به گزارش میمتالز، روند افزایش عایدی دولت از محل مالیات تولید در حالی شیبی تند و مثبت را به خود گرفته که ضعف شفافیت، مالیاتستانی عادلانه از بنگاهها را تحتالشعاع قرار داده است. فرارهای مالیاتی بخش غیرشفاف، باعث بروز رانت مالیاتی و رقابتی نابرابر در تولید شده است. رقابتی که در نهایت، بنگاههای شفاف اقتصادی را به گوشه رینگ خواهد برد. اما به عقیده کارشناسان، وضعیت کنونی راهکاری مشخص دارد که حرکت به سمت نظام مالیات بر درآمد است.
نوید خیرخواه: دولت در سال ۱۴۰۳، رشد حدود ۴۰درصدی در میزان مالیاتهای دریافتی خود خواهد داشت. این موضوع میتواند در جلوگیری از گسترش فعالیتهای تولیدی و چرخش چرخ اقتصاد موثر باشد. در حالی که درآمدهای نفتی دولت بیشتر از گذشته شده، اما دولت به واسطه شرایط تحریمی، راههای زیادی برای کسب درآمد ندارد، حرکت به سوی گسترش مالیات در وضعیت شکننده فعلی اقتصاد ایران، بسیار دشوار است. فعالان صنعتی و صنفی در گفتگو با «دنیایاقتصاد» معتقدند رویه فعلی مالیاتستانی در ایران به دلیل کمبودهای آماری، غیرشفاف و فسادزاست.
به گواه صنعتگران، سهم ۵۰ درصدی دریافت مالیات از تولید، عددی بزرگ و به نوعی پتکی سهمگین بر سر تولید است. در سراسر جهان نظام مالیاتستانی بهعنوان ابزاری برای تبیین سیاستهای صنعتی شناخته میشود، اما در ایران، رانت مالیاتی در نتیجه کمبودهای آماری به کمک بخش غیرشفاف اقتصادی آمده است. این موضوع شرایط را به سمتی پیش برده که بخش غیرشفاف با توجه به عدمپرداخت مالیات و هزینههای تمامشده پایینتر نسبت به دیگر بخش ها، رقابت در بازار را با چالشهایی مواجه کند و مانع ادامه فعالیت بخش شفاف اقتصادی شود. به عقیده اقتصاددانان و کارشناسان، نظام فعلی مالیاتستانی در ایران، نظام کارآمدی نیست و باعث میشود بنگاهها بهمرور با تجربه فشار مالیاتی بیشتر، کوچکتر از گذشته شوند. یکی از راهکارهای برطرف کردن مشکلات مالیاتی در ایران، حرکت به سوی مالیاتستانی مبتنی بر ریسک و همچنین نظام مالیات بر درآمد PIT است. بدیهی است عدمتغییر نظام مالیاتی کنونی که فعالان اقتصادی آن را به نظامی سنتی تشبیه میکنند، ضمن از بین بردن توان اندک اقتصادی باقیمانده در خانوارها و اشخاص، وضعیت را به سوی گسترش نارضایتی عمومی پیش خواهد برد.
داستان رشد میزان مالیات دریافتی دولت در بودجه ۱۴۰۳، این روزها نقل محافل مختلف اقتصادی و اجتماعی است. مردم بهعنوان بخش اصلی و شکلدهنده نیروی کار تولید و از جهتی دیگر، مبدا تقاضای کالاهای تولیدی، از یکسو باید با انواع مالیاتهای حقیقی و مالیات بر حقوق اندکی که دریافت میکنند مواجه شوند و از سوی دیگر، با ورشکستگی و تحت فشار قرار گرفتن بنگاههای تولیدی محل اشتغال خود به دلیل فشار مالیاتی مواجه خواهند شد. تئوریهای اقتصادی نشان میدهد این موضوع در نهایت باعث از بین رفتن بنگاهها و در نتیجه، گسترش نارضایتی خواهد شد.
