در ادامه گفت و گوی اختصاصی خبرنگاران می متالز با حامد سلطانینژاد مدیرعامل بورس کالای ایران را خواهید خواند:
در سالهای اخیر با بهرهبرداری از پروژههای مختلف، میتوان گفت یک بازار خوب در حوزه فولاد شکل گرفته است. اما همچنان نکته موجود در این میان بحث قیمت در صنعت فولاد ایران است. به طوری که میان صنایع بالادستی و پایین دستی در حوزه قیمتها اختلاف نظرهایی وجود دارد. برخی معتقد هستند زمانی که قیمتهای جهانی افزایش پیدا میکند، چون فرصت صادرات برای تولیدکنندگان ما به ویژه تولیدکنندگان ورق و شمش ایجاد میشود، تصمیم به صادرات گرفته و منفعت آن شامل سهامداران و خود آن شرکت شود چراکه برخی از فرصتها ممکن است تکرار نشدنی باشد. در واقع این موضوع به منزله فرصتی برای توسعه در صنایع بالا دستی میبینند. اما صنایع پایین دستی نیز معتقد هستند؛ اگر قیمتهای جهانی افزایش پیدا میکند ما نباید قیمتهای داخلی را متناسب با قیمتهای جهانی افزایش دهیم، چراکه ما دارای مزیت نسبی در صنعت فولاد هستیم و هدفگذاری این بوده که صنایع پایین دستی تشویق شوند و یک مزیتی برای آنها در نظر گرفته شود. همچنین آنها میگویند، اگر دنبال اشتغال هستیم اشتغال در صنایع پایین دستی محقق میشود. هرچند دوستان بالادستی نیز معتقدند در صنایع بالا دستی نیز اشتغال وجود دارد. این بحث در جلسه اخیری که با مهندس نعمتزاده وزیر وقت صنعت، معدن و تجارت داشتیم نیز مطرح شد. اما در این میان نظر بنده بر این است باید اجازه دهیم قیمت واقعی در بورس کشف شود. در واقع کارکرد بورس نیز همین است. هرچند سیستم بورس بر مبنای مزایده تعریف شده، البته ما مناقصه را نیز در بورس طراحی کردهایم و انشاءالله به زودی پس از تصویب و ابلاغ سازمان بورس اجرایی خواهد شد.
همچنین یکی دیگر از کاراییهای بورس کارایی تخصیص است. وقتی معاملات دو جانبه باشد چه در عرصه صادراتی و چه معاملات داخلی، تخصیص کالا به صنایع پایین دستی مشخص نیست به چه صورت انجام میشود. اما وقتی معاملات در بستر بورس انجام میشود کارایی تخصیص که ارتباطی با قیمت پیدا میکند، رخ میدهد. مهم آن است وقتی میخواهیم کارایی قیمتی و کارایی تخصیص داشته باشیم زمانی این کارایی به درستی محقق میشود که کل عرضه در مقابل تقاضا قرار میگیرد. یعنی این کار باید در بازار داخلی انجام شود. البته بازارهای صادراتی مولفههای خاص خود را دارد. خیلی از تولیدکنندگان فولاد که کالای خود را در بورس عرضه میکردند پس از کاهش قیمتها در سالهای قبل دیگر به سمت بورس نیامدند و ما در حال حاضر عرضهکنندگان بزرگ را در بورس کالا شاهد هستیم. مفهوم این موضوع آن است که قسمتی از عرضه از سیکل بورس خارج شده و باعث میشود قیمتی که کشف میشود کارایی لازم را نداشته باشد. متاسفانه برخی از موضوعات همچنین وجود دارد و شاید دلیل آن باشد که برخی به سازوکاری که قبلا به آن فکر شده توجه نمیکنند. بعضا نیز به برخی قسمتهای بورس اعتقاد داشته و به برخی قسمتها اعتقاد ندارند. یعنی در برخی صنایع پایین دستی نیز شاید متوجه نباشند که باید یک ساز و کاری مستمر برای عرضه کالا به آنها وجود داشته باشد. بحث استمرار عرضه یک موضوع مهم است. در بورس مجالی ایجاد میشود تا بازی یکدیگر را ببینیم. یعنی رقابتی ایجاد میشود که براساس آن میتوان بازی دیگران را مشاهده کرد. به طور کلی بحثی که از ابتدای تاریخ وجود داشته همچنان در حال تکرار است. یعنی در حوزه فولاد این نکته وجود دارد و راهحلی جز بورس ندارد. زمانی که قیمتها روند افزایشی پیدا میکند خیلی از دوستان علاقهمند میشوند که محصولات خود را در بورس بفروشند اما وقتی قیمت نسبت به گذشته کاهش پیدا میکند برخی از دوستان وارد روشهای فروش غیر از بورس میشوند.
در بخشی دیگر دوستان عنوان میکنند، باید ساز و کارهای تامین مالی نیز در بورس وجود داشته باشد. درباره این موضوع نیز راه کار ارائه دادیم و امکان دارد این موضوع اتفاق افتد. خرید دین ساز وکاری است که ما طراحی کردهایم و قابلیت استفاده برای تأمین مالی خرید را دارد.
خوشبختانه در سلف موازی موفق عمل شده به طوری که سال گذشته حدود ۵هزار میلیارد تومان معامله سلف موازی داشتهایم. در واقع یک مطالعه و بررسی بر روی شیوههای جدید انجام و سپس به مرحله اجرا میرسد. در روش خرید دین نیز صنایع پایین دستی که خواهان خرید کالا بوده اما پول ندارند بر سر خرید کالا مدیون میشوند به صنایع بالا دستی. دین صنایع پایین دستی به بالا دستی میتواند در بورس به فروش رفته و صنایع بالا دستی به نوعی تامین مالی انجام دهند. این موضوع در بورس کالا دیده شده و به نوعی تامین مالی خریداران بوده با استفاده از اوراقی که در بورس منتشر میشود. البته این موضوع الزاماتی همچون رتبهبندی، ضمانتهای خریداران را دارد که در قالب استاندارد قابل انجام است.
اینتروالهای کالا بستگی به دوره تولید صنایع پایین دستی دارد. ممکن است در صنایع زود بازده این اوراق ۳ ماهه نیز به کارآید اما در صنایع دیر بازده موضوع کمی متفاوت تر است. در واقع زمان در این ساز وکار به دوره تولید در صنایع پایین دستی دارد. به نظر بنده دیگر در خصوص بازار کامودیتیها زمان صحبت از قیمت و جلساتی که درباره قیمتگذاری برگزار میشود، گذشته است. زمانی که عرضهها مستمر در بورس کالا انجام میگیرد اختلاف زیادی در زمینه قیمت وجود ندارد. اگر رقابتی باشد خود در صحنه رقابت حل میشد.
فولاد مبارکه ورق ۲ و زیر ۲ که مورد اختلاف دوستان سندیکا و دوستان فولادی است را عرضه میکند. جالب است بدانید امسال صادرات این نوع ورق به صفر رسیده است. یعنی ۳۰۰هزار تن عرضه فولاد مبارکه امسال در بورس افزایش پیدا کرده است.
بخش قابل توجهی از این ۳۰۰ هزار تن در خصوص ورقهای خاصی است که مورد مناقشه قرار دارد. همچنین با توجه به صحبت هایی که درباره دامپینگ مطرح بود باید گفت که رینگ صادراتی نیز مکان خوبی است برای آنکه مشخص شود دامپینگ اتفاق افتاده است یا خیر. عرضه محصولات در رینگ صادراتی باعث میشود تا عرضهکننده از اتهام خارج شده و هم مصرفکننده با خیالی آسوده خرید خود را در مقایسه با قیمتهای جهانی انجام میدهد. اما باید یک نکته را نیز در نظر داشت که در بازار جهانی وقتی بازاریابی انجام میشود اینگونه نخواهد بود که با یک بار عرضه مشتری کالا خریداری کرده و برود، بلکه خریدار به دنبال استمرار عرضه است. از سویی دیگر بازاریابی بینالمللی نیز کار آسانی نیست. اگر ما در داخل با بازاری مواجه باشیم که به صورت مستمر از ما تقاضای کالا داشته باشد بسیار خوب است اما با روش خرید نامنظم، بازار شکل نمیگیرد. در نتیجه صنایع بعضاً بالادستی ترجیح میدهد به اقیانوس جهانی متصل شده و بازار بزرگتری داشته و تعهدات بلند مدت برای خود ایجاد کنند.
بورس کالا میتواند نقش تناوب و استمرار را در بازار ایفا کند. ضمن آنکه بحثی تعریف شده و آن زمانی است که اگر پایین دستی به دلیل رکود یا هر موضوع دیگر نمیخواهد خرید داشته باشد، حال چه کسی باید سمت خرید قرار گیرد؟ پیشنهاد ما در این باره آن است که صندوقهای کالایی تشکیل شود. بعد از بحران ۲۰۰۸ که پایه آن اوراقی بود، دنیا به حوزه دارایی و کالا توجه کرد و گفت اگر قرار است از این پس کالا یا اوراقی منتشر شود باید پایه آن اوراق دارایی باشد. در حال حاضر صندوقهای کالایی در حال رونق در دنیا هستند. صندوقهای کالایی به مردم گواهی داده که چه مقدار پول گرفته و در ازای آن یک ورق بهادار به آنها میدهد. با جمع آوری و تجهیز کردن این پولها، آنها را صرف خرید اوراق مبتنی بر کالا میکنند. اوراق مبتنی بر کالا گواهی سپرده است. گواهی سپرده به این مفهوم است که کالایی به انبار مورد پذیرش بورس رفته و دیپازیت شده و به جای آنکه آن کالا مورد معامله قرار بگیرد، اسنادش جابهجا شود. در این زمان است که اشخاصی وارد بازار میشوند که دنبال تحویل گرفتن کالا نبوده اما به دنبال خرید و فروش آن هستند. در واقع به آنها واسطههای خوب گفته میشود. هدف از این کار استمرار و در اختیار داشتن بازیگر سمت عرضه و تقاضا است. بازیگر سمت تقاضا همیشه مصرفکنندگان نیستند گاهی همین واسطههای مفید هستند که تحت نظارت برخی قوانین فعالیت میکنند.
واسطه غیر مفید در بورس وجود ندارد اما ممکن است رخ دهد. کسانی که کالایی را احتکار کرده و سپس آن را میفروشند واسطههای غیرمفید هستند. بحث ما این است اگر قرار است واسطهای فعالیت کند باید در چارچوب قوانین و تحت نظارت فعالیت و در یک بازار آزاد اما شفاف فعالیت کند.
ما در چرخه تولید هر چه به صنایع پایین دستی پیش رویم شاهد افزایش اشتغال و ارزش افزوده خواهیم بود. اما نکته مهم آن است که در بازاریابی و فروش مشکلات زیادی خواهیم داشت. به عنوان مثال در حال حاضر شمش خیلی آسانتر از میلگرد خرید و فروش میشود. زیرا هرچه به سمت صنایع پایین دستی میرویم بازار پیچیدهتر و رقابتیتری خواهد شد.
در صنایع بالا دستی امکان فروش بیشتر است، اما اگر میخواهیم صاحب فناوری و فروش باشیم باید به سراغ صنایع پایین دستی برویم. بنده حتی یک مرحله پایینتر از شمش یا ورقهای فولادی را صنایع پایین دستی نمیدانم بلکه نظر بنده آن است که باید به سراغ صنایع پایین دستی رفت که بیشتر از فناوری روز استفاده میکنند اما این موضوع نیازمند صرف زمان و تلاش طاقت فرسا خواهد بود. همچنین جهت بهرهگیری از بازار محصولات نهایی بحث برندینگ بسیار اهمیت پیدا میکند.
