به گزارش میمتالز، صنعت سیمان هم از زیر تیغ قیمتگذاریهای دستوری و سیاستهای غلط نرخگذاری وزارت صنعت، معدن و تجارت در حوزه معدن مصون نمانده و اکنون بسیاری از تولیدکنندگان با نوع مدرنی از نرخگذاری دستوری مواجه هستند که آنها را در مسیر تولید و سرمایه گذاری دچار مشکل میکند. حمید فرمانی، رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی سیمان در گفتگوی مشروح با اقتصاد آنلاین به بررسی ابعاد و آثار قیمتگذاری دستوری بر صنعت سیمان پرداخته و میگوید: انتقادات زیادی بر روی شیوه برخورد وزارت صمت در بورس کالا برای قیمتگذاری سیمان و تعیین کف عرضه وجود دارد و هر شرکتی که کف عرضه دستوری را رعایت نکند، در هفته بعد باید محصول خود را با سه درصد کاهش قیمت عرضه نمایند که این مشکلات زیادی را برای صنایع ایجاد کرده و یک نوع قیمتگذاری دستوری است. مشروح این مصاحبه در پی میآید:
صنعت سیمان ایران بالغ بر ۸۰ سال قدمت دارد و هم اکنون ظرفیت آن به ۸۸ میلیون تن رسیده است و ایران، ششمین کشور دنیا در حوزه ظرفیت سیمان به شمار میرود که این جایگاه هم قابل افتخار است و هم با توجه به مشکلاتی که دارد باید در مسیر رفع این مشکلات تلاش کرد. این صنعت ظرف سالهای گذشته از تکنولوژیهای روز عقب مانده و متاسفانه به جهت عدم تزریق ایدههای جدید، صنعت سیمان در یک سری محصولات خاص محدود شده و همچون پراید که سالها تولید شده و نوآوری و خلاقیتی در آن به کار گرفته نشد، ۵۰ سال بر اساس کشش بازار با تیپهای تولیدی خاص صرفا حرکت کرده و نوآوری و تیپهای جدید سیمانی مغفول مانده است؛ هر چند که تولیدکنندگان سیمان در ایران دانش و توانایی تولید سیمانهای تیپ جدید را دارند. دلایل زیادی هم برای این عدم تجاری سازی وجود دارد؛ به نحوی که شرکتها علیرغم توانایی برای تولید سیمانهایی با مصرف انرژی پایینتر یا تولید CO۲ کمتر نظیر سیمانهای ال سی تری یا سیمانهای آمیخته، به سمت تجاری سازی این سیمانها نرفته اند. هم اکنون این صنعت به جایی رسیده است که علیرغم اینکه در دنیا این صنعت به جهت نقشی که در توسعه و آبادانی هر کشوری ایفا میکند، به عنوان یک صنعت راهبردی شناخته میشود، اما در ایران این نقش کمرنگ است؛ این در حالی است که صنعت سیمان پیشران چندین صنعت از جمله در حوزه عمران، حمل و نقل و ساختمان است و میتواند نقش مهمی در فعال سازی این صنایع ایفا کند؛ در حالیکه علیرغم این نقش مهم به دلیل مسائل مرتبط با قیمتگذاری دستوری که از سوی دولت اعمال شده و با توجه به اینکه به هر دلیلی وضعیت اقتصادی نامناسبی در کشور حاکم است که ضرورت کنترلهای قیمتی را دوچندان میکند، در صنعت سیمان نیز این کنترلها محسوس است و بزرگنمایی زیادی روی نقش این کالا در بهای تمام شده ساختمان صورت میگیرد و این بهانهای برای کنترلهای شدید قیمتی شده است که این کنترلها باعث شده تا شرکتها از توانمندی مالی برای بحثهای نوسازی و توسعه خود باز بمانند و در حال حاضر، درآمدهای ناکافی شرکتهای سیمانی جنبه استمرار تولید و ادامه حیات پیدا کرده است و علاقمندی برای ایجاد طرحهای توسعهای وجود نداشته و یا در زنجیره تامین انرژی، انگیزهای از سوی شرکتهای برای احداث نیروگاه یا به کار بستن تکنولوژیهای نوین در این حوزه وجود ندارد؛ چراکه