به گزارش میمتالز، دیگر اینکه امکانهای پیش روی بخش معدن از طریق سرمایهگذاریهای دولتی و خصوصی بالفعل شود تا ایران از فرصتهای پیشروی بخش معدن و فلزات بهخوبی بهره برداری کند. گفته فعالان این صنعت و تحلیلگران بخش معدن نیز همین است. به گفته آنان، امروز میتوانیم در معدن و صنایع فلزات موفق شویم؛ زیرا ظرفیت دستیابی به این موفقیت را داریم. باید اجازه دهیم بخش خصوصی فضاها را در دست بگیرد تا به خواستههایی که در ذهنمان وجود دارد، برسیم. به عقیده فعالان معدنی، نگاه به بخش معدن باید بلندمدت باشد و در کنار آن نگاه حکمرانی باید در سیاست کلان تعریف شود.
نگاه باید به شکلی باشد که بخش خصوصی تکلیفش را بداند و بتواند اختیار معادن را در سطوح مشخصی در دست بگیرد. تاکید دیگر فعالان بخش معدن و صنایع معدنی، ارتباط صحیح با جهان بهعنوان یک ضرورت راهبردی بخش معدن است. آنها میگویند، اگر امروز موادمعدنی برای صنعت خاص میخواهیم، باید در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کنیم تا آن مواد تامین شود. تنها از این طریق میتوانیم علاوه بر انجام اقدامات مفید در بخش معادن، زیرساختهای موردنیاز انرژی را برای معدنیها یا حتی مشترکان بخش خانگی تامین کنیم.
نشست تخصصی «بررسی آخرین تحولات فولاد و سنگآهن ایران و جهان» که به همت گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» طی روزهای گذشته برگزار شد، محمل بحث و گفتوگوی فعالان بخش معدن در زمینههایی همچون «افزایش بهره وری» و «رفع مشکلات این بخش» و «توصیههایی به سیاستگذار» بود.
در این نشست، محمدرضا بهرامن، رئیس خانه معدن ایران گفت: معتقدم باید ببینیم چه داریم و چه میخواهیم به بازار عرضه کنیم. اگر ندانیم چه داریم، نمیتوانیم محصول خود را بهدرستی به بازار عرضه کنیم. بازار در بخش مواد معدنی در کوتاهمدت تعریف نمیشود. عموما زمانی میتوانیم به آنچه در اختیار داریم درست نگاه کنیم که بدانیم دوراندیشی ما در چه مرحلهای قرار دارد. یکی دیگر از بخشهایی که بهطور موفقیت آمیز توانسته است به هدف خود برسد، تولید سنگآهن است که در این زمینه هم در میانه راه، مسیر را تغییر داده ایم. او ادامه داد: نگاه حکمرانی برای رسیدن به هدف در مسیر تغییراتی داشته که این تغییرات میتواند سهم ما را از بازارهای جهانی تغییر دهد. شرایط امروز کشور، خاص است، اما کسی نمیداند دورنمای ما از آینده، سهم ما از منطقه، سهم ما از کشورهای تولیدکننده فولاد و... به چه صورت است؟ امروز اگر میخواهیم در مورد فولاد صحبت کنیم باید ببینیم چه داریم؟ مثلا آیا سطح اکتشافات کامل است؟ آیا اصلا نگاه حکمران در زنجیره درست است؟ باور من این است که این موارد انجام نشده و از این رو باید نگاه حکمران به مسائل سیاست کلان بهخوبی درک شود. در ابتدا فکر نمیکردیم که بتوانیم کل زنجیره را در برخی از شرکتهای تخصصی خودمان انجام دهیم. سیاستگذار تا کجا میخواهد نگاه خود در تصمیم سازی را در میانه راه تغییر دهد؟
اشاره بهرامن به تزلزلهای مداوم در سیاستگذاری بخش صنعت بود.