زمان زیادی است که در رینگ صادراتی سنگآهن فعال هستیم. به عنوان مثال سال گذشته بیش از 2 میلیون تن صادرات سنگآهن از بورس صورت گرفت. این میزان را ۲الی ۳ شرکت عرضه کردند. اما در بازار داخل نکته مهم برای سنگآهن آن است که در کشور ما بـرخلاف کشورهای دیـگر دنـیا سنگآهن بـر مبنای نرخگذاری و تعیین قیمت توسط نهادهای مربوط صورت میپذیرد. نتیجه این سیاست آن خواهد بود که بعد از چند سال سنگآهنیها به فولادسازها تبدیل می شوند. کمااینکه این موضوع در حال حاضر قابل رویت است. نگاه در این زمینه ناشی از قیمتگذاری یا یک شیوه فروش بر مبنای قرار داد است که مزیتی برای صاحبان سنگ آهن ایجاد کرده تا به سمت صنایع پایین دستی بروند. اما هر کنشی یک واکنش به همراه دارد. پایین دستیها نیز میگویند اگر این اتفاق در حال وقوع است باید حرکتی در جهت خنثیسازی آن انجام شود. نتیجه آن میشود که امروز در کشور رخ داده است. به اعتقاد بنده پس از مدتی دیگر سنگآهنی برای خرید وجود نداشته باشد. دود این اتفاق به چشم طرحها و پروژههایی میرود که متکی بر خرید سنگآهن طراحی شدهاند. در نتیجه این طرحها نیز قدرت رقابتی خود را از دست داده و مجبور هستند سنگآهن وارداتی بخرند. یک زمان تمرکز صنایع به سمتی میرود که کجا محصول با قیمتی پایین تر از قیمت جهانی وجود دارد تا از آن استفاده کنند. اما گاهی تمرکز صنایع به سمتی است که فناوری خود را به روز کرده تا به قیمت تمام شده کمتری دست پیدا کنند. این موضوع تفاوت میان ۲ نگرش است. در حال حاضر بیشترین تعداد بورسهای کالایی در چین است زیرا چین یکی از بزرگترین مصرفکنندگان کالا در دنیا است در نتیجه میتواند تعیینکننده قیمت باشد. جالب است که برای کالاهایی نظیر میلگرد و ... ابزارهای مالی تعریف کرده است که در نگاه نخست ممکن است دشوار به نظر برسد.
می توان چنین موضوعی را برای آینده دید اما بازار چین بزرگ و بازیگران آن زیاد است. البته بازسازیهای منطقه می تواند بازاری خوب برای ما ایجاد کند مشروط بر آنکه با سیستم مالی دنیا ارتباط موثری داشته باشیم. با برقراری این ارتباط حتی میتوان بورسهای منطقهای پروتکلهای همکاری منطقهای با بورسهای کالایی سایر کشورها و یا نهادهای مالی و بازرگانی در سایر کشورها تعریف کرد. برای این موضوع با برخی کشورهای همسایه مانند هند تا حدودی عراق رایزنی داشتهایم.
سنگآهنهای دانهبندی بود که جزو مواد اولیه محسوب میشود. این محصول مشمول ماده 37 قانون رفع موانع تولید است. البته برخی از دوستان سنگآهنی و یا تولید کنندگان ماده اولیه اظهار میکردند این محصول در داخل جذب نمیشود. معیار اینکه محصول در بازار داخل جذب میشود یا خیر، بورس کالا است. یعنی گفته میشود اگر ماده اولیه در بورس کالا عرضه و خریداری نشود آن موقع تولید کننده میتواند محصول خود را بدون عوارض صادر کند در غیر این صورت برای صادرات باید عوارض پرداخت کند. البته تا جایی که بنده اطلاع دارم امسال عوارض صادرات سنگ آهن صفر وضع شده است.
بله، در رینگ صادراتی عرضه کردهاند. در رینگ داخلی نیز برای عرضه تقاضا دادهاند. البته برخی شرکتهای کوچک نیز وجود دارند که بسیار علاقهمند به عرضه هستند تا محصول خود را با قیمت رقابتی به فروش رسانند. شرکت های کوچک در هیات پذیرش در خواست دادند، اما جمع آنها بیشتر از 7 درصد تولید سنگآهن، کنسانتره و حتی آهناسفنجی را در بر نمی گرفت به همین دلیل با تولید کنندگان بزرگ نیز صحبت کردیم و آنها نیز برای حضور ابراز تمایل کردند. تصمیم نهایی بر این است که بتوان کل زنجیره فولاد را در بورس داشته باشیم.
