به گزارش می متالز، بدیهی است که هر سرمایهگذار وقتی شرکتی را تاسیس میکند، هدف اصلی او کسب منافع مالی است. سهامداران این نهادهای مالی نیز به دنبال کسب حداکثر منافع بودند. شرکتهای تامین سرمایه روشنترین وضعیت را داشتند و به سرعت توانستند جایگاه خود را در سپهر اقتصادی کشور تثبیت کنند. اما سایر نهادهای مالی برای کسب درآمد با مشکل مواجه شدند که البته وضعیت شرکتهای سبدگردان در این میان از دو نهاد دیگر بهتر بود.
اکنون با گذشت ۱۵ سال از تاسیس این شرکتها و اقبال مردم به بورس و سرمایهگذاری، شاهد آن هستیم که خونی تازه در رگهای سبدگردانها تزریق شده است. در همین راستا سازمان بورس نیز بهراحتی مجوزهای شرکتهای سبدگردان جدید را صادر میکند تا شرایط انحصاری شبیه به کارگزاریها پیش نیاید.
ولی در این میان بهنظر میرسد که شرکتهای سبدگردان با رقابت سبدگردانهای غیررسمی مواجه باشند که باعث شده است بخشی از مخاطبان خود را از دست بدهند. در حقیقت اکنون افراد بسیاری هستند که بهصورت غیررسمی سبد دوستان و آشنایان خود را مدیریت میکنند و در قبال آن کارمزد نیز دریافت میکنند. از سوی دیگر معیارهای سازمان بورس برای مدیریت سبدها باعث شده است که سبدگردانها برای افزایش تعداد سبدهای اختصاصی مجبور به استخدام نیروهای زیادی شوند که هزینههای اجرایی آنها را بالا خواهد برد. لذا سعی میکنند که برای تشکیل سبدهای اختصاصی حداقلهایی را معین کنند و برای نمونه سبدهای کمتر از ۵۰ میلیارد ریال را نپذیرند.
برای مشتریان کوچکتر، شرکتهای سبدگردانی از صندوقهای مشترک سرمایهگذاری استفاده میکنند. ولی ثابت بودن کارمزد مدیریت این صندوقها و عدم وصل شدن آنها به بازده، باعث شده است که سبدگردانها انگیزه کافی برای افزایش بازدهی آنها نداشته باشند. از طرف دیگر صندوقها نیز از انعطاف کافی برخوردار نیستند وعملا در بازار سهام صندوقهای سرمایهگذاری مختلف، از استراتژیهای مشابهی بهره میگیرند. بهنظر میرسد که چارچوب تعریفشده از سوی نهادهای نظارتی باعث شده است که سبدگردانهای مختلف در عمل صندوقهای مشابهی را ایجاد کنند. شاید اگر سازمان بورس اجازه دهد چارچوبهای مختلفی برای صندوقهای مختلف تعریف شود تا سبدگردانها بتوانند افراد دارای پروفایلهای ریسک مختلف را به سوی آنها هدایت کنند، شاهد شکوفایی بیشتر سبدگردانها باشیم.
سرانجام اینکه به نظر میرسد شرکتهای سبدگردانی باید به سوی پلتفرمهای مدیریت ثروت در سطح خرد جامعه حرکت و سیستمهایی را طراحی کنند که افراد مختلف بتوانند بر اساس شرایط مالی، خانوادگی و کاری خود، از ابزارهای مختلف عرضه شده از سوی آنها بهره برند. از سوی دیگر، گسترش جغرافیایی شعب سبدگردانها به همراه حضور سبدگردانها در فضای مجازی میتواند به گسترش بازار آنها در سطح جامعه کمک کند. در حقیقت سبدگردانهایی که از پوسته فعلی خود خارج شوند و بهجای مدیریت سرمایه تعداد اندکی مشتریان ثروتمند، به سراغ مدیریت ثروت تعداد زیادی از مشتریان خرد بروند، میتوانند در آینده شاهد رشد بالایی باشند. در همین راستا به افرادی که میخواهند بهتازگی وارد بازار سهام شوند و به سرمایهگذاری در بورس بپردازند، توصیه میشود بهطور غیرمستقیم به سرمایهگذاری در این بازار مشغول شوند و کانالهای غیرمستقیم سرمایهگذاری از جمله سبدگردانها و صندوقهای سرمایهگذاری را برای ورود انتخاب کنند.