او افزود: در مواد معدنی در تمام دنیا، نگاه به کل زنجیره همیشه برای دوره زمانی ۳۰ساله است. دنیا اکنون در حال برنامهریزی برای ۲۰۵۰ است. اما ما چه؟ ما همواره برنامههای پنجساله چیده ایم. در این دوره نمیتوان دورنمای مناسبی را تعریف کرد. بهرامن گفت: در خصوص صنعتی صحبت میکنیم که مواد اولیه آن باید در شروع کار تامین شود. زمانی که از صنعت فولاد صحبت میکنیم، باید در طرح جامع، تامین مواد اولیه را بررسی کنیم. این دورنما در ابتدا، ۵۵میلیون تن نبوده، اما اکنون به این رقم رسیده است. در شرایط موجود، حتی اگر تحریمها را کنار بگذاریم، نگرانیهایی در خصوص تامین مواد زنجیره فولاد داریم. اگر در تولید فولاد، سرمایهگذاری انجام ندهیم، سیاستگذاری در این بخش باید توسط حکمران تعیین شود. نگاه حکمرانی در اینجا مهم است و باید بیینیم کجا هستیم و قرار است به کجا برسیم. ابعاد مهم نیست؛ باید به مرحلهای برسیم که تعیین کننده ۳۰سال آتی ما باشد. اینکه برای تامین مواد مشکل داشته باشیم، فاجعه خواهد بود. اگر نگاه حکمرانی در اکتشاف وجود داشته باشد، لزومی ندارد که دولت همه کارها را انجام دهد، بلکه باید خیلی از آنها را به بخش خصوصی واگذار کند. اکنون بخش خصوصی ایران در حوزه معدن بسیار بهتر از بسیاری از کشورهای منطقه فعالیت دارد. اینکه در آینده چه چالشی خواهیم داشت، بحثی جداست. اما چرا موضوعات را برونسپاری نمیکنیم و به بخش خصوصی نمیسپاریم؟
او گفت: باید امکانات و تجهیزات هر صنعتی را بهخوبی فراهم کنیم. برخی فکر میکنند بخش خصوصی آمادگی ندارد. باید نگاه را عوض کنیم. اگر این کار را نکنیم، بخش خصوصی از عرصه فاصله میگیرد. چه باید کرد؟ نگاه حکمرانی باید در سیاست کلان تعریف شود. نگاه باید به شکلی باشد که اختیار معادن را در دست بگیریم. اگر امروز مواد معدنی برای صنعت خاص میخواهیم، در کشورهای دیگر سرمایهگذاری کنیم تا آن مواد تامین شود. طرح جامع فولاد موفقترین طرح در بخش معدن بوده است. اگر همین را در سایر بخشها داشته باشیم، میتوانیم به درجه مشخص برسیم. باید اکتشافات را انجام و اجازه دهیم بخش خصوصی فضاها را در دست بگیرد تا بتوانیم بگوییم سرمایه ملی ما در بخش سنگآهن به نقطه مشخصی رسیده است. امروز نمیتوانیم ادعایی داشته باشیم و تمام اعدادی که اعلام میشود، غیرواقعی است. تا زمانی که میزان ذخایر مشخص نشود، هر چیزی رویاست. باید نگاه خود را در زنجیره فولاد به بخش اکتشاف برگردانیم و در طرح جامع بازنگری کنیم. طرح جامع به ما اجازه میدهد که نگاه حکمران را در بخش معدن تغییر دهیم. بهرامن اظهار کرد: زمانی به معدن میرسیم که ذخیره معدنی اقتصادی داشته باشیم؛ اما تا قبل از آن معدنی وجود ندارد. در دنیا ذخایر معدنی حاکمیتی است و کشورها بدون استثنا برای معادن قانون دارند. در کشور ما قانون موجود هم درست اجرا نمیشود و تفهیم و برداشت ما از قانون سلیقهای است. طرح جامع فولاد براساس قانون معدن تعریف شده است. اما دخالتها در مسیر همهچیز را بههم زده است. نگاه حکمرانی سبب شده است که از مسیر منحرف شویم و نگران باشیم. البته باید هم نگران باشیم. ما با تیمهای متعدد طی حداقل ۱۲۰روز کاری در معدن غوریان کار کردیم و دیدیم که این معدن برای کشور ما بسیار مهم است؛ بنابراین در زمینه فعالیت در این معدن کنسرسیوم ایجاد کردیم. در مزایدهها ۳۳ ایرانی حضور داشتند. کنسرسیوم ما تا امروز اول بود. ضمانتنامه خواستند که دادیم. قانون معدن در افغانستان تمام مسائل با نگاه توسعه پایدار نوشته شده بود و طرحهای ما یک به یک با جزئیات محاسبات اقتصادی بررسی شد. او افزود: طالبان بالغ بر ۲۰مرحله را طی کرد. ما تا امروز اولیم. اما نیاز داریم شریک داخلی داشته باشیم. ما پای خود را جایی گذاشتیم که مهندسان آمریکایی کار میکردند. امروز نیاز داریم با نگاه ملی فعالیت داشته باشیم. بهترین مسیر برای تامین موادمان آنجاست. تکنولوژی هم تغییر کرده است و ذخایر معدنی همانطور که مصرف میشوند، عیار خود را از دست میدهند و ذخیره اصلی هم از بین میرود. این ذخیره برای ۳۰سال آتی ثروت است. پس باید از ابزار خود استفاده کنیم. تمام نگاه آنان مبتنی بر توسعه پایدار بود. اما توسعه پایدار اصلا در سیستم ما معنایی ندارد. رئیس خانه معدن ایران اظهار کرد: کنسرسیوم تشکیل شده در افغانستان، ظرفیت بخش تولید کشور بود. اگر قرار است در بخش معدن موفق شویم، همه باید در کنار هم قرار گیریم. ما در مقابل کنسرسوم چینیها و سایر کشورها موفق شدیم. هیچگونه ارتباط سیاسی هم نداشتیم. دولت باید تصدی گری را کنار بگذارد و به بخش خصوصی واگذار کند. امروز میتوانیم موفق شویم؛ زیرا ظرفیت آن را داریم. این پرسش مهمی است که چرا ظرفیت بخش خصوصی را حبس میکنید؟ فضا را به بخش خصوصی بدهید. با امکاناتی که شرکتهای معدنی دارند، شرکتهای حفاری را بیاورند و اجازه دهند بخش خصوصی کار کند. البته خودشان تصدی گری نکنند.
او گفت: قانون معدن در تمام دنیا به هیچکس مالکیت نمیدهد. همه به نحوی با قراردادی چندساله، ضابطه تعیین میکنند. این ثروت، ثروت ملی است. وقتی گواهی کشف گرفتید، در دنیا به شما جایزه میدهند؛ زیرا کشفی برای کشور انجام شده است. با نگاه دلسوزانه بسیاری از ذخایر معدنی ما در ۲۰سال گذشته مدفون مانده است. در زمینه انفال سرمایهگذاری کمی انجام داده و نتوانستند به ذخایز واقعی برسند. این فاجعه است و در هیچ کجای دنیا چنین کاری انجام نمیشود. اجازه برداشت یعنی نتوانستم طرحی را اقتصادی کنم و این یعنی نابودی سرزمینی. امروز با اصلاح نگاه به بخش خصوصی، نگاهها تغییر کرده است. اجازه دهید اکتشافات خود را تکمیل کنیم. سلیقه یک مجموعه در یک شهرستان نباید به شما اجازه دهد که یکمعدن را مدفون کنید. این معدن برای کل جامعه است؛ نه عدهای خاص و باید نگاه و تفکرات خود را تغییر دهیم و این تفکرات را در جامعه شکل دهیم.
بهرامن توضیح داد: نمیتوانم بگویم طرح تولید حاملهای انرژی موردنیاز شرکتهای معدنی توسط خود آنها طرحی اشتباه است. اما بحث این است که باید بپذیریم آب مقولهای جداست. ما کمبود آب داریم. در ایران به دلیل عدممطالعات آمایش سرزمینی اشتباهات فاحشی کردهایم و پس از آن هم طرح توسعه خود را در همین مناطق اشتباه ادامه میدهیم و سعی در جبران اشتباهات قبلی نداریم. به همین دلیل هم مدام با همین چالشها مواجه میشویم. وی یادآوری کرد: اگر کاهش بارندگیها در کشور را کنار بگذاریم، همچنان، واضح و مبرهن بود که در بستههای مواد معدنی دچار کمبود انرژی و آب میشویم. او ادامه داد: بحث مقابله با کمبود آب و راهکاری برای حل آن، در قالب یکمسوولیت اجتماعی انجام شد. تمام واحدهای تولیدی در برابر نیازهای خود اقداماتی انجام میدهند و این اقدامات در قالب مسوولیتهای اجتماعی است. به هرحال کل میزان آبی که برای فولاد و مس ما استفاده میشود، تنها ۳درصد است. این فعال اقتصادی بیان کرد: اگر این مشکلات و راهکارهای حل آنها را در قالب یکطرح ملی ببینیم، مدیریت آن سادهتر خواهد شد. در تمام فعالیتهای معدنی دنیا، مسوولیتهای اجتماعی جایگاه ویژهای در معادن دارد. بهرامن یادآوری کرد: ما از طبیعت، ماده استخراج میکنیم، به همین دلیل برای بازدهی بیشتر باید در شرایط خاص سعی کنیم محیط تخریبشده را احیا کنیم. اینگونه میتوانیم شرایط را بهبود بخشیم. حال باید دید که آیا بهبود این شرایط بهخصوص در زمینه برق و گاز جزو وظایف ما است؟
او در ادامه افزود: اشتباه نخست ما این بود که زنجیره فولاد را در مناطق نامناسب مستقر کردیم، اما حال که وضعیت چنین بغرنج شده و دولت هم نمیتواند آن را اصلاح کند وظیفه ما چیست؟ معتقدم باید در همین روزهایی که بهاصطلاح سودآور هستیم، بخشی از این زیان را در قالب طرحهای ملی جبران کنیم.
