میمتالز، ایرج فاضلبخششی؛ در دوران پیشاصنعتیشدن، فعالیتهای گروههای کوچک اقتصادی ارتباط کمتر و محدودتری برای تولید پایدار داشتند. با افزایش شدید توسعه صنعتی، در کنار بزرگشدن گروههای تولیدی، ذینفعان بیرون از گروه تولید نیز افزایش یافتند. به گونهای که ذینفعان مسقیم از محلی و منطقهای به ذینفعان غیرمستقیم و مردم کرهزمین گسترش یافته است و مثال سادهای آن گرمشدن زمین و دیگر مسایل زیستمحیطی است که گروههای تولیدی را با توجه به اندازه و محصول آنها زیر فشارهای مستقیم و غیرمستقیم قرار میدهد.
علیرغم توسعه فنآوریهای مدیریت تولید و هوش مصنوعی، هنوز میتوان ادعا کرد نیروی انسانی در برنامهریزی پویا و خلاقانه بزرگترین نیاز توسعه پایدار صنعتی است. بنابراین، همافزایی، هماندیشی و در یک راستا بودن یک نیاز استراتژیک برای تولید و برای توسعه پایدار کشور است.
اما به نظر میرسد که ما در کشورمان هنوز در ردههای پایینتر از سطح بینالمللی در این همافزایی، هماندیشی و در یک راستا بودن دچار چالش هستیم. این عدم هماهنگی را شاید بتوان در عدم شناخت سپهر تولید صنعتی ایران ارزیابی کرد.
نیروی انسانی کارآمد و خلاق میتواند موتور محرکه توسعه پایدار باشد ولی آنچه که سبب ناکارآمدی این نیروی انسانی میشود عدم توجه کافی در ساختار شبکهای سه بعدی ارتباط انسانی در سپهر تولید صنعتی است.
از نظر نگارنده شبکه سه بعدی نیروی انسانی سپهر صنعتی کشور در یک سطح شامل مدیریت سازمانها و شرکتهای مختلف تولیدی صنعتی، نظارتی، خدماتی و ... هستند که با مدیریتها و استراتژیهای متفاوت و مستقل میتوانند در عملکرد سازمان و یا شرکت دیگری کنش ایجاد کنند و واکنش این کنش میتواند بازخوردی نامناسب برای دیگری در پی داشته باشد. از سوی دیگر، در بعد سوم هر کدام از این سازمانها، چیدمان نیروی انسانی در ساختار سازمانی خود دارند که این نیروی انسانی با مدیریت خود و یا همردیفان خود در سازمانهای دیگر ارتباط کاری برقرار میکنند. این شبکه انسانی به هم تنیده به شدت بر یکدیگر تاثیرگذار هستند.
این ارتباط نیروی انسانی به گونهای دیگر ولی با عملکرد مشابه در طبیعت نیز وجود دارد.
مشابه آن را میتوان در موجود زنده ردیابی کرد. در یک موجود زنده هر اندام حیاتی، نامی متفاوت و کارکردی ویژه برای خود دارد که گاهی در نگاه اول کارکرد آنها با یکدیگر متضاد هستند. ولی این اندامها در کنار یکدیگر زندگی میبخشند. هر کدام از اندامهای یک موجود زنده چه به دلیل نقص ارتباطی با دیگر اندام و چه به دلیل نقص در سلولهای خود میتوانند ادامه زندگی آن موجود زنده را به خطر بیاندازند و یا او را ناکارآمد کنند.
از سوی دیگر، همانگونه که توجه به تقویت یک اندام حیاتی، بدون توجه به دیگر اندام در یک موجود زنده، خود عامل ناکارآمدی آن موجود زنده میشود. در وضعیت مشابه تفاوت توانمندی نیروی انسانی در شبکه سه بعدی و عدم تناسب سطح توسعه در بخش صنعت و زیرساخت در سپهر تولید صنعتی کشور، میتواند منجر به ناکارآمدی کلان صنعت کشور شود.
مدیران ارشد کشور در انتخاب و به کارگیری مدیران ارشد سازمانها لازم است استراتژی کلان توسعه پایدار کشور را پیش از پیش با در نظر گرفتن توسعه صنعتی و اقتصاد جهانی و نقش ایران در جهان فردا هم راستاسازی کنند و مدیران ارشد سازمانها و شرکتها نیز در بنای ساختار سازمانی خود، لازم همان استراتزی کلان را در ساختار سازمانی خود جاری سازند.
انجام این کار به سادگی میسر نیست مگر اینکه شایستهسالاری به یک باید در انتخابها تبدیل شود و جایگزین روشهای دیگر انتخاب شود.
باز این کار به سادگی میسر نیست اگر در یک سطح دو بعدی به شبکه نیروی انسانی نگاه شود.
تک تک سلولهای یک موجود زنده در هر کجای ساختار آن قرارداشته باشند، مهم هستند، چون میتوانند هم بر اندام اصلی که در آن قرار دارند تاثیر بگذارند و همین میتوانند در ارتباط مابین اندامها کنشهای ناموفق یا واکنشهای چالشبرانگیز ایجاد کنند.
اگر چهار اصل ابتدایی زیر را در تصمیمگیریها در نظر بگیریم شاید شدت چالشهای پیش رو تولید صنعتی در کشور کاهش یابد: