میمتالز - یادداشت ایرج فاضلبخششی، در دنیای امروز دیگر نمیتوان استراتژی توسعهای صنعت را تنها در نگاه به افزایش تولید یک محصول سودده به هر قیمتی و با هر میزان بهرهوری تعریف کرد به ویژه آنکه زندگی روزمره انسانی دچار کنش شدید از سوی فعالیتهای اقتصادی منطقهای قرار گرفته است.
سرعت توسعه در بخشی از صنایع معدنی سبب شده است که استراتژی کشور در برابر ذخایر معدنی با سرعت توسعه جهان متناسب نباشد و مانند شرکتهایی که به مرور زمان به دلیل عدم بازنگری در استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت خود، دچار کهولت و حتی مرگ میشوند، استراتژی جاری صنعت معدن کشور نیز نمیتواند راهنمایی مناسب برای دنیای پیش رو این صنعت باشد.
از سوی دیگر مدلهای جهانی توسعهای صنعت معدن در جهان به دلایل مختلف تنها میتوانند در حد یک تجربه مورد استفاده قرار گیرند و قابلیت اجرایی در کشور ما ندارند و آمار تولید و یا مصرف مواد معدنی یا تولید مواد معدنی در هر کشور نمیتواند به عنوان شاخص توسعه و یا رقابت صنعتی در نظر گرفته شود.
برخی از این دلایل به شرح زیر است:
بدون تردید ذخایر معدنی هر کشوری، ارزشی نهفته در دل آن سرزمین است که در اختیار مردم آن کشور قرار گرفته است، اما این داشته ارزشمند میتواند مانند همان داس تیزی باشد که در دست یک کشاورز آموزشدیده، نیاز خانواده را تامین میکند و در دستان یک کشاورز ناشی سبب صدمه زدن به افراد خانواده شود.
تدوین یک استراتژی مناسب در صنعت معدن کشور، همان راهنمای استفاده از یک داس تیز توسط کشاورز است و میتواند در صورت درست اجرا شدن، آینده بهتری برای مردم این سرزمین ترسیم کند.
باید توجه داست که در چند دهه اخیر بسیاری از کشورهای جهان با اتمام ذخایر معدنی سطحی خود روبهرو شدهاند و این امر سبب افزایش قیمت مواد معدنی و حرکت به سوی معادن زیرزمینی از یک سو و سیاستهای آشکار و پنهان برای شناسایی و حفظ ذخایر معدنی استراتژی حتی با کاهش سود شده است. شاید یک مثال ساده آن مورد زیر باشد.
بر اساس آمار اعلامشده در سال ۲۰۲۲، ایالات متحده سومین تولیدکننده بزرگ فولاد خام (پس از چین و هند) و ششمین تولیدکننده بزرگ آهن خام در جهان بود. این صنعت ۲۹ میلیون تن آهن خام و ۸۸ میلیون تن فولاد تولید کرد. در حال حاضر بیشتر آهن و فولاد در ایالات متحده به جای سنگ آهن از ضایعات آهن و فولاد ساخته میشود. ایالات متحده همچنین واردکننده اصلی آهن و فولاد و همچنین محصولات آهن و فولاد است. در سال ۲۰۲۳، ۴۴ میلیون تن سنگ آهن در این کشور استخراج شده است با توجه به دسترسی نداشتن به آمار واقعی بر اساس آمار Mineral Commodity Summaries ۲۰۲۲ این میزان برداشت از ذخیره سنگ آهن سه میلیارد تنی قطعی این کشور بوده است. یعنی اینکه آمریکا با همین روند تولید بدون تغییر فناوری و یا یافتن ذخایر جدید تا هفتاد سال دیگر ذخیره سنگ آهن دارد. حال برداشت سنگ آهن از ذخایر کشور، میزان تولید و میزان ذخایر را با این آمار مقایسه کنید.
این شرایط برای دیگر ذخایر معدنی نیز میتواند وجود داشته باشد و همان گونه که از میان رفتن یگ گونه حیوانی و یا گونه گیاهی یا یک دریاچه، کشور را به مسیر غیرقابل بازگشتی هدایت میکند و کشور را با چالشهای سختی روبهرو میسازد. کمبود ذخایر معدنی و یا دیگر ذخایر تجدیدناپذیر میتواند برای آیندگان چالشهای جدی ایجاد نماید.
به نظر میرسد که لازم است بیش از ورود به نیازهای تدوین استراتژی صنعت معدن، نگاه به ذخایر معدن و بهرهبرداری از معادن را در کشور بازنویسی کنیم و باورهای سنتی در مدیریت کلان صنعت معدن کشور را اصلاح کنیم.
بخشی از این بازنویسی میتواند به شرح زیر باشد:
در ابتدا یادآور میشوم که خوانندگان محترم بر نویسنده این یادداشت خرده نگیرند که این موارد را همگان میدانند. دوستان توجه کنند که دانستن کفایت نمیکند. باور داشتن و در عمل در نظر گرفتن این موارد مهم است.
با توجه به همین چند مورد اشاره شده در بالا، راهکار مفهومی برای تدوین استراتژی صنعت معدن در وزارت صمت و سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) را میتوان به شرح زیر تعریف کرد:
در ابتدا ممکن است منتقدین این نگاه به استراتژی کلان صنعت معدن را سبب کاهش تولید یا ضربه زدن به صنایع معدنی در شرایط فعلی بدانند ولی نگارنده تاکید دارد که بدون توجه به این موارد و با کاهش یا نبود سنگ معدنی خام اولیه در کشور مشکلات اقتصادی، توسعهای و تعطیلی هزاران کارگاه کوچک صنعتی اجتنابناپذیر خواهد بود و این دیدگاه نه تنها فرصتسوزی برای صنایع وابسته معدنی در شرایط فعلی کشور نیست بلکه ایجاد فرصت برای بازسازی و سرمایهگذاری این دسته از صنایع خواهد بود.