میمتالز؛ یادداشت ایرج فاضلبخششی، تجربه من نشان داده است که چهار پرسش در برابر مدیرانی که بر صندلی مدیریت سازمانها تکیه میزنند وجود دارد که باید پاسخی درخور برای آنها بیابند تا سازمان به درستی راهبری شود.
این پرسشها عبارتند از:
این پرسشها در زندگی روزمره افراد نیز در برابر هر فرد قراردارد و پاسخ درست به آنها میتواند اساس تبیین استراتژی در زندگی، در شرکت و در کشور قرار گیرد.
پاسخ اولین و دومین پرسش معمولا سادهتر از دو پرسش دیگر در دسترس است، چون با چالشهای این دو پرسش درگیر روزمره هستیم و بخش مهمی از انرژی هر سازمانی در طول روز صرف آن میشود.
چالش در پاسخ به دو پرسش دیگر وجود دارد. مشکل در یافتن پاسخ پرسش سوم در این است که ما میتوانیم دچار خودفریبی شویم و پاسخ پرسش سوم و چهارم را یکی بدانیم.
در دنیای امروز به دلایل مهم زیر هیچگاه امکان ندارد که پاسخ پرسش سوم و چهارم یکی باشد و تغییر همیشه در پیش روی سازمان است.
سرعت دگرگونی در جهان امروز به گونهای است که هم باید آینده بسیار دور را دید و همه باید برای تغییر در کوتاهمدت انعطافپذیر بود.
مدیریت مناسب این دو سبب میشود که یک سازمان موفق و پایدار باشد. به عبارت دیگر باید به این باور رسید که هیچ هدف ثابت نامیرایی دیگر وجود ندارد و اگر بر این گونه اهداف پافشاری کرد باید منتظر شکست بود. تنها اهداف آرمانی که تحت کمترین کنش از عوامل بیرونی هستند میتوانند مدت طولانیتری به عنوان هدف منظور شوند.
پس برای ماندگاری باید بپذیریم تنها در یک بازه زمانی محدود پاسخ پرسش سوم و چهارم یکی خواهد بود و همیشه باید انتظار داشت که روزی تفاوت در پاسخ این دو پرسش خود را نشان دهد و در صورتی که به این تفاوت در پاسخها توجه نشود به مرور فاصله پاسخها بسیار زیاد و مسیر آینده بسیار متفاوت خواهد شد و برای سازمانی که متوجه این تفاوت در زمان مناسب نشده باشد، ممکن است دیگر آیندهای وجود نداشته باشد.
اما چه میشود که این تفاوت در پاسخ پرسش سوم و چهارم در سازمانها به سادگی دیده نمیشود. عوامل زیادی میتوانند در آن موثر باشد که به نظر نگارنده مهمترین این عوامل میتواند به شرح زیر باشد:
این موارد و در کنار آنها، ایجاد شبکه همنظر در جمع مدیران، سبب خودفریبی مدیریت سازمان میشود. وجود این شبکه در سازمان سبب محدودیت و نگاه یک سویه به چالشهای چند بعدی یک سازمان میشود، بنابراین چالشهای مهم به زودی کمرنگ و یا از زاویه دید مدیریت حذف میشوند تا ناگهان به عنوان بحران خودنمایی میکنند و گاهی زمان خودنمایی این بحرانها آن قدر دیر است که عبور از آنها به دشواری امکانپذیر است.
بر این اساس مدیران موفق باید در ایجاد تفکر نقادانه و خلاقانه در سازمان کوشا باشند و از ایجاد شبکه همنظر در سازمان فاصله بگیرند و از آن شعار قدیمی که چهار چرخ باید در یک جهت باشد که پیشرفت صورت گیرد دور شوند.
بدیهی است که در این شرایط مدیر نیز با چالشهایی روبهرو خواهد بود و لازم است او نیز دارای خلاقیت و تواناییهای یک مدیر برای یک سازمان باشد تا راهبری درستی داشته باشد.