به گزارش میمتالز، در سالهای اخیر برنامه ریزیهای بسیاری برای افزایش میزان تولید فولاد خام در کشور انجام شده است. پس از سال ۵۷ با افتتاح کارخانههایی مانند فولاد مبارکه اصفهان و فولاد هرمزگان در پایین دست و همچنین چادرملو، صبا فولاد خلیج فارس و فولاد غدیر نی ریز در بالادست، سیاست کلی حکومت بر استفاده از ثروتآفرینی صنعت مادر مانند فولاد برای رسیدن به توسعه پایدار است. برخی کشورها تکنولوژی را مبنای توسعه قرار میدهند، برخی کشاورزی و برخی کشورهای دیگر صنعت را زیربنای توسعه پایدار خود در نظر میگیرند. به دلیل وجود مواد اولیه و دانش انباشته شده در شرکتی مانند ذوب آهن که پیش از انقلاب اسلامی احداث شده بود و سرمایه انسانی ارزشمندی که در اختیار کشور بود، به نظر میرسید صنعت فولاد میتواند در کشور به سرعت رشد کرده و ثروت عظیمی تولید کند.
از سوی دیگر، توسعه صنعت فولاد میتواند رشد دیگر صنایع را در پی داشته باشد. صنایع پشتیبان و تامین کننده مانند فرآوردههای نسوز و کاتالیزورها نخستین گروهی هستند که هم پای صنعت فولاد رشد میکنند. همچنین صنایع پایین دستی مانند صنعت خودرو، صنعت لوله و پروفیل، لوازم خانگی و صنعت ساختمان میتوانند به دنبال رشد صنعت فولاد توسعه پیدا کنند. بهبود وضعیت این صنایع میتواند علاوه بر اشتغال زایی، قدرت کشور را در عرصه بینالملل افزایش دهد. داشتن قدرت در تولید یک محصول و افزایش توان صادراتی، قطعا هر کشوری را به عنصری تعیین کننده در اقتصاد آن منطقه مبدل خواهد کرد.
بنا به دلایل بیان شده سیاستگذاران توان خود را در راستای افزایش میزان تولید فولاد در کشور متمرکز کردند. روند صعودی تولید فولاد خام در کشور از ابتدای دهه ۷۰ آغاز شد و تا امروز ادامه داشته است. در برخی سالها بنا به دلایل زیرساختی تولید کاهش پیدا کرده است، اما نمیتوان آن را به کل تعمیم داد و روند صعودی را نادیده گرفت. اضافه شدن واحدهای تولیدی بالادستی برای فرآوری سنگ آهن و تولید کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی در جهت تامین مواد اولیه برای تولید فولاد انجام پذیرفته است.
در عین توجه و احترام به تلاش بیوقفه متخصصان و کارگران صنعت فولاد برای تحقق اهداف کلان صنعتی و اقتصادی، نباید موضوع زیرساختها را نادیده گرفت. سال ۱۴۰۰ به علت قطعی گاز و برق در فصول تابستان و زمستان تولید فولاد در کشور کاهش یافت. این موضوع در سال جاری با تغییر ساعات فعالیت کارخانهها و همچنین هماهنگی دولت با صنایع، تا حدودی مرتفع شد و ضرر کمتری به تولید فولاد وارد آمد. از سوی دیگر با افزایش واحدهای تولید مواد اولیه و همچنین واحدهای فولادسازی، نمیتوان به راحتی از کنار معضل حمل و نقل عبور کرد. حمل مواد معدنی از غرب کشور و رساندن محموله به کارخانه فولادسازی در شرق کشور هم هزینه بسیار زیادی به همراه خواهد داشت و هم به زیرساخت کافی نیاز دارد.
