میمتالز - یادداشت سینا علیمحمدی؛ مدیر دفتر تهران شرکت سنگ آهن مرکزی ایران، در آخرین برنامه تحولی معدن و صنایع معدنی ابلاغی کشور، نشانگرهایی به عنوان وضعیت مطلوب و چرخشهای تحولآفرین تعریف شده که نخستین و مهمترین آن: «افزایش نسبت میزان استخراج مواد معدنی از کل منابع قطعی اکتشاف شده» است بر میخوریم که به تبع آن افزایش سهم معدن از تولید ناخالص داخلی کشور را هم در پی خواهد داشت.
باید از مدیران ارشد و بازیگران اصلی صنعت معدن کشور پرسید، ایران با جمعیتی معادل یک درصد جمعیت کره زمین که مالک ۷ درصد از منابع معدنی دنیاست آیا توانسته این ظرفیت و تناسب را در تولید ناخالص داخلی خود بروز دهد؟ پاسخ قطعا منفی است.
بر اساس آمارهای رسمی، تمام حفاری انجام شده در ایران در طول تقریبا یک دهه گذشته برابر با فقط یک سال کشورهای توسعهیافته معدنی است. به عنوان مثال GDP (تولید ناخالص داخلی) کشور استرالیا (مساحت ۴.۵ برابر و جمعیت کمتر از یک سوم ایران) در سال ۲۰۲۲، تقریبا یازده برابر ایران بوده که ۱۰ درصد آن را تولیدات معدنی تشکیل داده که عددی بسیار قابل توجه است.
بیایید تعارف را کنار بگذاریم، اکنون برای توسعه صنعت معدن مسیری جز سرمایهگذاری در حوزه اکتشاف، کشف و استخراج ظرفیتهای موجود نداریم و بپذیریم که فعالیتهای معدنی به ویژه در بخش اکتشاف ریسک بسیار بالایی دارد و این در حالی است که فعالان بازار سرمایه به دلایل مختلف از جمله عدم پایداری سیاستهای کلان معدنی کشور و بیثباتی و تغییرات مکرر قوانین مرتبط با حوزه معدنی تمایلی برای ورود به این عرصه از خود نشان نمیدهند.
ما برای حرکت در مسیر برنامه تحولی معدن و صنایع معدنی باید چند پرسش را بیتعارف با خودمان مطرح کنیم و به سراغ پاسخها و راهکارهایش برویم.
۱- آیا استراتژی و نقشه راه کوتاهمدت و بلندمدت اکتشاف داریم؟
۲- متولی تدوین راهبردهای اکتشاف و تعیین کانیهای استراتژیک بالاخره کجاست و چه کسی است؟
۳- آیا تولید و انتشار اطلاعات پایه در سازمان زمینشناسی به درستی انجام میگیرد؟
۴- وضعیت حمایت از حقوق معنوی تولیدکنندگان اطلاعات اکتشافی چه حقیقی و چه حقوقی به چه شکل است؟
۵- چرا انتقال دانش روز دنیا در زمینه اکتشاف و استخراج به خصوص معادن زیرزمینی صورت نگرفته است؟
پاسخ و راهکار برخی از این پرسشها کاملا مشخص است، این که به عنوان مثال مرکز ژئوفیزیک هوابرد و اطلاعات ماهوارهای در سازمان زمینشناسی باید تقویت شود یا استانداردهای ملی برای اکتشافات عمومی و تفصیلی حتما باید به روزرسانی شود.
فرسودگی اغلب دستگاههای حفاری کشور و کمبود دستگاههای قدرتمند که قادر به حفاری تا اعماق بیش از ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ متر باشند نیز بر کسی پوشیده نیست.
با توجه به پرسشهای مطروحه و نمایان بودن برخی چالشها و راهکارها، به نظر میرسد، تنها مساله اصلی را باید در اراده بالادستی در توسعه صنعت معدن جستجو کرد، ارادهای که امید است با همراهی تیم مدیریتی با تجربه و متخصصی که اکنون در حوزه صنعت معدن کشور مسوولیت را بر عهده گرفتهاند، شکل بگیرد و البته باید مجهز به دانش تخصصی و فناوریهای نوین هم باشند تا بتوانند از یک طرف زیر میز مقاوم صنعت پیر معدن بزنند و از طرفی از زیرِ زمین پرگهر این سرزمین مسیر و سهمی بیشتر در تولید بسازند.
سینا علیمحمدی؛ مدیر دفتر تهران شرکت سنگ آهن مرکزی ایران