بهرامن یادآوری کرد: در برخی از معادن این اتفاق رخ داده و شرکتهای معدنی، موفق به برقرسانی شدهاند. این امر به این مفهوم است که ما، مانند کشورهای دیگر توانایی انجام چنین کاری را داریم و ایجاد اشتغال یا ارزش افزوده برای ما کار سختی نیست. وقتی تولیدکننده این مسیرها را ایجاد میکند باید زیرساختهای لازم را برای او فراهم کنیم.
وی توصیه کرد: در شرایط کنونی سخت است که بگوییم اینگونه سرمایهگذاری کنیم. اما اگر چنین نکنیم در زمستان و تابستان به مشکلات جدی برخورد خواهیم کرد. شرکت واله در برزیل نیز برق تولید میکند و در کشور تامین انرژی میکند. این یک روال روتین است.
کیوان جعفری طهرانی، تحلیلگر ارشد بازارهای بین المللی هم در این نشست گفت: همه میدانند که ما با بحران کمگازی مواجه شده ایم که طبیعتا بر تولید قطعی ۵۵میلیون تن فولاد در افق ۲۰۲۵ تاثیر سوء خواهد داشت. ما آنطور که باید و شاید وضعیت کشورهای همسایه را بررسی نکرده و نمیکنیم و بهراحتی از آن میگذریم. تا چه زمانی قرار است به خودزنی ادامه دهیم؟ الان شاهدیم که با حضور طالبان در افغانستان، پاکستان توسعه فولاد خود را آغاز کرده است. از سوی دیگر، بعد از ۲۰۱۸ که ارتباط قطر و عربستان بر سر موضوعی قطع شد، از ۲۰۲۰ این روابط دوباره برقرار شد و خط لوله دلفین، گاز را از پارس شمالی از طریق ابوظبی، دبی و بندر صحار میرود. اماراتمتحده طرح فولادی نداشت و با این خط لوله طرحهای فولادی تعریف کرده است. مشکل ما این است که فارغ از آنکه برای تولیدات خود کمبود گاز داریم؛ در صادرات فولاد هدفی را مشخص کرده ایم که تا سال ۱۴۱۴ هرسال ۲۰میلیون تن فولاد صادر کنیم که محقق نخواهد شد.
طهرانی تاکید کرد: سوئد از عمق ۱۵۰۰متری سنگآهن بیرون میآورد و ما هنوز درگیر حفاری در اعماق ۱۰۰متری هستیم. تمام طرحهای توسعهای جهان براساس فولاد سبز است. فولاد سبز یعنی در کل زنجیره، از بالادست تا فرآیند تولید از ماشین غیرفسیلی برای استخراج سنگآهن استفاده شود. حتی کامیونهای حامل سنگآهن باید غیرفسیلی باشند. اینکه فولاد سبز را تنها معطوف به کارخانه بدانیم، اشتباه است. اکنون قیمت فولاد سبز ۱۰۰ تا ۱۵۰دلار از فولاد گرانتر است. اگر میخواهیم تولید کنیم باید باکیفیت تولید کنیم. اولین صنعت جهان که به فولاد سبز خوشامد گفت، خودروسازی بود. کشورهای مترقی مثل چین، برنامه سبز کردن فولاد خود را دارند. اینطور نیست که پروژههای فولادسازی بخواهند به شیوه عادی فولاد تولید کنند، بعد به سمت فولاد سبز بروند. معتقدم اگر سیاست تولید فولاد کشور براساس افق ۵۵میلیون تن باشد، باید سالی را که قرار است این صنعت را تغییر دهیم، مشخص کنیم.