براساس آمار، دولت توانسته است تا پایان مهرماه، از ۸۹۴هزارمیلیاردتومان مالیات مصوب ۱۴۰۲، مبلغ ۴۰۸هزار و ۹۳۷میلیارد تومان را محقق کند. حال، اما برای سال بعد، میزان کل مالیات در نظر گرفتهشده در لایحه بودجه ۱۴۰۳، هزار و ۱۲۲هزار میلیاردتومان اعلام شده و این رشد ۲۵ درصدی را نسبت به بودجه ۱۴۰۲ ثبت کرده است.
براساس مشاهده میدانی خبرنگار «دنیایاقتصاد» یکی از نمونههای تحت فشار عظیم مالیاتی دولت، کسبوکارهای بسیار کوچک و دست فروشانی هستند که بعضا به دلیل در اختیار داشتن دستگاه کارتخوان، حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان مالیات پرداختهاند. این موضوع نشان میدهد که دولت برای دریافت مالیات، با هیچ شخص غنی و فقیری مماشاتی ندارد.
به عقیده لودویگ فون میزس، «مالیات پرداخت میشود، زیرا مالیات دهندگان از مقاومت در برابر جرایم مالیاتگیرندگان میترسند.» این جمله در حال حاضر در نظام مالیاتستانی ایران نیز صدق میکند. اصناف و تولید کنندگانی که از جرایم مالیاتی و محدودیتهای ناشی از عدمپرداخت مالیات واهمه دارند، با پرداخت مالیات به مراتب بالاتر از عدد واقعی، ترجیح میدهند راه بقایی برای ادامه فعالیت خود پیدا کنند. این موضوع، اما در دیدگاه دولتی، به معنای وجود ثروت در میان صنایع و تولیدکنندگان است.
به نظر میرسد دولت بدون در نظر گرفتن این موضوع که این سطح از دریافت مالیات قرار است چه تبعاتی در پی داشته باشد و تنها با توجه به آینده نزدیک، ترجیح داده وضعیت کسری بودجه خود را به واسطه مالیات جبران کند؛ حال آنکه تداوم وضعیت فعلی مالیاتستانی میتواند باعث ورشکستگی بنگاهها و فشار بر مردم شود و در نتیجه آن، میزان مالیات دریافتی دولت در آینده نیز با کاهش شدیدی روبهرو خواهد شد؛ زیرا بنگاههای کمتری برای پرداخت مالیات وجود خواهد داشت.
یکی از مشکلات و معضلات مهم کنونی تولید در کشور، فقدان سیاست صنعتی واحد و قابل اجراست. با این حال، تدوین سیاست صنعتی نیازمند الزامات و نکات خاصی همچون در اختیار داشتن آمارهای بهروز و دقیق است. کمبودهای آماری در سازمان امور مالیاتی از این بابت که هر رشته فعالیت صنعتی بر مبنای کدهای آیسیک، چه میزان مالیات پرداخت میکند، از عجایب نظام مالیاتستانی ایران است. مشخصا، سازمان امور مالیاتی تنها به دریافت مالیات، آن هم نه به صورت شفاف و برنامه ریزیشده، بلکه بدون مبنای آماری دقیق اقدام کرده است. این موضوع ضربهای بزرگ به بخش شفاف اقتصاد کشور زده و مانع از آن میشود که بنگاهی اقدام به انتشار اطلاعات مالی و صورتهای مالی خود کند. رواج عدمشفافیت در ایران باعث خواهد شد تا سیستم مالیاتی ناکارآمد فعلی، ادامه راه خود را نیز در پیش گیرد و نارضایتی عمومی از مالیاتستانی فعلی، گسترش یابد.
عباس جبالبارزی، نایبرئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران درباره وضعیت فعلی سیستم مالیاتی از صنایع و ضعف آماری سازمان امور مالیاتی در مالیاتستانی، گفت: در سازمان امور مالیاتی، تقسیم بندی نوع پرداخت مالیات بر مبنای اشخاص حقوقی و حقیقی است و اشخاص حقوقی میتوانند انواع شرکتهای صنعتی، خدماتی و بازرگانی باشند. به همین دلیل تفکیکی وجود ندارد و حتی نمیدانیم چه میزان از این مالیات اشخاص حقوقی مربوط به بخش صنعت کشور است. این موضوع در مورد اشخاص حقیقی نیز صادق است و آنها نیز به چند بخش مختلف تقسیم میشوند و نمیتوان آماری دقیق درباره این تقسیم بندی ارائه کرد. با این حال، گمانه زنیها حاکی از آن است که سهم بخش تولید در پرداخت مالیات کشور بالای ۵۰درصد است.