بحث آلومینیوم از اینجا آغاز شد، با خصوصی سازی آلومینیوم المهدی، عرضه آنها در بورس کاهش یافت. در نتیجه ایرالکو تنها ماند و معتقد بود شرکت رقیب به نحو دیگری در بازار خارج از بورس فعالیت داشته و محصول خود را می فروشد. درنتیجه در خواست اصلاح قیمت پایه را داد. برای این موضوع قیمت پایه اصلاح و فروش این شرکت از سر گرفته شد. با افزایش قیمت فلزات آلومینیوم نیز یک جهش خوبی داشت. بنده فکر میکنم حتی اگر آلومینیوم المهدی در بورس حضور داشت امروز سود خوبی به دست آورده بود. زمانی که فروش بر پایه قراردادهای 2جانبه باشد دیگر نمیتوان از تلاطم های جهانی بهرهمند شد. البته در حال حاضر المهدی برای حضور تمایل پیدا کرده و گفته است در قالب قبض انبار کالا عرضه کند. به طور کلی در حوزه آلومینیوم فراز و نشیب زیادی به دلیل خصوصی سازی وجود داشته و صنایع پایین دستی کمی اذیت شدند اما در حال حاضر یک روند مستمر در این حوزه وجود دارد و پیش بینی ها حاکی از ادامه این روند است. امیدوار هستیم دیگر عرضه کنندگان را در هر قالبی داشته باشیم.
شرکتهایی که خصوصی میشوند علاوه بر تولید کمکم وارد حوزه تجارت میشوند. ما به آنها گفتهایم گواهی سپرده بهترین ابزار برای تجارت آنها بوده و معافیت مالیاتی را برایشان به همراه دارد. در حال حاضر در بازار آلومینیوم تنش خاصی دیده نمی شود مگر آنکه اتفاقی بیرون از این حوزه رخ دهد.
در بازار مس نیز چنین اتفاقاتی تکرار شده است. سال گذشته مس عرضههایی داشت اما خرید انجام نمیشد در نتیجه مجبور به عقد قراردادهای صادراتی شد. در پی انجام این کار و با تحرک و رونق نسبی در صنایع پایین دستی با مقداری کمبود مس مواجه شدیم. همانطور که میدانید واردات و صادرات مس کار سختی است و شرکت ملی صنایع مس واردات را انجام داده و نیاز پایین دستی را تامین میکند. جالب است بدانید بخش عمده ای از عرضه هایی که ناشی از صادرات کاهش پیدا کرده بود امسال توسط شرکت مس جبران خواهد شد.
در حوزه سرب و روی فعالیت خیلی کم است.
سرب و روی کامودیتی ارزشمندی در دنیا است، اما در ایران کمی فعالیت کم بوده است. البته با راهاندازی معدن مهدیآباد شاید شرایط تغییر کند زیرا دوستان در مهدیآباد نیز علاقه مند به حضور در بورس هستند. شرکت توسعه معادن روی نیز از نظر ذخایر کمی مشکل داشته و برای تامین به سمت ترکیه رفته است. به نظر میرسد بورس محفل خوبی برای قیمت گذاری این حوزه است، زیرا سرب و روی در بورس لندن قیمت پایه داشته و کاربرد آنها روز به روز در حال افزایش است. اما شرط مهم آن است که این حوزه به دوران اوج خود بازگردد. استمرار در بازار باعث شکل گیری یک بازار کالایی می شود که و اتفاقات خوبی را به همراه خواهد داشت. ثبات بازار موضوعی بسیار مهم است.