درآمدها اجازه چنین عملکردی را نمیدهد. در حوزه صادرات به عراق، این کشور نیاز زیادی به خرید سیمان از ایران داشت و سرریز اصلی مازاد نیاز تولید داخلی سیمان به سمت این کشور هدایت میشد؛ اما اکنون عراق مشکل تامین انرژی خود را حل کرده است و کارخانه سیمان خود را فعال کرده اند و خود عراق نیز، مازاد ظرفیت و عرضه سیمان دارد و خرید از ایران از جذابیت بسیار کمی برخوردار است؛ به این معنا که صرفا کلینکر ایران به عراق صادر میشود و به جهت اینکه تقریبا خرید کلینکر از ایران برای عراقیها به صرفه است، پس از سایش، آن را در کیسههای عراقی بسته بندی کرده و ارزش برند آن را از آن خود میکنند. در حال حاضر مشکلاتی که گریبانگیر شرکتهای سیمانی است، تامین انرژی در فصل سرما است که هم متاسفانه از هفته آینده برق شرکتهای سیمانی دچار محدودیت شده و این به مسائل و مشکلات ناشی از اعمال محدودیت در حوزه گاز نیز اضافه میشود؛ به نحوی که بیش از ۵۰ درصد از برق مورد نیاز شرکتهای سیمانی تا پایان فصل سرد و نیمه اسفندماه سال جاری، با محدودیت مواجه خواهد شد. تا پیش از این شرکتهای سیمانی منتظر قطع گاز و جایگزینی با سوخت مازوت بودند، اما اکنون مشکل قطعی برق هم به این محدودیتها اضافه خواهد شد و کار را برای تولیدکنندگان سختتر خواهد کرد و این امر، توان تولید و تحویل شرکتها را تحلیل داده و ممکن است که بازار از این حیث دچار التهاباتی شود که امیدواریم با همکاری که نهادهای مرتبط از جمله تامین کنندگان انرژی در حوزه گاز، مازوت و برق انجام میشود، این محدودیت را به حداقل برسانیم و بازار را مدیریت نماییم.
هم اکنون ۷۵ شرکت فعال اعم از تولیدکنندگان سیمان سفید و سیمان خاکستری در کشور مشغول به فعالیت هستند که ظرفیت ۸۸ میلیون تنی تولید را هدایت میکنند. تولید سیمان کشور هم اکنون ۷۰ میلیون تن است که پیش بینی ما این است که این تولید به بالغ بر ۷۲ میلیون تن نیز در سال جاری برسد. عمده این سیمان معادل ۵۵ میلیون تن مصرف داخلی خواهد شد که اگر اجرای نهضت ملی مسکن کلید بخورد و پروژه به سطح مصرف سیمان برسد، سهم مصرف داخلی تا ۶۰ میلیون تن نیز رشد خواهد کرد که باید به این رقم، صادرات ۱۰ تا ۱۲ میلیون تنی را هم اضافه کرد.
هم اکنون کل صنعت تولیدات خود را به صورت فوب به فروش میرساند به این معنا که تحویل در بنادر مبدا و روی عرشه کشتی است، ولی عمدتا خریداران که به سمت مقاصد صادراتی انتقال میدهند، بار را به سمت عراق، هند، کشورهای حوزه CIS و کشورهای آفریقایی و حاشیه خلیج فارس حمل مینمایند؛ ضمن اینکه عمان نیز یک بازار بسیار جدی است.
قیمتها در حوزه صادراتی رقابتی است و سیمان ایران مزیت رقابتی را به لحاظ قیمت انرژی دارد.
برخی از بازارها مثل بنگلادش به خاطر هزینه حمل از دست رفته اند، اما بازارهای جدیدی نیز جایگزین آن شده اند.
بله حمل بار آغاز شده است، ولی میزان بالا نیست؛ مشکل ناوگان حمل در این بازار وجود دارد، اما اگر کشتی مهیا باشد، هم مشتری روس برای سیمان ایران وجود دارد و هم تولیدکنندگان سیمان ایرانی تمایل به صادرات دارند. این یک جبهه جدید صادراتی برای سیمان ایران است؛ اما عمده مشکل صادرات سیمان به روسیه موضوع حمل بار سیمان از طریق کشتی به این بازار است. کشتی به ندرت تامین میشود.
