به گزارش می متالز، یکی از چالشهای ایجادشده در شرایط کنونی صنعت فولاد کشور، تضاد منافع فولاسازان و معدنداران است که ناشی از بخشینگری و نبود برنامهریزی جامع و کلان در گذشته در بخش صنعت و معدن کشور است. این امر در سالهای گذشته مشکلات و مسائل متعددی را بهوجود آورده است، برای مثال در برخی مقاطع، معدنداران برای افزایش سود و حفظ منافع سهامداران، اقدام به صادرات محصولات خود کرده که همزمان فولادسازان کشور مجبور به واردات همان محصولات شدهاند یا حرکت مالکان معدن به سمت سرمایهگذاری برای ایجاد واحدهای فولادی نیز ناشی از همین بخشنگری و نبود نگاه کلان به مسئله است.
واگذاریها در زنجیره فولاد بهصورت یکجا و یکسان انجام نشده است. بهعبارتی واحدهای فولادی جدا و معادن هم بهصورت جداگانه واگذار شدهاند که این موضوع سبب ایجاد ناهماهنگیهایی بین این دو بخش در زنجیره فولاد شده است. در اینباره سیدرسول خلیفهسلطان دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران عنوان کرد: ساختار مالکیتی به این معناست که برای مثال در صنعت مس، معدن و کارخانه مس بهصورت یکجا به یک بخش واگذار شده است، یعنی خصوصیسازی این دو بخش از ابتدا به یک شکل انجام شده است، مانند شرکت ملی مس که معدن و کارخانه را با هم دارد. خلیفهسلطان ادامه داد: اما در فولادسازی معادن به یک عده و کارخانهها به یک عده دیگر واگذار شدند. برای مثال زمانی که فولاد مبارکه واگذار شد، معدن چادرملو و گلگهر نیز در ساختار دیگری واگذار شدند و به صورت یکپارچه واگذاری این واحدها انجام نشد. وی در ادامه تاکید کرد: بنابراین واحدهای فولادسازی برای تامین سنگآهن خود دچار مشکلاتی هستند و بهنوعی گرفتار این مسئله شدهاند که مواد اولیه خود را از کجا تامین کنند. ازسوی دیگر معادن به سمت ساخت کارخانههای فولادسازی پیش رفتهاند. خلیفهسلطان گفت: بنابراین اصلاح ساختار به این معناست که دولت به این امر ورود کرده و این بخشها را بهگونهای با یکدیگر ترکیب و هماهنگ کند که هر بخش به دلخواه خود هر اقدامی انجام ندهد.دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران تاکید کرد: باید منافع معدنداران و فولادسازان به همدیگر گره بخورد تا تضاد منافعی برای این دو بخش ایجاد نشود. در کشور باید به اندازه ظرفیت معادن در کشور فولادسازی ایجاد کرد، از اینرو صنعت ما نباید بیشتر از ذخایر سنگآهن موجود باشد و ازطرفی معدنداران نباید فکر کنند سنگ آهن متعلق به آنهاست که آن را صادر کنند یا برای خود کارخانه بسازنند. مثل گلگهر و چادرملو که نباید گندلهسازی بیشتر را در طرحهای توسعهای خود تعریف و ایجاد کنند. در حقیقت ادامه این زنجیره برای کسانی است که در این زمینه تخصص دارند، مانند فولاد مبارکه، ذوب آهن اصفهان، فولاد خوزستان و فولاد خراسان. بنابراین اصلاح ساختار مالکیتی برای توازن زنجیره فولاد اهمیت دارد.خلیفهسلطان با اشاره به این موضوع که معدنداران نباید به حوزه فولادسازی وارد شوند، تصریح کرد: کسی که معدن دارد نباید وارد حوزه فولادسازی شود اما فولادسازان به معدن نیاز دارند، چراکه کسی که فولادساز است بهدنبال تامین مواد اولیه برای تولید فولاد داخلی است، اما معدنداری که فولادسازی میکند به این معنی است که فراتر از ساختار فولادسازی کشور ظرفیت ایجاد میکند. وی در ادامه تاکید کرد: معدنداران باید با صنعت فولاد خود را هماهنگ کنند. با توجه به این شرایط است که ساختار مالکیتی اصلاح خواهد شد، یعنی صاحبان کنسانتره که همان معادن هستند باید سهام خود را به فولادسازها واگذار کنند. ازسوی دیگر بیشتر از آن هم اجازه ایجاد واحدهای صنعتی به این واحدها داده نشود.
دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران در پاسخ به این پرسش که برای این ساختار مالکیتی مانعی وجود دارد، گفت: موانعی خاصی وجود ندارد. معدندارها توسعه معدن را در پیش بگیرند و به جای اینکه فولادسازی ایجاد کند بهدنبال معادن جدید و توسعه آن باشند. در زمینه اکتشاف معدن جدید پیش بروند، چراکه کار معدنداری کار پرسودتری بهشمار میرود.
واحد فولادی میتواند موفق عمل کند که بیشتر زنجیره فولاد را در اختیار داشته باشد. از اینرو اگر بخش معدن از زنجیره این واحد فولادسازی خارج شود قدرت رقابتپذیری آن کاهش مییابد. در اینباره عزیز قنواتی مدیرعامل فولاد امیرکبیر کاشان اظهار کرد: فولادسازی موفق بهشمار میرود و میتواند به حیات خود ادامه دهد که معدن داشته باشد. به عبارت دیگر فولادسازی میتواند به درستی حرکت کند که تمام زنجیره فولاد را در اختیار داشته باشد و اصول آن این است که زمانی که فولادسازی میکنید، معدنی هم به آن واگذار کنید. قنواتی در ادامه خاطرنشان کرد: در گذشته معادن به افرادی واگذار شده بود که نه فولادسازی داشتند و نه در این زمینه از تخصص برخوردار بودند. سنگ آهن را استخراج میکردند و بیشتر به صورت خامفروشی صادر میکردند. برای مثال چند سال پیش شرکت فولاد خوزستان معدنی را خریداری کرد، اما چنان سر و صدا به پا شد که درنهایت آن معدن را به آنها واگذار نکردند. وی با اشاره به اینکه زمانی که قصد ایجاد فولادسازی دارید، داشتن معدن امر مهمی بهشمار میرود، گفت: البته در مقایسه سوددهی در بخش معادن با فولادسازی باید اینگونه عنوان کرد که سود در معادن حدود ۵۰درصد است. اما در تولید نهایی در فولادسازی این سوددهی به ۵درصد میرسد، بنابراین فولادسازی موفق است که از صفر تا صد زنجیره را در اختیار داشته باشد. برای مثال شعار شرکت فولاد مبارکه این است که از سنگ تا رنگ را در خود شرکت ایجاد میکنیم. اما برخی فولادسازیها برای مثال فولاد خوزستان معدن ندارد. مدیرعامل فولاد امیرکبیر کاشان در پاسخ به این پرسش که این اصلاح ساختار مالکیتی را چگونه میتوان ایجاد کرد، گفت: این اصلاح ساختار مالکیتی به این معناست که یا معدنداران شریک فولادسازان شوند یا اینکه سهام خود را به فولادسازان بفروشند. مالکیتهای معادن برای فولادسازان نیست و مالکیت آنها را به صورت بهره مالکانه ۲۰ تا ۳۰ ساله واگذار کردهاند. اما اصول آن اینگونه نیست، چراکه زمانی که کسی فولادسازی دارد باید معادنی در اختیار آن قرار گیرد که در شرایط خاص دچار زیان نشود. کسی که کل چرخه را ندارد انتظار سود بالایی نیز نباید داشته باشد، از اینرو قدرت رقابتپذیری پایینی خواهد داشت. قنواتی تاکید کرد: با توجه به این موضوع ساختار مالکیتی معادن نیازمند بازنگری هستند. سهمی از معدن باید در اختیار فولادسازی قرار بگیرد. وقتی فولادساز سهم ندارد، نمیتواند با قدرت رقابتپذیری پیش برود، چراکه اگر معدنداران سنگآهن به فولادسازان ندهند فولادساز چه کار میتواند انجام بدهد؟ بنابراین این اصلاح ساختار مالکیتی جزو ضرورتهاست. وی در پایان تاکید کرد: مسئله مهم این است که معدندار حاضر به واگذاری معادن خود به فولادساز نیست، چراکه سودی که در معدنداری وجود دارد در فولادسازی نیست. معدندارها مخالف این امر هستند. از اینرو باید دولت در این امر دخالت کند.