طهرانی گفت: هندوستان برنامه دارد در افق ۲۰۳۱ حدود ۳۰۰میلیون تن فولاد تولید کند. این کشور کسری سنگآهن داشت. در سپتامبر ۲۰۲۰ سازمان زمینشناسی هند اعلام کرد که به ۱۲میلیارد تن ذخیره مگنتی یافته است. این ذخایر، معادن افغانستان را برای هند فاقد جذابیت میکند؛ بنابراین هندوستان نه برای ریل راهآهن کشیدن میآید و نه توسعه چابهار. همچنین تا قبل از طالبان، چین میخواست از طریق قرارداد ۲۵ساله به افغانستان دسترسی پیدا کند.
جعفری طهرانی در ادامه گفت: با حضور طالبان عملا چین به افغانستان دسترسی دارد و علاقهای برای حضور و سرمایهگذاری در ایران و حضور ایران در معادن افغانستان نخواهد داشت. او همچنین درباره تجربه افغانستان در معادن زغال سنگ، گفت: طالبان در یک سال گذشته که صادرات زغالسنگش به پاکستان به دلیل افزایش قیمت سرعت گرفت، بلافاصله عوارض صادراتی ۲۰۰دلار بر تن را برای صادرات زغالسنگ وضع کرد. این عوارض ۲۰۰دلاری سبب شد تمام سرمایهگذاریها در معادن زغال سنگ افغانستان با ضرر مواجه شود. «لندن ماینینگ» قدیمیترین معدن جهان است که چند سال پیش ورشکست شد. عمده سرمایهگذاری آن در آفریقا بود. امیرعبدالله در دهه ۹۰ میلادی که پادشاه عربستان شد و هنوز طرح جامع فولاد آن نبود، دستور داد ذخایر سنگان آفریقا را بررسی کنند. در اولین قدم، شرکت ورشکسته لندن ماینینگ را خریداری کرد و اکنون این شرکت به اسم جدید در اختیار دولت عربستان است. آن زمان عربستان اقدام به در اختیار گرفتن این ذخایر کرد. ما امکان این را که از سه غول سنگآهن برزیلی وارد کنیم نداریم. استرالیا هم مشکل حملونقل دارد. باید روی ذخایر و منابع داخلی خود سرمایهگذاری کنیم.
کیوان جعفری طهرانی در این باره گفت: هندوستان تا سال ۲۰۰۹ سالانه ۱۱۰میلیون تن سنگآهن صادرات میکرد. این کشور عوارض صادراتی را در سال ۲۰۱۱ وضع کرد. به همین دلیل هم صادرات سنگآهن در این کشور ۵میلیون کاهش یافت.
این کارشناس ادامه داد: هندوستان بعد از چند سال بالاخره فهمید که ممنوعیت صادرات اقدامی اشتباه است؛ بنابراین در سال ۲۰۱۵ صادرات عیار ۵۸ به بالا ممنوع یا مشمول عوارض صادرات شد. اما صادرات سنگآهن با عیارهای پایینتر در هندوستان آزاد شد. جعفریطهرانی بیان کرد: هندوستان در همین برهه و در سپتامبر ۲۰۲۰ حدود ۱۲میلیارد تن ذخایر مگنتی داشت و این میزان ذخیره، از محل صادرات و سرمایهگذاری بخش خصوصی حاصل شد. پس از آن، مجوزهای صادرات صادر شد و هندوستان با تامین ذخایر موردنیاز خود به افق تولید ۵۰۰میلیون فولاد در سال ۲۰۴۷ رسیده است. این کارشناس معدن اظهار کرد: تامین انرژی از سوی زنجیره فولاد بهخصوص در حوزه برق داریم، اما در حوزه گاز تاکنون تجربه مشابهی در کشورهای دیگر نداشتهایم. شرکتهای معدنی در حوزه گاز فعالیتی ندارند؛ زیرا کشورهای گازدار مشخص هستند. ایران، قطر، کویت و روسیه کشورهای مشخصی هستند که گاز دارند. بقیه کشورها نیز تولید فولاد خود ر ا بر مبنای گاز نگذاشتهاند. البته دیدیم که زمستان سخت اروپا راحت گذشت و مدیریت شد، اما ما همچنان گرفتار مشکلات گاز هستیم. او اظهار کرد: معتقدم راهحل برونرفت از مشکلات زنجیره فولاد، سرمایهگذاری روی توسعه زیرساختهاست. در واقع اگر چنین نشود، چاره دیگری برای تولید نداریم و نمیتوانیم تولید کنیم. او همچنین بیان کرد: در حوزه برق کشورهای منطقه مانند عربستان و امارات بزرگترین نیروگاه خورشیدی را میسازند، اما ما هنوز موفق به چنین عملی نشدهایم.