جبالبارزی در خصوص انواع مالیاتهای دریافتی از صنایع گفت: یکی از موضوعات مهم مالیاتی کشور، عدمشفافیت در نوع دریافت مالیات ارزشافزوده است که عملا نقطه ضعفی در مالیاتستانی در ایران محسوب میشود. بنگاههای شفاف در نظام مالیاتی ایران متضرر میشوند و در عین حال بخش غیرشفاف ضمن عدمپرداخت انواع مالیاتها و مالیات ارزشافزوده، به واسطه هزینه تمامشده پایین تر، رانت مالیاتی بزرگی در رقابت کسب خواهد کرد و از بخش شفاف، پیشی میگیرد. در این حالت رقابت غیرمنطقی است و همین ۹درصد تفاوت قیمت باعث میشود تا انواع بنگاههای غیرشفاف، دست بالاتری در فروش داشته باشند. نظام مالیاتی ایران نظامی چندلایه است که بخش شفاف آن در تیررس مالیاتستانی و بخش غیرشفاف آن در لایههای عمیقتر و به دور از تیررس سازمان امور مالیاتی قرار دارد.
نایبرئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران در ادامه گفت: آن چیزی که در نظام مالیاتی ما مشکلزاست، مساله عدماجرای ماده ۹۷ قانون مالیاتها یعنی اخذ مالیات بر مبنای ریسک است. مالیات بر مبنای ریسک در تمام کشورهای توسعهیافته جا افتاده است و همه مکلف هستند در پایان سال اظهارنامه مالیاتی بدهند؛ اما نکته آن، تفاوت در رسیدگی است. در کشورهای توسعهیافته، نظام مالیاتی شاید تنها به یکدرصد از اظهارنامهها رسیدگی میکند و این رسیدگی هم به صورت چرخشی خواهد بود.
وی افزود: در ایران، اما تقریبا به ۹۵درصد از حدود ۳میلیون اظهارنامه به صورت دستی رسیدگی میشود. سیستم فعلی فساد زاست و با توجه به دخالت عامل انسانی در تعیین میزان مالیات، عجیب نیست شرایط بروز اتفاقات خلاف قانون مهیا شود. بخش اعظمی از مالیات دریافتی از بنگاه ها، خلاف واقع و بیش از حد است. از سوی دیگر، دولت با وضع مالیاتهای سنگین و در ادامه، شروع پروسه بررسی حقوقی و قضایی ادعای دولت و امتناع مؤدی از پرداخت مالیاتی اعلامشده، باعث تعویق درآمدزایی خود نیز میشود. به این ترتیب، دولت باید وضعیت برزخی را در هزاران پرونده بزرگ و کوچک مالیاتی خود تجربه کند. این درصورتی است که اگر مالیات بر مبنای ریسک بود، دولت تمام پول خود را میگرفت و اگر سیستمها بهدرستی گزارشهای مختلف بنگاهها را بررسی کنند و تنها به برخورد با بنگاههای متخلف بپردازند، وضعیت مالیاتستانی نیز سریعتر پیش میرود.
جبالبارزی در ادامه گفت: فقدان نظامی همچون مالیات بر مبنای ریسک باعث بروز بی عدالتی مالیاتی میشود؛ زیرا اظهارنامههای مالیاتی بهدرستی بررسی نمیشود. وقتی سختترین شرایط مالیاتی بر بخشهای حقوقی و حقیقی شفاف وضع میشود، آنها نیز حاضر به پرداخت مالیاتی بالاتر از رقم واقعی میشوند و در واقع، ترس آنها پرداخت مالیات نیست، بلکه جلوگیری از جریمههای سنگینتر سازمان امور مالیاتی است. وقتی به مالیات نادرست سازمان امور مالیاتی اعتراض شود، در حد فاصل بررسی اعتراض، مؤدی نه میتواند کارت بازرگانی بگیرد، نه وامی دریافت کند و نه در امور ثبت شرکتها اقدامی صورت دهد. اشخاص حقوقی و حقیقی در این حالت ترجیح میدهند تا ۲.۵ برابر عدد اولیه مالیات پرداخت کنند، اما کار خود را از دست ندهند.
نایبرئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران در ادامه گفت: باید توجه داشت مالیات زمانی رشد پیدا میکند که اولا پایه مالیاتی جدیدی کشف شود، دوم اینکه رشد اقتصادی کشور به طور حقیقی بیشتر شود و اعداد اعلامی تحقق یافته باشد. سینگال دریافتی فعلی از اقتصاد ایران بهجز پایههای مالیاتی در حال کشف، در بخشهای دیگر کشش افزایش مالیاتی ندارد؛ زیرا رشدی در آن دیده نمیشود. حال، اما دولت باید با تبعات تصمیم افزایش مالیات خود مواجه شود. این تبعات از قبیل کوچک شدن بنگاه ها، کاهش نیروهای تحت استخدام و بیکار شدن بیشتر افراد خواهد بود. چطور میتوان گفت اقتصاد ایران با کاهش صادرات خود و شرایط تحریمی فعلی، توان افزایش مالیات دریافتی را دارد؟
باقر درویشی، اقتصاددان فعال در امور مالیاتی ضمن ارزیابی نظام مالیاتی ایران گفت: اگر براساس سهم نسبی پایههای مالیاتی، مالیاتستانی در ایران را بررسی کنیم، مشاغل، کمترین سهم مالیات پرداختی را به نسبت جایگاه تولید ناخالص داخلی و ارزشافزوده ایجادشده دارند.
به همین دلیل با مقایسه ساده مشاهده میشود که مشاغل بسیار کمتر از مزد و حقوقبگیران مالیات میپردازند. دلیل عدمتوازن در دریافت مالیات، فقدان نظام جامع آماری است. این باعث شده است تا کسبوکارها از لحاظ سازماندهی خود در قالب انواع شرکت رفتار متمایزی را در مالیاتدهی تجربه کنند. نظام مالیاتی باید نسبت به روش کسب درآمد و بررسی نحوه سازماندهی بنگاهها و اندازه کسبوکار آنها خنثی باشد؛ حال آنکه این موضوع در ایران وجود ندارد و رفتارهای سلیقهای در مالیاتستانی، گسترش یافته است.
وی افزود: وقتی مالیاتستانی ایران بررسی میشود، یک سیستم جدولی که شبیه هیچ سیستم دیگری در جهان نیست، مشاهده میشود. لازمه ایجاد نظام مالیاتی جدید، داشتن پایگاه جامع اطلاعاتی و آماری است. مالیاتستانی در ایران هم از نظام مالیاتی استاندارد پیروی نمیکند و هم اینکه هیچ بانک اطلاعاتی در دسترس خود ندارد. راه حل این موضوع، اما تبیین پایگاه جامع آماری و در ادامه، استفاده از سیستمهای بینالمللی مالیاتستانی بر درآمد است. درویشی در ادامه درباره نقش فقدان آماری در تدوین سیاستگذاری اقتصادی و صنعت کشور گفت: بخشی از آمار باید توسط سازمان امور مالیاتی دریافت شود، اما بخش دیگری از این آمار باید در یک آمارنامه و سامانه جامع وجود داشته باشد تا بدانیم کدام گروه نسبت به فعالیت خود و براساس کدهای آیسیک، چه میزان مالیات پرداخت میکند. در این راستا میتوان از سرشماریها و نمونه گیریهای صنعت و معدن و براساس کدهای چهار رقمی آیسیک، آمار بنگاههای ۱۰ نفر کارکن و بیشتر را استخراج کرد و به همین صورت میتوان با تجمیع اعداد، دریافت که چه میزان مالیات پرداخت شده است.