در حوزه صادرات بحث کشف قیمت مطرح است. خریداران خارجی بسیاری را داریم که در بورس کالا ثبت شدهاند که عمدتا خریداران سنگ آهن، گوگرد و برخی محصولات فرآورده های نفتی هستند و واقعا رقابت انجام میشود. اما چون باید پول خود را به ریال تبدیل کنند با مشکل همراه هستند. ما درصدد توسعه رینگ صادراتی هستیم. اما این رینگ باید با کمک بورس ها توسعه یابد. با 2 بورس مذاکرات اولیه در این باره انجام شده است. اما به طور کلی کار بسیار سختی است. هدف گذاری ما این است که از جابهجایی بی رویه پول جلوگیری کنیم. زیرا جابهجایی پول هزینه دارد. در واقع بورس خالص سازی معاملات را انجام میدهد. نکته مهم آن است که خیلی از تولیدکنندگان ایرانی که با مازاد تولید مواجه هستند در بازار رقابت میکنند. این رقابت منفی باعث میشود کالای تولیدی در کشور با قیمت پایین در اختیار خارجی ها قرار گیرد. اما وقتی معاملات در بورس اتفاق افتد همه بازی یکدیگر را می بینند.
محصولات عرضه شده در بورس باید دارای برخی ویژگی ها باشند. به عنوان مثال محصولات واسطه تولید باشند، مانند محصولات فولادی و یا پتروشیمی. این محصولات یا قیمت های جهانی داشته و یا اینکه کالای واسطه ای بوده که برای تولید صنایع پایین دستی مورد استفاده قرار می گیرند. اما محصولات کشاورزی نیز جزو محصولات بورسی محسوب می شوند. عموما قیمت گذاری محصولات کشاورزی به دلیل آنکه بر معیشت مردم اثر گذار است به ساز و کار بورس سپرده می شود. جالب است بدانید حتی آب پرتقال هم در بورس در قالب قراردادهای بلند مدت مورد معامله قرار میگیرد. در واقع آب پرتقال طی قراردادهای بلند مدت مورد معامله شده و تنها کشف قیمت آن در بورس انجام می شود. به طور کلی هر کالایی که مشتریان زیادی دارد می تواند وارد بورس شود، البته دارو در ایران جزو محصولات بورسی نیست. در ایران محصولات کشاورزی یک بازار 270هزار میلیارد تومانی در اختیار دارد که از این میزان حداقل بین 50 تا 100هزار میلیارد تومان آن کالاهایی است که می تواند در بورس مورد معامله قرار بگیرد. در واقع کالاهای با دوام مانند گندم، شکر، جو، سویا و... می توانند در بورس معامله شود. در نتیجه بازار کشاورزی بازار بزرگی است. در حوزه فلزات از ابتدای تاسیس بورس فلزات فعال بودیم. همچنین در حوزه پتروشیمی از سال 88 تا 89 ،بورس کالا فعال شده است. سال گذشته بیشترین ارزش محصولات کشاورزی در بورس کالا مورد معامله قرار گرفت و حدود 3هزار میلیارد تومان محصولات این حوزه در بورس کالا مورد معامله قرار گرفت. با توجه به اهمیت قیمت آینده محصولات کشاورزی به طور معمول ابزارهای مالی روی آنها خوب جواب می دهد. اما باید به دیگر اقدامات نیز اشاره داشت، در واقع در حال انجام اقداماتی هستیم تا خودرو و مسکن را وارد بورس کالا کرده و بتوانیم بر ابزراهای مالی آنها بیشتر متمرکز شویم. ابزارهای مالی که منجر به تحویل مسکن و خودرو می شوند. در حوزه مسکن همچنان ابزاری که براساس آن آینده مسکن خود را تضمین کنیم در اختیار نیست. ابزارهای مالی کمک می کنند تا برای آینده برنامه ریزی داشته باشیم. به عنوان مثال در حوزه مسکن به دنبال طراحی ابزاری هستیم تا براساس آن بتوان متر متر مسکن خریداری کرد و هر زمان که به 80 متر رسید بتوان یک آپارتمان 80 متری تحویل گرفت. این موضوع میتواند به تجهیز منابع برای خروج بخش مسکن از رکود نیز کمک کند. متاسفانه در بازار مسکن نمی توان با پول خرد عرضه یا تقاضا ایجاد کرد، اما بورس به دنبال ایجاد ابزاری برای این موضوع است. البته بازار مسکن در ایران بسیار سنتی است. ما به عنوان بورس کالا در این موضوع جدی هستیم اما همانطور که گفتم بازار در این زمینه بسیار سنتی است. لازم به ذکر است ؛ این موضوع در سکه نیز با ایجاد آتی سکه انجام شد.