در این میان بهتر است نگاهی به ساختار و ساوزکار شرکتهای سبدگردان داشته باشیم؛ براساس قانون بازار اوراق بهادار، سبدگردان شخصیتی حقوقی است که در قالب قراردادی مشخص و بهمنظور کسب انتفاع، به خریدوفروش اوراق بهادار برای سرمایهگذار میپردازد. بهبیاندیگر سبدگردانی عبارت از تصمیم به خرید، فروش یا نگهداری اوراق بهادار بهنام سرمایهگذار معین توسط سبدگردان در قالب قراردادی مشخص، جهت کسب انتفاع برای سرمایهگذار است و منظور از سبد اختصاصی، مجموع داراییهای موضوع سبدگردانی(اعم از وجه نقد، سهام، اوراق خزانه، صندوقهای سرمایهگذاری، اوراق سکه بهار آزادی و...) است که به مشتری معینی تعلق دارد.
سبدگردانی، همانطور که از نامش پیداست، چیدمان صحیح داراییها در قالب یک سبد مشخص است که مالکیت آن کاملا متعلق به سرمایهگذار بوده و میزان هر یک از داراییها و زمان خریدوفروش آنها نیز بهدقت توسط سبدگردان تعیین و پایش میشود. ارائه این خدمت مالی به سرمایهگذاران در جهان قدمتی بیش از نیمقرن دارد، اما در بازار نوپای ایران پس از تجربه ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، اخیرا «سبدگردانی» مورد توجه قرار گرفته است؛ هرچند تا پیشازاین نیز تجربه سبدگردانی بهطور غیررسمی در یک دهه اخیر در بورس تهران وجود داشته است. سبدگردانی فرآیندی است که طی آن فرد خبره در امر سرمایهگذاری با همکاری تیمی از تحلیلگران حرفهای و بر اساس خصوصیات، سطح ریسکپذیری و سرمایه هر سرمایهگذار، سبدی مناسب از داراییهای متنوع برای او تشکیل داده و بهصورت مستمر بر آن نظارت و اعمال مدیریت میکند. همچنین، با توجه به تغییر عوامل اثرگذار بر محیط سرمایهگذاری، تصمیمات لازم در جهت رسیدن به اهداف سبد و افزایش ارزش آن از طرف مدیر اتخاذ میشود. در همین راستا مزیت عمده سبدگردانی در استفاده از توان حرفهای مدیر سبد و مشاورههای تیم مدیران سرمایهگذاری است. این مساله باعث میشود که تمام تصمیمات گرفتهشده با دقت و بررسی لازم بر روی گزارشهای مالی و اخبار بازار سرمایه به انجام برسد و در واقع ارجحیت و تمایز سبدگردانی نسبت به سرمایهگذاری انفرادی یا از طریق سایر نهادهای بازار سرمایه در همین نکته نهفته است.
همانطور که اشاره شد، در فرآیند سبدگردانی برای هر یک از سرمایهگذاران، بهصورت جداگانه سبدی تشکیل میشود که ترکیب آن با توجه به سطح ریسکپذیری سرمایهگذار و میزان سرمایه او تعیین و نظرات شخصی او در مورد سرمایهگذاری در نظر گرفته میشود؛ این یک تفاوت مهم در سبدگردانی نسبت به صندوقهای مشترک است، از اینرو خدمت سبدگردانی ساختاری منسجم، دقیقتر و درعینحال منعطف و منصفانهتر با در نظر گرفتن خصوصیات فردی مشتری به وی پیشنهاد میدهد.
گرچه سبدگردانی را میتوان یکی از باارزشترین خدمات قابلارائه در حوزه مدیریت دارایی دانست، اما این موضوع نافی ارزش سایر خدمات قابلارائه در این حوزه از جمله صندوقهای سرمایهگذاری نیست. در واقع صندوقهای سرمایهگذاری مشترک نیز میتوانند منافع بسیاری برای متقاضیان سرمایهگذاری در بورس خلق کنند که دستکمی از خدمات سبدگردانی ندارد. در واقع میتوان این دو محصول حوزه مدیریت دارایی را در بسیاری از موارد همچون بهرهمندی از مدیریت حرفهای و فعال دارایی، استفاده از تجارب، دانش و توانمندیهای متخصصان خبره، کاهش ریسک سرمایهگذاری در بورس، افزایش احتمال کسب بازده بالاتر و مواردی از این دست مشابه دانست.