وی افزود: اگر به دنبال تدوین سیاست صنعتی براساس نحوه مالیاتستانی و اعطای معافیتهای مالیاتی هستیم، باید ابتدا مشخص شود که رسالت نظام مالیاتی استاندارد چیست؟ نظام مالیاتی باید درآمدهای لازم را در کمترین هزینه اجرایی با کمترین اختلال اقتصادی جمع آوری کند. نظام مالیاتستانی بهجز بحث درآمدزایی، نقش جمع آوری اطلاعات را نیز دارد. بسیاری از مؤدیان در کشورهای جهان با نرخ صفر مالیاتی، باز هم اظهارنامه تکمیل میکنند تا به کمک این موضوع، فقرا و انواع بخشها شناسایی شوند. برای تدوین سیاست صنعتی باید از نظام مالیاتی به عنوان ابزاری برای محدود کردن برخی صنایع و گسترش دیگر صنایع استفاده کرد؛ یعنی اگر میخواهیم صنعتی محدود شود، باید با ابزار مالیاتی، فعالیت آن صنعت را محدود کنیم.
اصناف و واحدهای صنفی به عنوان یکی از بخشهای بزرگ شکلدهنده تولید ناخالص داخلی کشور، تنها حدود ۵درصد از کل مالیات کشور را پرداخت میکنند. حال، اما رئیس کارگروه مالیاتی اتاق اصناف ایران، در گفتگو با «دنیایاقتصاد» معتقد است دلیل این موضوع، کمبودهای آماری سازمان امور مالیاتی و رویههای ممیزی مالیاتی کارمندان سازمان امور مالیاتی است که باعث میشود اصناف در پرداخت مالیات نیز همکاری لازم را نداشته باشند.
مهدی امیدوار در خصوص وضعیت مالیاتستانی از اصناف گفت: یکی از مشکلات بزرگی که مجموعه اصناف در طول سالها با سازمان امور مالیاتی داشتند، اعتقاد به نبود عدالت مالیاتی است. از سال ۱۳۹۴، نظام مالیاتی کشور تغییر کرد و سامانه مالیاتی جدیدی ایجاد شد تا براساس شفاف سازی، گزارشها جمع آوری شود و دیگر مالیاتستانی بر اساس شواهد و قرائن صورت نگیرد. اما این موضوع هنوز هم اجرا نمیشود و با توجه به رویه مالیاتستانی به واسطه مشاهدات عینی و نه گزارشهای آماری، عدالت مالیاتی اجرا نمیشود. با اینکه قانون الزام مشخصی در خصوص محاسبات مالیاتی براساس گزارشهای آماری ایجاد کرده است، هنوز هم اصناف شاهد برخوردهای متفاوتی هستند و همین موضوع باعث بروز نارضایتیهای عمیقی در میان آنها شده است. وی افزود: سازمان امور مالیاتی با عملکردی غیرشفاف که بدون هیچگونه آماری در زمینه بخشهای مختلف صنفی کشور فعالیت میکند، معتقد است که ۸میلیون واحد صنفی در کشور وجود دارد و بالای ۵۰درصد از این جامعه ۸میلیونی، مالیات خود را نداده اند. این درحالی است که اصناف تنها ۳.۵ میلیون نفر هستند و استدلال سازمان امور مالیاتی مبنی بر وجود تعداد ۸میلیون، محاسبه پزشکان و برخی افراد و فعالان دیگر به عنوان واحد صنفی هستند. اعتراضی که صنایع مبنی بر فقدان منابع آماری پرداخت کنندگان مالیات مطرح میکنند در اصناف هم جاری است. آمار متناقض سازمان امور مالیاتی مبنی بر وجود ۸میلیون واحد صنفی در کشور نمونه بارز بی اطلاعی سازمان امور مالیاتی و عدمبرنامه ریزی براساس آمار است. اگر نظام مالیاتی کشور معتقد است اصناف در زمینه مالیاتستانی همکاری نمیکنند، چرا آمار مشخصی اعلام نمیشود؟ نتیجه وضعیت فعلی مالیاتستانی جایی بوده که واحدهای صنفی ترجیح میدهند باز هم به نظام پولی بازگردند و به همین منوال، شفافیت مالیاتی کمتر و کمتر از گذشته خواهد شد.
منبع: دنیای اقتصاد