به گزارش می متالز، رسیدن به افق چشمانداز 55 میلیون تنی تولید فولاد در افق 1404 از جمله سیاستهایی است که از سوی متولیان صنعت فولاد کشور با جدیت دنبال میشود و به ثمر رسیدن آن، برای تثبیت جایگاه مهم ایران در تولید فولاد منطقه و حفظ سهم بازار صادراتی آن اهمیت بهسزایی دارد.
انرژی فراوان، دسترسی به آبهای آزاد، منابع گسترده سنگآهن، موقعیت ممتاز جغرافیایی ایران و وجود سرمایه انسانی چه به لحاظ کمی و چه به لحاظ کیفی از جمله مهمترین مزیتهایی است که تاکنون سهم و نقش آهن و فولاد را در اقتصاد ایران قوت بخشیده است.
با وجود بازنگریهایی که در طی سالهای اخیر در برنامه جامع فولاد صورت گرفته هنوز در تحقق این هدف تردیدهایی وجود دارد و برخی نیز معتقدند رسیدن به این عدد نباید موجب به حاشیه رفتن اولویتهای اصلی تولید فولاد در کشور، یعنی تولید رقابتی فولاد شود.
بر اساس این نظر، تولید فولاد در ایران، از بسیاری شاخصها با متوسط دنیا فاصله دارد و به گفته بهرام سبحانی، میانگین جهانی تولید فولاد برابر با دو نفر ساعت به ازای هر تن بوده که این عدد در فولاد مبارکه برابر پنج است.
از نظر مدیرعامل فولاد مبارکه، تولید 55 میلیون تن فولاد در سال 1404 باید تولیدی رقابتی باشد و در حال حاضر، موازنه ظرفیت در زنجیره تولید، ظرفیتهای غیر اقتصادی، فناوری تولید، ناقص بودن زنجیره، بهرهوری پایین و عدم نگاه مثبت به صادرات مهمترین چالشها در این مسیر است.
بررسیها نشان میدهد برای تحقق هدف 55 میلیون تنی تولید فولاد، این صنعت نیاز به تأمین 160 میلیون تن سنگآهن دارد و این عدد در حال حاضر حدود 62 میلیون تن است و برای رسیدن به این هدف در بازه 9 ساله، سالانه باید 10 میلیون تن به ظرفیت تولید سنگآهن کشور افزوده شود.
این عدد برای بخش گندله 80 میلیون تن و برای کنستانتره 86 میلیون تن است.
در حال حاضر سرانه مصرف فولاد در کشور بین 230 الی 260 کیلوگرم در سال است؛ این یعنی به طور متوسط هر فرد ایرانی در سال 230 الی 260 کیلوگرم فولاد نیاز دارد و این شاخص که به عنوان یکی از شاخصهای سنجش پیشرفتگی شناخته شده، در کشورهای توسعهیافته بالای 300 کیلوگرم است و در کره جنوبی در حدود هزار کیلوگرم گزارش شده است.
برای رسیدن به هدف تولید 55 میلیون تن، سه سناریو مهم مصرف فولاد مطرح شده است؛ در سناریوی اول، بر اساس بازه زمانی 20 ساله، رشد درآمد سرانه و رشد اقتصادی کشور برابر با متوسط 20 ساله در نظر گرفته شده و با اتکا به این مفروضات، در سال 1404، 453 کیلوگرم خواهد بود که با فرض جمعیت 90 میلیونی، مصرف فولاد در آن زمان، برابر با 40.9 میلیون تن خواهد بود. بر این اساس، در افق مذکور، صادرات فولاد خام کشور باید در حدود 15 میلیون تن باشد.
در سناریوی دوم و با فرض پایداری رشد اقتصادی و رشد درآمد سرانه به میزان متوسط 10 سال قبل، سرانه مصرف فولاد کشور در سال 1404 برابر با 499 کیلوگرم خواهد بود که با اتکا به جمعیت 90 میلیونی، مصرف فولاد در این سال برابر با 45.1 میلیون تن خواهد بود؛ لذا تا زمان مذکور، صادرات فولاد کشور به حدود 10 میلیون تن برسد.
در سناریوی سوم، بازه زمانی مذکور به 5 سال تقلیل یافته و مصرف سرانه فولاد با این مفروضات، 421 کیلوگرم و مصرف کل کشور 38 میلیون تن خواهد بود. بر همین اساس، صادرات فولاد در این سناریو باید به 14 میلیون تن برسد.
این محاسبات نشان میدهد که صادرات کشور در سال 1404 در حالات مختلف باید بین 10 تا 15 میلیون تن باشد و از این رو صرفاً رسیدن به عدد 55 میلیون تن تولید برای تحقق اهداف برنامه جامع فولاد کافی نیست و هم اکنون باید در مسیر رشد صادرات و افزایش سهم بازار ایران در بازارهای جهانی قدم برداشت.
در چنین شرایطی، رعایت اصول رقابت حکم میکند که شرکتهای فولادساز ایرانی برای حضور در بازارهای جهانی، افزایش قدرت رقابتی خود در دو بخش کنترل بهای تمام شده و کاهش قیمت فروش را در پیش گیرند و پر واضح است که برای نیل به این هدف و افزایش سهم از بازارهای جهانی، مجبور به ارائه تخفیفاتی نیز خواهند شد.
مضاف بر این، شرایط رقابت برای فولادسازان ایرانی در قیاس با صادرکنندگان چینی چندان عادلانه نیست و دولت چین سالانه 15 درصد بهای فروش را به صادرکنندگان خود یارانه اعطا میکند و همین امر باعث فشار به صادرکنندگان ایرانی شده است. از دیگر سو کسب سهم بازار، کار زمان بری است و نمیتوان در دورهای کوتاه به آن رسید. به همین دلیل برخی تولیدکنندگان حتی در شرایط رکودی نیز مجبور هستند با کاهش قیمت فروش محصولات، سهم بازار را برای خود حفظ کنند تا در سالهای رونق، در فروش محصولات خود ناکام نباشند.