طی سالهای گذشته اقداماتی برای این موضوع انجام شد، اما متاسفانه آنطور که باید پیگیری لازم برای تدوام آن انجام نشده و جای خالی فرهنگسازی در بازار سرمایه به وضوح دیده میشود.
زودفکر یکی دیگر از الزامات بهبود وضعیت فعلی بازار سرمایه را نیاز به اعتمادسازی برای سرمایهگذاران به عنوان یکی از مهمترین نیازها میداند و معتقد است در شرایط فعلی باید اعتماد را به بازار برگرداند که یکی از روشهای آن تضمین اصل سرمایه با ابزاری، چون اوراق تبعی و ... توسط شرکتهایی است که از ارزندگی، آینده و شرایط مطلوب بنگاه اقتصادی خود اطمینان دارند.
وی اضافه کرد: یکی از چالشهای دیگر فرار پولها از بازار سرمایه و تولید، امنیت سرمایهگذاری در بازارهای موازی به خصوص ملک است. در شرایطیکه سرمایهگذاران بخش مولد و مفید کشور با شفافیت اقدام به پرداخت انواع مالیات و عوارض و مشارکت در سازندگی کشور میکنند، نبود جدیت و وجود قوانین در بازار مسکن یک حاشیه امن، خالی از مالیات و ریسک برای کسانی که اقدام به انباشت سرمایه خود در این بخش میکنند ایجاد کرده است.
این کارشناس ارشد بازار سرمایه ادامه داد: البته بخش مسکن دارای ماهیتی دو گانه است، از یک سو به عنوان یک نیاز ضروری مطرح است و از طرف دیگر ابزاری برای سرمایهگذاری به حساب میآید. طبیعی است که اخذ مالیات از مورد اول باید با وسواس بسیار و بیشتر برای واحدهای لوکس و دارندگان بیش از یک مسکن بصورت تصاعدی صورت پذیرد، از طرف دیگر در مورد مسکنهایی که با نیت سرمایهگذاری یا سوداگری خریداری، نگهداری و حتی به نوعی احتکار شده است، میتوان با خیال آسوده مالیاتهای تصاعدی گرفت. چرا که این سوداگران بخش مسکن هستند که در کنار تورم عمومی کشور، باعث لجام گسیختگی قیمتهای این بازار شده و سرمایههای فعال بازار سرمایه و تولید کشور را جذب سفته بازی میکنند.
وی اضافه کرد: اگر انگیزه سوداگری از این بازار حذف شود سرمایههایی که باعث تورم در این بخش شدند وارد بازار سرمایه و تولید کشور شده و باعث شکوفایی اقتصاد شده و از آنطرف بازار مسکن نیز دارای ثبات قیمتی میشود.
این کارشناس ارشد بازار سرمایه در قسمتی دیگر از سخنان خود با بیان اینکه سیاستگذاران باید مانع گسترش عرضی شرکتها در قوانین شوند به مواردی همچون الزام گسترش و سرمایهگذاری شرکتها در تکمیل زنجیره ارزش صنعت خود ونه بصورت عرضی اشاره کرده و افزود: در برخی مواقع شرکتهای بزرگتر با کسب سهام شرکتهای کوچک و چابک رقیب و نفوذ در آنها در عمل این شرکتها را به نفع خود متوقف میکنند که این یک رقابت ناسالم است و چنانچه شرکتهای توانمندتر و بزرگتر قصد سرمایه گذاری دارند باید با تکمیل زنجیره ارزش این کار را کرده تا هم سود بالاتری کسب کنند و هم این سود موجب زیان شرکتهای کوچکتر نشود.
زودفکر با تاکید به اینکه حمایت دولت از بازار سرمایه در تقابل با بازراهای رقیب و سفته بازی مزایای بسیار دیگری همچون افزایش درآمد شرکتها و به طبع آن افزایش درآمدهای مالیاتی دولت، افزایش قدرت رقابت شرکتهای داخلی در رقابت با رقیبان منطقهای، افزایش قدرت صادراتی شرکتها، افزایش اشتغال، جلوگیری از مهاجرت نخبگان کشور و ... را دارد افزود افزایش درآمد شرکتها و به طبع آن توان آنها در پرداخت حقوقهای بیشتر یقینا یکی از مشکلات بزرگ کشور را که مهاجرت نخبگان است در حد زیادی تلطیف میکند.