مهرداد اکبریان، رئیس انجمن سنگ آهن، گفت: همهچیز از کلمه توسعه آغاز شد. زمانی که تصمیم گرفتند در بخش فولاد توسعه داشته باشیم و طرح و اسناد بالادستی برای آن تعیین میشد، مباحثی را در نظر داشتند که ۵۵میلیون تن در آن زمان از نظر کارشناسان منطقی بود. در این چندسال دو موضوع در دو جهت مختلف اتفاق افتاد و تمام خوشبینیهایی که به این عدد منجر شده بود، محقق نشد؛ نه رشد اقتصادی مدنظر، نه افزایش جمعیت، نه داشتن بازار صادراتی کشورهای همسایه، نه انرژی ارزان و نه نیروی کار. از طرف دیگر به جای آنکه مقید به این ۵۵میلیون تن باشیم، ظرفیتهایی که در کشور، هم به لحاظ صدور مجوزهای فولاد و هم طرحها کلید خورد، عدد ۵۵میلیون تن را رد کرد. او افزود: قانونگذاران و سیاستگذاران، به دنبال این بودند که بگویند ایران فلان رتبه را در تولید فولاد دارد که این پاشنهآشیل صنعت فولاد است. ما در این شرایط هم پای صنعت و معدن نبوده ایم؛ یعنی کارخانهها افزایش داشتهاند، ولی بهایی به بخش صنعت نداده ایم. به موضوعی مانند اکتشاف که پایه و اساس بخش معدن کشور است، توجه چندانی نمیشود و این بخش متولی مشخصی ندارد، موضوع سرمایهگذاری در آن مفقود است و مشکلات زیادی در این صنعت وجود دارد. در واقع عدمتعادل در زنجیره را شاهد هستیم. برخی به خیال اینکه قرار است ۵۵میلیون تن تولید فولاد داشته باشیم، سرمایهگذاریهایی در حوزه انجام دادند؛ بدون اینکه توجهی کنند زیرساختی برای این سرمایهگذاریها وجود دارد یا خیر. اکبریان ادامه داد: براساس پیشبینیها تا سال
۱۴۰۴ باید ۷۰۰میلیون تن خاکریزی در کشور داشته باشیم. اما آیا ماشینآلات لازم برای این امر فراهم است؟ ما با تولید داخل مخالف نیستیم، اما باید به ظرفیتها توجه کنیم. متاسفانه در ایران کلمه توسعه بهدرستی تعریف نشده است و مفهومی به نام فولاد ایرانی و ایران فولادی داریم. اگر فولاد ایرانی میخواهیم، این امر هم مورد تایید است و هم کارشناسان ما آماده اند حدوحدود و مرزها را دوباره تعیین کنند؛ اما اگر ایران فولادی میخواهیم، باید ببینیم ایران ظرفیت تبدیلشدن به کشوری را که با تمام قوا بخواهد فولاد تولید کند دارد یا خیر. باید با واقعیتهایی که در کشور وجود دارد مواجه شویم.
اگر همین امروز بخواهیم برای تامین زیرساخت حملونقل، انرژی و... اقدام کنیم، چند سال طول میکشد تا زیرساخت فراهم شود؟ در این سالها سرمایهگذاران چه خواهند کرد؟ این یعنی غفلت کرده و بدون مهیا بودن شرایط، سرمایهگذاران را دعوت کردهایم. دولت با دخالت، قیمتگذاری و... خواسته است مساله را حل کند. اما بدون توسعه زیرساخت تصمیمی موثر نخواهد بود.