اولا از خرداد سال گذشته برخی از شرکتها به صورت داوطلبانه وارد بورس کالا شدند و به صورت یک الزام و اجبار، کل صنعت از مهرماه سال گذشته ملزم گردید تا وارد بورس کالا شده و کانال توزیع و فروش خود را بورس کالا قرار دهند. اتفاقات خوبی از مهرماه سال گذشته به جهت تامین نقدینگی مورد نیاز شرکتهای سیمانی، رخ داده و بورس کالا شرایط مناسب تری را برای صنعت به نسبت روش سنتی فروش ایجاد کرده است و همچنین در موضوع شفافیت نیز این ردپا وجود دارد و مشخص است که فروشنده و خریداران چه کسانی هستند و اطلاعات کاملا قابل ردیابی است. سامانههای نظارتی هم در این حوزه فعال هستند و میتوانند مصرف کننده نهایی را رصد کنند، در حالیکه در گذشته رانتهای زیادی در بازار بود و صرفا افراد خاصی توانایی داشتند که سیمان را از بازار خریداری نمایند و بازار را ملتهب میکردند، اما اکنون فرصتهای منصفانه برای همه اشخاص حقیقی و حقوقی مصرف کننده سیمان که دارای صلاحیت و اهلیت خرید این کالا هستند در بورس کالا فراهم شده و فرآیند رانتی جمع شده است، ولی به جهت حساسیت دولت روی قیمت سیمان، شکل اعمال نظر در موضوع قیمت سیمان مقداری با گذشته متفاوت شده است، یعنی اگرچه شرکتها به ظاهر در بورس کالا وارد شده اند و قیمتگذاری در مورد آنها نباید صورت گیرد، اما شکل کارشناسی و مدرنی این قیمتگذاری در حال انجام است. به نحوی که وزارت صنعت، معدن و تجارت کف عرضهها را تعیین میکند که این کف عرضه نیز معمولا مازاد عرضه را رقم میزند و تلاش دولت این است که رقابتی شکل نگیرد و خرید و فروشها در قیمتهای پایهای که این وزارتخانه تعیین میکند، صورت گیرد که این یکی از مشکلات صنعت سیمان است و خود ما نیز میدانیم عرضههایی که رخ میدهد، در فصول سرد سال یعنی پاییز و زمستان جذب نمیشود، ولی وزارت صنعت معدن و تجارت اصرار دارد که این کف عرضهها رعایت شود. در واقع مکانیزم وزارت صمت برای آن دسته از تولیدکنندگانی که کف عرضه را رعایت نمیکنند به نحوی است که شرکتهایی که کف عرضه را رعایت نکرده اند با محدودیت دریافت انرژی به خصوص در زمانهایی که کمبود انرژی وجود دارند مواجه خواهند شد و انرژی کمتری را به آن شرکت تحویل میدهد یا در مازاد عرضهای که ماحصل همین تکلیف به عرضه حداقلی است، اگر عرضه به صورت کامل جذب نشود، ۳ درصد قیمت کاهش مییابد و این کاری غیرمنصفانه برای شرکتها است؛ چراکه وزارت صنعت، معدن و تجارت به خوبی میداند که این کف عرضهها قابلیت رعایت در برخی مقاطع زمانی را ندارند، اما با اصرار خود تلاش دارد که این کف عرضه رعایت شود؛ در حالیکه اگر این کف عرضه هم رعایت نشود قیمت سه درصد در هفته بعد کاهش خواهد یافت. بورس کالا مخالف این تصمیمات وزارت صمت است چراکه این تصمیمات ماموریت اصلی بورس کالا را که باید محلی برای عرضه و خرید مشتریان باشد را زیرسوال میبرد و قسمت عمدهای از وضعیت کنونی بازار سرمایه که متاثر از عملکرد شرکتها است، به دلیل همین تصمیمات این وزارتخانه است و تحت تاثیر منفی قرار میگیرد. شاید اگر امروز سیمان در مکانیزم منصفانه خود خرید و فروش شود، وضعیت شرکتهای سیمانی و P به E شرکتها این چیزی نبود که الان هست و به همین دلیل سهام شرکتهای سیمانی اکنون هیچ جذابیتی برای فعالان بازار سرمایه ندارد.
