به گزارش میمتالز، به طور مثال گزارش میاندورهای منتشر شده از سوی فولاد مبارکه اصفهان به عنوان یکی از قطبهای بازار سرمایه حاکی از افزایش ۱۴۲ درصدی درآمدهای عملیاتی و ۲۳۲ درصدی سود خالص این شرکت میباشد. این مهم در صورتی اتفاق میافتد که تنها ۷۳ درصد رشد در بهای تمام شده درآمدهای عملیاتی این شرکت رخ داده است.
توجه به هزینههای موثر در تولید شرکتها نشانگر آن است که در اثر سرکوب و یا به اصطلاح قیمتگذاری دستوری نهادههای تولید (محصولات بالادستی زنجیره ارزش)، کنترل و سرکوب هزینههای مرتبط با نیروی انسانی و یارانههای مرتبط با انرژی این بخش از هزینههای تولید با نرخهای بسیار ناچیز در اختیار بنگاهها قرار میگیرد؛ از سوی دیگر و با ابراز تاسف باید بیان داشت به دلیل پائین بودن سطح تکنولوژی، مستهلک بودن تجهیزات و سایر هزینههای سربار، مخارج در این بخش از تولید نسبت به میانگینهای جهانی به شدت گزاف است.
به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقد هستند در صورت آزادسازی تمامی قیمتهای موثر در تولید بسیاری از کارخانجات و بنگاههای داخلی از چرخه رقابت در عرصه صادرات حذف خواهند شد.
اگر بخواهیم از منظر مدیریتی و سیاسی به انتخاب مدیران عالی بنگاهها و حواشی و مناقشههای پیرامون این انتخاب و انتصابات نیز نگاهی داشته باشیم، میتوان به عواملی همچون روند فزاینده فربه شدن بنگاهها، سودهای کلان ناشی از سرکوب نهادهها و آزادسازی قیمتهای نهایی، میزان سود انباشته بنگاهها و همچنین پروژههای توسعهای شرکتها اشاره داشت.
حاشیه سود ۷۰ درصدی در هیچ یک از بنگاههای مشابه فولاد مبارکه اصفهان در دنیا اتفاق نمیافتد و باید به این نکته توجه ویژه داشت:
بنگاههای بزرگ و غولهای رانتی با یکدیگر متفاوت هستند و بدون شک این غولها هستند که روزی بحران آفرین خواهند بود.
متاسفانه «بازار سرمایه» یکی از مفاهیم و ابزارهایی که طی سالیان اخیر مورد سوء استفاده قرار گرفته و تبدیل به اهرمی جهت اعمال فشار به سیاستهای تنظیمی گردیده است؛ البته این سخن به معنی اعمال قیمتگذاری دستوری و سرکوب قیمتی نیست، کما اینکه تجربه نشان داده هرگونه مداخله در قیمتگذاری محکوم به شکست است.
به عنوان راه حل به نظر میرسد علاوه بر نیاز به جراحی بزرگ اقتصادی در سطح کلان؛ میبایست نسبت به آزادسازی قیمتها در محصولات زنجیره ارزش تولید اقدام و توازن ارکان زنجیرههای تولید را برقرار کرد.
علاوه بر آن دولت میبایست نسبت به اخذ مالیات با توجه به درآمدهای واقعی بنگاههای فعال در زنجیرههای ارزش اقدام نماید، این مهم برقراری عدالت و ایجاد توازن رقابتی بین بنگاههای بزرگ، متوسط و کوچک مقیاس را امکانپذیر خواهد کرد؛ همچنین بحران امروزه در حوزه برق، گاز و آب نیز بدون شک نتیجه تصمیمات سالهای دور و نزدیک است و به نظر میرسد تنها راهحل آن کاهش یارانه انرژی به صنایع ثروتمند، اختصاص درآمد حاصله از این تغییر جهت توسعه و بهبود منابع تولید انرژی و در نهایت بهینهسازی نحوه مصرف میباشد.
منبع: انجمن سنگ آهن ایران