به گزارش می متالز، بهرام سبحانی با بیان اینکه فولاد مبارکه نهتنها برای استان تهدید نیست بلکه فرصت و نعمت است گفت: پیش از شکلگیری اتحادیه اروپا، در جنوبیترین نقطه ایتالیا که در موضوع توسعه و رفاه با شمال ایتالیا سطحی بسیار پایینتر داشت یک کارخانه بزرگ فولاد احداث شد تا کاهش این فاصله طبقاتی کاهش پیدا کند. این اتفاق چهره جنوب ایتالیا را عوض کرد. از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، این منطقه که پیش از آن شرایط مناسبی نداشت به شکوفایی رسید. وی ادامه داد: صنعت فولاد نقش یک لکوموتیو دارد؛ یک محرک و پیشران است. وقتی راه میافتد، واگنهای مختلف، پشتسر آن راه میافتند. خودروسازی، لولهسازی، لوازمخانگی، تولیدیهایی که باید پشتیبانی کنند، صنعت نسوز، لوازمیدکی، ماشین، مواد شیمیایی روغن اسیدها و... همگی میتوانند در کنار این کارخانه فولاد شکل بگیرند. چیزی حدود ۳۲۰ هزار فرصت شغلی در اطراف صنعت فولاد میتوانند مشغول به فعالیت شوند و این رقم کمی نیست. این فرصت است یا تهدید؟
وی با اشاره به اینکه بعضیها میخواهند کمآبی و خشک شدن در ایران بهویژه بخش مرکزی آن را به فولاد مبارکه ربط دهند تصریح کرد: اصفهان کم آب است و کسی منکر نیست. زایندهرود خشکشده و این موضوع یک مسئله جغرافیایی اقلیمی است و در همه دنیا هم اتفاق میافتد اما در منطقه خاورمیانه بدتر است. وزارت نیرو اعلام کرده از آبهایی که در کشور مصرف میشود، ۲درصد برای کشاورزی است و ۶درصد مصرف شرب و خانگی دارد. کل صنعت کشور شامل نفت، پتروشیمی، نیروگاه، فولاد و مس ۲درصد مصرف دارد. در اصفهان صنعت غالب است بنابراین ایندرصد نسبت به میانگین کشور بیشتر و ۴درصد است. فولاد مبارکه، ۵/۱درصد آب زایندهرود را مصرف میکند؛ یعنی حتی باشد یا نباشد، در خشکسالی تاثیری ندارد. وی ادامه میدهد: فولاد وابسته به آب است اما آب در آن میچرخد، ما پمپهایی داریم که شاید ساعتی ۳۵ هزار مترمکعب آب را پمپ میکند ولی در سیکل بسته میچرخد و آب را روی فولاد میریزد تا سرد کند. تمام این آب از داخل کانالی جمع میشود و دوباره پمپاژ و پالایش میشود. مواد معلق در آن گرفته میشود و در یک برج خنککننده، خنک میشود و دوباره به چرخه مصرف بازمیگردد؛ یعنی کل مصرف ما، آبی است که در برجهای خنککننده تبخیر میشود (مانند رادیاتور ماشین) وگرنه هیچ آبی از کارخانه بیرون نمیرود و هیچ آبی دورریز نمیشود. تمام آن تصفیه میشود و برمیگردد. همچنین در خط تولید، تصفیهخانههایی راهاندازی شده و تمام پسابهایی را که به هر دلیل در هر نقطه از کارخانه است جمعآوری کرده و به چرخه مصرف هدایت میکند. وی با رد ادعاها درباره آلاینده بودن این کارخانه و همچنین نقش آن در خشکی زایندهرود تاکید میکند سهم فولاد مبارکه از رودخانه زایندهرود بهطور تقریبی هیچ است و اگر این سهم بهطور کامل قطع شود با تمهیداتی که اندیشیده شده است اتفاقی برای این صنعت رخ نخواهد داد. سبحانی همچنین تولید فولاد در کارخانه در مسئولیتش را نفر به تن بالاتر از استاندارد جهانی میداند و دلیل آن را استخدام بیش از ۷ هزار نفر بهاجبار دولت احمدینژاد میداند.
سبحانی مدیرعامل فولاد مبارکه در بخش دیگری از سخنانش گفت: سال ۸۵ که رهبر معظم انقلاب اصلاحیه اصل ۴۴ را ابلاغ کردند که ذیل آن یادآور شده بودند شرکتهای فولاد میتوانند خصوصی شوند –تا پیش از این نمیتوانستند و جزو صنایع ملی بودند - من گفتم این نقطه عطفی شد برای توسعه صنعت کشور. تصور من این بود که دولتی آمده و در طول سالها یک ذوبآهن ساخته، یک فولاد مبارکه ساخته و... امروز آنها را میفروشد، پولش را میگیرد و فولاد مبارکه ۲ را راهاندازی میکند. پول فروش ذوبآهن را میگیرد و ذوبآهن ۲ را راهاندازی میکند. این یعنی اشتغال، تولید و سرمایهگذاری. اما اکنون بهجایی رسیده که دولت نه دیگر کارخانه را دارد و نه پول را. در دولت گذشته، بخش زیادی از پولهای فروش کارخانه و واگذاری آنها صرف پرداخت یارانه شد. بر این اساس دولت نه دیگر مالک این کارخانههاست و نه پولی وجود دارد که صرف توسعه کند. وی با بیان اینکه فولاد تولیدی فولاد مبارکه، نفر به تن از استاندارد جهانی بالاتر است تاکید کرد: دو سه پارامتر وجود دارد؛ یکی در مقایسه با رقیبان و یکی بحث هزینه پول است. رقیب من در اروپا بهره منفی پرداخت میکند. خود ما وام خارجی داشتیم و هنوز هم داریم؛ آنهم با بهره شناور بانکهای اروپا. اکنون که بهره اروپا منفی است، ما از قسط اصلی هم ماهانه سود نمیگذاریم و ۶ ماه یکبار باید قسط بپردازیم و یکچیزی هم از اصلش کم میکنیم و میپردازیم. رقیب من با چنین شرایطی سرمایهگذاری و سرمایه در گردش را تامین میکند؛ اما ما باید اینجا ۲۰درصد که تا چند وقت پیش ۲۷درصد بود، بهره پول بدهیم. این رقابت را سخت میکند.
وی افزود: یک بحث دیگر نیروی انسانی است که فولاد مبارکه به دلیل اینکه تمام سیستمهایش را همراه با کارخانه از اروپا گرفت، یک شرکت سیستمی و نظاممند است و از بدو راهاندازی چند نفر به ازای هر تن تولید نیرو مصرف کند، اما یکمرتبه در دولت دهم گفتند، هر چه نیروی پیمانکار دارید، باید استخدام کنید. علت خروج من هم از دولت همین بود چراکه بیش از ۷ هزار نفر را بعد از واگذاری بهاجبار استخدام کردیم. آن موقع من مدیرعامل ذوبآهن بودم، در آستانه انتخابات سال ۸۸ این اتفاقات افتاد. گفتند تا آخر سال یا این کار را میکنید و این تعداد را استخدام میکنید یا میروید که ما هم رفتیم. همین اتفاق همزمان در سایر صنایع بزرگ ازجمله فولاد مبارکه هم افتاد و هزینههای سنگینی را به مجموعه تحمیل کرد.