
به گزارش میمتالز، همگرایی منطقهای در تجارت انرژی تاکنون موفقیتهای اندکی داشته است. در منطقه خلیج فارس، نمونههای همکاری محدودند و در شرق مدیترانه نیز تلاشها برای یکپارچهسازی بازار گاز علیرغم ظرفیت بالا برای صادرات به اروپا پس از جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، سالهاست که متوقف شدهاند.
برای کشورهای منطقه منا که با کمبود گاز و برق مواجهاند، یکپارچگی با بازار جهانی گاز و توسعه سریع زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر میتواند راهحلی باثباتتر از تلاشهای ناکام برای ایجاد بازار منطقهای گاز و برق باشد.
هرچند واردات گاز طبیعی کشورها را در معرض نوسانات بازار جهانی قرار میدهد، اما آنها را از وابستگی سیاسی و امنیتی به یک کشور خاص که ممکن است در مقاطعی صادرات خود را قطع کند، رها میسازد.
این امر همچنین فرصتی برای آمریکا ایجاد کرده تا روابط خود با شرکای کلیدی منطقهای مانند کویت، مصر و اکنون بحرین — که همگی واردکننده گاز مایع طبیعی هستند — را تقویت کند. صادرات گاز مایع آمریکا به خاورمیانه در سال ۲۰۲۴ بیش از ۳۰۰ درصد نسبت به سال پیش افزایش یافت و بهنظر میرسد در سال جاری نیز رشد قابل توجهی داشته باشد.
تقریبا تمام کشورهای منطقه ظرفیت بالقوه بالایی برای انرژیهای تجدیدپذیر دارند. حمایت از پروژههای موجود یا ایجاد پروژههای جدید در این حوزه میتواند به کشورها کمک کند تا به سطحی از «حاکمیت انرژی» دست یابند که آنها را از واردات همسایگان بینیاز کرده و در برابر نوسانات بازار جهانی انرژی مقاومتر کند.
مصر در این زمینه پیشرفتهای قابل توجهی داشته و مجموعهای چشمگیر از پروژههای آتی انرژی تجدیدپذیر را در اختیار دارد، اما کشورهایی مانند عراق و کویت عقبتر ماندهاند. دولت آمریکا باید در سیاستهای اخیر خود بازنگری داشته باشد چراکه ادامه این رویکرد، فرصت همکاری این کشور با دولتها و شرکتهای منطقه را به رقبای راهبردی مانند چین واگذار خواهد کرد؛ کشوری که حتی توسعهدهندگان عقبمانده انرژیهای پاک نیز اکنون برای کمک به آن روی آوردهاند. عراق نمونهای بارز از این وضعیت است؛ جایی که مخالفت دولت ترامپ با انرژیهای تجدیدپذیر، احتمالا در اولویت کمک به کاهش وابستگی بغداد به واردات گاز ایران قرار نخواهد گرفت.
درگیری دوازده روزه میان ایران و اسرائیل که از ژوئن گذشته آغاز شد، نگرانیها درباره امنیت تولید و حملونقل انرژی از منطقه خلیج فارس را افزایش داد. اگرچه این جنگ در نهایت بدون ایجاد اختلال جدی در صادرات انرژی به پایان رسید، اما بار دیگر نشان داد که همچنان تهدیدهای بالقوه بزرگی متوجه زیرساختهای تولید انرژی در این منطقه هستند.
با این حال، واکنش بازارها به این درگیری در مقایسه با سایر بحرانهای ژئوپلیتیکی بزرگ در سالهای اخیر — مانند حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ و جهش قیمت نفت به بالای ۱۲۰ دلار به ازای هر بشکه — ملایمتر بود.
تاثیر واقعی، اما در درون منطقه منا احساس شد، آن هم در تجارت انرژی بین کشورهای منطقه، بهویژه در جریان تلاشها برای کاهش ریسک در حوزه زیرساختهای انرژی. این مساله بهویژه در مصر و اردن بهوضوح آشکار شد، جایی که تصمیم اسرائیل برای تعطیلی دو میدان بزرگ گاز دریاییاش، این دو کشور را از واردات حیاتی گاز خط لولهای محروم ساخت.
یکی از مهمترین درسهای جنگ ایران و اسرائیل در حوزه انرژی این است که درگیریهای منطقهای ممکن است برای امنیت انرژی جهانی در قیاس با عرضه برای کشورهای درون منطقه تهدیدی کم رنگتر باشند. این موضوع با تهاجم اسرائیل به تأسیسات فرآوری گاز مرتبط با فاز ۱۴ میدان گازی پارس جنوبی ایران برجستهتر شد.
اگرچه این میدان از مسیرهای اصلی صادرات نفت ایران محسوب نمیشود، اما حدود ۷۵ درصد از نیاز داخلی گاز ایران را تامین میکند و نقش حیاتی در تأمین انرژی این کشور دارد. همین موضوع باعث شد که در ابتدا تصور شود اسرائیل قصد دارد حملاتش به زیرساختهای انرژی ایران را شدت ببخشد. از بین رفتن بخش بزرگی از تولید گاز داخلی ایران نه تنها امنیت انرژی این کشور را بهشدت متاثر میکرد، بلکه برای عراق نیز فاجعهبار بود؛ زیرا عراق در ماههای گرم تابستان بهشدت به واردات گاز ایران برای تأمین نیاز برق خود وابسته است.
درسهای جنگ دوازه روزه برای پادشاهیها. با این حال، تنشهای انرژی در این جنگ منجر به حمله مستقیم به داراییهای اصلی تولید انرژی که بر بازار جهانی اثرگذار باشد، نشد. البته ایران در پاسخ، بزرگترین پالایشگاه اسرائیل را از مدار خارج کرد. با این حال، مهمترین تاثیر این درگیری بر تجارت انرژی منطقهای، تعطیلی دو میدان گازی لویاتان و کاریش اسرائیل بود که ۷۷ درصد از کل تولید گاز این کشور را تشکیل میدهند و در نتیجه آن، صادرات گاز متوقف شد.
چنین تعطیلیهایی بیسابقه نیستند و از سال ۲۰۲۱ تاکنون چندین بار رخ دادهاند، هرچند در مقیاس کوچکتر. در این مورد خاص، توقف تولید گاز به توقف همزمان صادرات به مصر و اردن منجر شد؛ کشورهایی که وابستگی بالایی به گاز خط لولهای اسرائیل دارند. این کشورها توانایی تامین گاز از بازار نقدی گاز طبیعی را از طریق واحدهای شناور ذخیرهسازی و گازسازی (FSRU) در اختیار دارند، اما این روش بسیار پرهزینهتر از دریافت گاز از طریق خط لوله است.
با این وجود، دسترسی به بازار نقدی گاز طبیعی احتمالا تفاوت بین خاموشی گسترده و ادامه تامین برق را رقم زد؛ مسالهای که در بلندمدت، پرسشهایی جدی درباره میزان اثربخشی همگرایی منطقهای بازارهای انرژی در مسیر تضمین امنیت انرژی ایجاد میکند؛ یا اینکه چنین وابستگیهایی کشورها را بیشتر در برابر قطعیهای ناگهانی آسیبپذیر میسازد؟
منبع: تجارت نیوز