زمینه فعالیت بورس ها تفکیک شده است. دلیل اصلی ایجاد بورس های مختلف نیز آن است که هر بورسی به صورت تخصصی حوزه های مختلف را پوشش داده و منجر به توسعه آن حوزه شود. به عنوان مثال اگر فرابورس نبود، شرکت های کوچک و متوسط تا این اندازه در فرابورس حضور نداشتند. همچنین حوزه کاری بورس انرژی مربوط به حامل های انرژی مانند برق و سوخت است. حوزه بورس کالا نیز حوزه بسیار وسیعی از کامودیتی ها را در بر می گیرد. در ارتباط با همکاری نیز باید گفت؛ اگر تجربه ای در اختیار باشد در نشست ها مشترک میان بورس ها مطرح می شود. ما تقریبا در هر صنعتی با بازیگران آن ارتباط داریم. به عنوان مثال در حوزه مرغ و طیور، جوجه یک روزه و تخم مرغ هر کدام بازیگران خاص خود را دارد و می طلبد که بورس کالا با آنها در ارتباط باشد. در بورس کالا هر هفته میزهای تخصصی ایجاد می شود که جمع بندی و تصمیماتی برای حوزه های مختلف در آ؛نها صورت می گیرد. سعی ما بر این است که در این میزهای تخصصی ملاحظات صنایع مختلف دیده شود. در واقع به عنوان اپراتور بازار باید دغدغه های صنایع را بدانیم.
در بورس کالا حدود 87 کارگزاری مشغول بکار هستند.
به نظر بنده این دو عرضه کنندهایی هستند که مدام با بورس حرکت کرده اند. در واقع سعی بر حفظ استمرار داشته اند. در حوزه فولاد مبارکه این استمرار همیشگی بود و حتی زمانی که از آنها خواستیم عرضه های صادراتی خود را کاهش دهند، این کار را انجام دادند. همچنین فولاد خوزستان نیز در عرضه شمش همراهی خوبی با ما داشته است در حال حاضر ما از فولاد خوزستان خواسته ایم عرضه های خود در شمش را مستمر کند. فولاد کاوه جنوب نیز برای عرضه مراجعه کرده است. عرضه کننده های بزرگ به دنبال بهره مندی از فرصت های بازار هستند. اما عرضه کنندگان کوچک به دنبال قراردادهای 2جانبه یا چند جانبه هستند که در بلند مدت به نفع آنها نخواهد بود.
بله، جلساتی داشته ایم. به نظر بنده انجمن فولاد نقش خوبی را در سال های مختلف ایفا کرده است. به هر اندازه که این انجمن ها تخصصی تر باشد بیشتر به ما کمک خواهند کرد. به هر میزان که وظایف به انجمن ها داده شود کارها بهتر انجام می شود. اما باید دوستان ما در انجمن ها به موضوع ثبات در بازار توجه ویژه داشته باشند.
بله، در واقع بازارهای مشتقه ارز فرصتی را برای مدیریت ریسک فراهم می کند. باید به این نکته توجه داشت که؛ سرمایه گذاری خارجی بدون بازار مشتقه ارز چندان محقق نخواهد شد. باید این موضوع شکل بگیرد البته یکی از ملزومات آن تک نرخی شدن ارز است. همچنین باید بازار بین بانکی ارز نیز ایجاد شود. ما به عنوان بورس کالا آمادگی راه اندازی آن را در اختیار داریم. جالب است بدانید بزرگترین بازارهای ارز دنیا نیز در بورس کالا هستند. کشورهای در حال توسعه مانند ترکیه ، روسیه و ... سال های گذشته بازار مشتقه ارزی را راه اندازی کردند، متاسفانه این بازار در ایران هنوز ایجاد نشده است ، در حالی که یکی از مطالبات جدی تجار و تولیدکنندگان بشمار می رود.