خیر. حداقل ۱۵ سال است که هیچ منابع جدیدی به صنعت سیمان تزریق نشده و هیچ کس مجوز احداث یک کارخانه سیمان را نگرفته است و طرح توسعه جدیدی در دست اقدام نیست چراکه با درآمدهای کنونی، نرخ بازگشت سرمایه بالا نیست؛ شاید اغراق نباشد بگوییم که نرخ بازگشت سرمایه یک کارخانه سیمان با توجه به نرخگذاریهای کنونی بیش از ۱۰۰ سال است. کل بازده اقتصادی این صنعت کمتر از دو درصد است.
به صورت نرمال احداث واحدهای صنعتی در این حوزه دارای ظرفیت یک میلیون تنی هستند و اکنون یک واحد یک میلیون تنی چینی با اقل تکنولوژی قابل اتکا برای تولید ۱۲۰ میلیون دلار است و اگر این تکنولوژی از کشورهای اروپایی وارد کشور شود، حداقل ۵۰ درصد بالاتر و حدود ۱۸۰ میلیون دلار است. با فرض اینکه یک خط ۱۲۰ میلیون دلاری تولید سیمان را از چین راه اندازی کنید باید حداقل با دلار ۳۰ هزار تومانی ۴۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه گذاری کنید تا اگر در ظرفیت اسمی تولید کنید، کمتر از ۱۵۰ میلیارد تومان سود میکند؛ در حالیکه این اتفاق هم نمیافتد و صنعت به دلیل نبود بازار، حداکثر ۶۵ درصد ظرفیت خود را استفاده میکند. با فرض ۱۰۰ درصد ظرفیت اسمی تولید و با قیمتهای جذاب در بازار تهران، ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد تومان سود میدهد.
یک میلیون واحد مسکن در سال در قالب این طرح که بنا بر فرضیات هر واحد ۱۰۰ متر با مشاعات در نظر گرفته شود، حدود ۱۰۰ میلیون مترمربع ساخت را شامل میشود که اگر هر مترمربع ۵ کیسه سیمان مصرف کند، ۵۰۰ میلیون کیسه سیمان میشود که تناژ ۲۵ میلیون تن را در برمی گیرد که این گپ بین ظرفیت دایر و آنچه تولید میشود، خواهد بود یعنی از یک جهت صنعت سیمان میتواند با ساخت این واحدها در ظرفیت کامل سیمان تولید کرده و تحویل بدهد. پس توانایی تامین سیمان مورد نیاز این پروژه را در حداکثر ظرفیت ممکن که یک میلیون مسکن در هر سال است را صنعت سیمان دارد، ولی شروطی هم دارد که یکی از مهمترین آنها تامین پایدار انرژی است؛ به این معنا که اگر سه ماه برق صنعت و سه ماه هم گاز صنعت قطع شود، تولیدکنندگان قادر به تولید در ظرفیت کامل نخواهند بود و این رقم محقق نمیشود. هم اکنون بدون راه اندازی این نهضت، ۵۰ تا ۵۵ میلیون تن مصرف داخلی وجود دارد و با شرایط فعلی تامین انرژی که هم اکنون در حوزه برق و گاز برای صنعت سیمان به عنوان یک صنعت انرژی بر وجود دارد، قادر به تولید این میزان سیمان هستیم و اگر قرار باشد با توجه به همین شرایط، تقاضای مازادی به بازار وارد شود حتما دچار مشکل خواهیم شد مگر اینکه انرژی مورد نیاز صنعت به صورت پایدار تامین شود یا اینکه با کنترل صادرات بتوان این میزان را تامین کرد. این موضوع برای صنعت سیمان بسیار مهم است و میتواند شرایط را به گونهای پیش برد که صنعت سیمان در ظرفیت اسمی خود تولید کرده و قیمت تمام شده پایین تری را ارایه دهد و هزینه سربار نیز کم خواهد شد و برای صنعت سیمان بسیار شرایط خوبی است.
تولید هر میلیون تن سیمان، مستلزم به کارگیری ۵۰۰ نفر است که حدود ۵۰ هزار نفر به صورت مستقیم در صنعت سیمان مشغول به کار هستند، ولی با توجه به پیمانکاری استخراج و معدن میتوان به صورت مستقیم ۱۰۰ هزار نفر شاغل را در صنعت سیمان به صورت مستقیم متصور بود.
۵۰ درصد از دیماند مورد نیاز شرکتها با محدودیت مواجه خواهد شد و اگر سرما بیشتر شود و اولویت با تامین برق خانگی باشد، این دیماند هم افزایش یابد.
منبع: اقتصاد آنلاین