اکبریان گفت: با توجه به واقعیت کشور در چه موقعیتی قرار داریم؟ بعضا اظهارنظرهایی از حاکمیت، بخش خصوصی و... در موارد خاص صورت میگیرد که بخشی امیدوارکننده و بخشی نگرانکننده است. ما سرمایهگذاریهایی در بخش توسعه فولاد انجام داده ایم. برخی کارخانهها در حال کار با ظرفیت پایینتر هستند. فکر میکنم بسیاری از کارخانههای ما با ظرفیت حدود ۶۵ تا ۷۰درصد کار میکنند. سرمایهگذاریهایی انجام شده، اما به ۱۰۰درصد نرسیده است. فرض کنید ۵۵میلیون تن فولاد هم تولید کردیم؛ اکنون مشکل کوچک شدن بازار وجود دارد.
اکبریان در ادامه گفت: در وضعیت فعلی کشور طرحهای عمرانی متوقف است و بخش زیادی از بودجه هزینه عمرانی صرف هزینه جاری کشور میشود. ساختوساز مردم هم چندان نیست. آمار مصرف فولاد در کشور نگرانکننده است. اواخر دوره مهدی کرباسیان، معاون پیشین وزیر صنعت، معدن و تجارت مصرف سرانه فولاد ۲۳۷کیلوگرم بود که اکنون به زیر ۱۳۰کیلوگرم رسیده است؛ بنابراین بازار داخل کوچک است. وضعیت بازار صادراتی هم مشخص است. هرچه تحریم بیشتر شود، یعنی صادرات کاهش داشته است. گذشته از همه اینها با کدام برق، آب و گاز میخواهیم فولاد تولید کنیم؟
او افزود: از همین امروز باید جلوی توسعه کمی فولاد گرفته شود. امروز نیازی به رکوردها و تناژهای بالاتر نداریم. امروز هر یک تن فولاد که وارد چرخه میشود جا را برای تن قبلی تنگ میکند. سرمایه، سرمایههای ملت است و نباید در معرض خطر قرار گیرد. در این شرایط شرکتهای کوچک و متوسط که توان رقابت ندارند ورشکست میشوند و در این شرایط قابلیت رقابت نخواهند داشت. دنیا راه خود را میرود. اکنون در دنیا مفهوم فولاد سبز، معدن سبز، نسل چهارم معدنکاری و... را داریم و باید به سمت توسعه کیفی برویم نه توسعه کمی. باید ببینیم چطور میتوان معدنکاری کرد و بیشترین بهره را از مواد معدنی ببرد؟ با توجه به میانگین جهانی عمق اکتشافات ما اصلا قابل قبول نیست.
مهرداد اکبریان بیان کرد: متاسفانه کمبود برق و گاز تا سالهای زیادی ادامه دارد و قطعا ما در سال ۱۴۰۲ شرایط بدتری خواهیم داشت. او اضافه کرد: راهکار کوتاهمدتی برای حل این مشکل وجود ندارد. تولید برق تبدیل انرژی به یک نوع انرژی دیگر است. زمانی که گاز کافی نداریم و سیستم انتقال و نیروگاه نیز عملکرد خوبی نداشتهاند، چگونه میتوانیم برق تولید کنیم؟
او همچین یادآوری کرد که ما گاز کافی نداریم و از سوی دیگر اگر بخواهیم از گازهای دیگر مانند گاز مایع، استفاده کنیم تولید برق مساوی با تولید آلایندگی میشود. نیروگاههای خورشیدی و تجدیدپذیر هم اقدام بسیار خوبی است، اما قطعا مکفی نخواهد بود.
وی بیان کرد: در یک سال و مدت کوتاه، اینگونه اقدامات جایگزین نخواهند شد. ما هدررفت انرژی زیادی داریم. برای مثال، عمده مصرف آب ما در کشاورزی است، اما اینگونه نیست که نتوان آن را کنترل کرد. برای مثال عمدهترین میزان هدررفت آب ما در بخش کشاورزی است. کافی است یکسرمایهگذار در زمینه کشاورزی اقدام به توسعه زیرساختها کند تا در سالهای آتی مشکل کمبود آب در کشور حل شود.