همچنین باید به این موضوع توجه داشت که اسکلههای مناسب برای صادرات محصولات تولیدی در کشور وجود ندارد. همین مساله باعث میشود تا صادرات محصولات فولادی از طریق آبهای آزاد به سختی انجام شود. در صورت تاکید سیاستگذاران و تصمیمگیران بر افزایش تولید کمی فولاد در کشور با مشکلات عدیده مانند کاهش تولید، از دست رفتن تعادل و توازن زنجیره، کاهش درآمد و از بین رفتن سرمایههای کشور مواجه خواهد شد.
برنامه ریزیهای نادرست و عدم همراهی دولت با این برنامهها و صدور ابلاغیههای خلق الساعه تولید را تضعیف کرده و توازن زنجیره فولاد را برهم زده است. مازاد گندلهای که بنا بر گفتهها به بیش از ۸ میلیون تن میرسد، حاصل همین عدم هماهنگی و کم کاری هاست. داستان جایی پیچیده میشود که این عدم توازن به محصولات قبل یا بعد گندله خواهد رسید. مازاد یا کمبود کنسانتره و آهن اسفنجی در کمین زنجیره فولاد نشسته است. اگر برنامه ریزیها تغییر نکند و دولت برای رفع این مشکل تدبیری اتخاذ نکند قطعا وقایع بدتری در انتظار صنعت فولاد است.
یکی از بهترین راه حلها برای جلوگیری از این اتفاق، افزایش تولید محصولات کیفی و با ارزش افزوده بالاتر مانند فولادهای آلیاژی است. اگر برنامه ریزیها برای افزایش واحدهای تولید فولاد آلیاژی انجام شود و فولاد خام تولید شده در کشور در جهت تولید فولادهای کیفی استفاده شود، چندیدن مزایا در انتظار کشور خواهد بود: ۱) ارزش افزوده و در نتیجه درآمد ملی افزایش پیدا خواهد کرد.۲) شاخص پیچیدگی اقتصادی که یکی از شاخصهای مهم برای تعیین توسعه یافتگی کشور هاست برای ایران افزایش مییابد.۳) صنایع پایین دست مانند خودروسازی و لوازم خانگی فولاد باکیفیتی دریافت کرده و محصولات نهایی رقابت پذیرتر تولید خواهند کرد.۴) با کاهش هزینههای تولید و حمل و نقل محصولات بهتر و باارزشتر تولید خواهد شد ۵) قدرت ایران در عرصه تجارت بینالملل افزایش یافته و در پی آن توان چانهزنی بیشتری با مشتریان خواهد داشت.۶) به علت عدم تمرکز فولادسازان بر افزایش آمار کمی تولید، معضلاتی مانند حمل و نقل و کمبود مواد اولیه و همچنین عدم توازن زنجیره به راحتی برطرف میشوند.
برای توسعه تولید فولادهای کیفی باید به ظرفیتها و همچنین به میزان سرمایه گذاری در این بخش توجه کرد. اگر میتوان سرمایه گذاری را با رقمی پایینتر انجام داد نباید سراغ کشورهایی رفت که صرفا رابطه سیاسی بهتری با کشور دارند، اما با هزینه بالا تری پروژه را احداث میکنند. در واقع توجه به این موضوع که هزینههای دولت به صورت مستقیم از جیب مردم صرف میشود و نباید آن را حیف و میل کرد، نتایج فوقالعادهای به ارمغان خواهد آورد.
نیاز روزافزون کشورها به فولاد آلیاژی در صنایع دفاعی، ساختمانی، خودرو و لوازم خانگی این مهم را به یک الزام برای کشورهای بزرگ تولیدکننده فولاد در جهان مبدل ساخته است. سرزمینی با چنین ظرفیتهایی مانند سرمایه انسانی با دانش، منابع عظیم معدنی و زمینهای پهناور برای احداث کارخانهها بهتر است به فکر افزایش بهره وری و افزایش تولید محصولاتی با ارزش افزوده بالا باشد، نه اینکه بخواهد محصولات خود را بدون فرآوری و در قالب کالای خام به فروش برساند.
منبع: دنیای اقتصاد