اکبریان یادآوری کرد: در انتقال برق نیز هدررفت زیادی داریم. در خطوط انتقال برق از سیستمهای قدیمی استفاده میشود. کار کارشناسی عظیمی باید برای حل این مساله انجام شود؛ زیرا آرمانی فکر کردن نمیتواند به ما کمک کند. البته مهم است دورنما داشته باشیم، اما اگر بخواهیم مشکلات حل شود باید ابتدا اقدامات کوتاهمدت انجام دهیم تا سریع اوضاع تلطیف شود. اکبریان اضافه کرد: به لحاظ میزان تولید سنگآهن هنوز در عدد ۱۰۰میلیون تن هستیم. البته این امر به این معنا نیست که ۱۰۰میلیون تن سنگآهن موردنیاز فولاد کشور را تولید میکنیم؛ زیرا این رقم کلی است و شامل سنگآهنهای کمعیار نیز میشود یا سنگآهنی که در تولید سیمان مصرف میشود. اما هیچ کارخانه داخلی سنگآهن موردنیاز خود را از خارج وارد نکرده است و موفق شدهایم ۱۰۰درصد تولید داخل را تامین کنیم.
اکبریان گریزی به موضوع ممنوعیت صادرات نیز زد و توضیح داد: ما تقریبا سنگآهن را به صورت عام استفاده کردیم. قانونگذار هم به همین دلیل گفت صادرات سنگآهن خامفروشی است و صادرات آن را ممنوع کرد. قانونگذار در برخی اوقات عوارض زیادی برای صادرات سنگآهن در نظر گرفت که امکان صادرات آن وجود نداشت. برخی اوقات هم بهکلی ممنوعیت قانونی گذاشتند.
او بیان کرد: وقتی بازار داخلی سنگ آهن تقاضاکننده داشته باشد، هیچکس به صادرات آن فکر نمیکند، اما ما ذخیره سنگآهنی داشتیم که یا مصرف کامل نداشت یا تولید مازاد بر مصرف بود. او با اشاره به فرصتسوزیهای صورتگرفته، توضیح داد: در زمانی که قیمتهای جهانی بالا بود و موقعیت خوبی برای صادرات این سنگآهن وجود داشت، میتوانستیم در ازای صادرات آن ماشینآلات وارد کنیم؛ اما از این فرصت استفاده نکردیم. اکنون نیز بخش معدن برای انجام حرکات بزرگ نیاز به انگیزه زیادی دارد. وقتی از طرح جامع فولاد صحبت میکنیم، حدود ۱۵۵ یا ۱۷۰میلیون تن سنگآهن فولادشو داریم. تولید همه سنگآهن در داخل نیاز به انگیزه و سرمایه دارد. اگر قرار است صادرات سنگآهن ممنوع باشد، نیاز به بازار فوری برای فروش داریم. توضیحاتی که از وضعیت کشور دادیم نشان میدهد شرایط مساعدی برای مصرف این میزان فولاد وجود ندارد. علاوه بر اینها سرمایه و زیرساختهای لازم هم وجود ندارد.
او افزود: به همین دلیل هم ایدهآل فکر کردن درباره این موضوع دور از منطق است. باید سنگآهن را به دو بخش مصرف داخلی و صادرات تقسیم کنیم. برخی از شرکتها نیز هم معدن و هم کارخانه گندلهسازی دارند. ماده معدنی آنها به طور مستقیم در بازار داخل مصرف میشود. ما مجبوریم در شرایط خاص که قیمت سنگآهن بالاتر میرود و خیلی هم درازمدت نیست، فرصتسوزی نکنیم. اکبریان در پایان گفت: دولت و حاکمیت باید این انعطاف و هوشمندی را بپذیرند. به این ترتیب، هم در زمینه ارزآوری و هم تامین نیازهای بخش معدن میتوانیم فعالیت کنیم و هم میتوانیم از این طریق، ماشینآلات و تجهیزات موردنیاز خود را وارد کنیم. برخی از تجهیزات داخلی و برخی دیگر خارجی هستند. تامین این نیازهای خارجی هم از داخل نیست. دولت باید اجازه میداد ۷۵درصد تولید را در داخل کشور مصرف و بقیه آن را صادر کنیم تا بتوانیم تجهیزات موردنیاز خود را وارد کنیم. بالاخره باید جایی از مواضع خود کوتاه بیاییم. نمیشود که همهچیز را در کنترل و دستوری نگه داریم و انتظار توسعه هم داشته باشیم.
منبع: دنیای اقتصاد