به گزارش میمتالز، اول اینکه هر کشوری برای خود استراتژی و برنامههایی دارد و براساس برنامههایش پیش میرود. منتها کشوری مانند عربستان ـ که کمابیش میتوانیم بگوییم در حوزه معدن هیچ تجربهای ندارد ـ باید زحمت فراوانی بکشد و زمان و سرمایه زیادی صرف کند تا به نقطهای مطلوب برسد، بنابراین بعضی از این صحبتهایی که شنیده میشود ـ حداقل الان ـ در حد شعار است. اما باتوجه به پشتوانه مالی و ارتباطی که آنها در حوزه بینالملل دارند، میتوانند کار را بهخوبی شروع کنند، اما در مقام مقایسه، چون زیرساختها، توان کارشناسی و مهندسی و سابقه و قدمت ما را حوزه معدن و صنایع معدنی ندارند و میتوان گفت باتوجه به تنوع مواد و صنایع معدنی، تخصص، دانشگاه و دانشگاهیانی که ما در این زمینه داریم و ساختارهای سیاستگذاری و سازمانهای توسعهای که در حوزه معدن و صنایع معدنی ایجاد کردهایم، فاصله ما را با آنها زیاد کرده است و میتوانم بگویم اگر برنامهریزی خوبی کنیم، دست آنها هیچ وقت به ما نمیرسد.
درباره اینکه چرا این کشور برای اکتشاف و بهرهبرداری از معادن خود به سرمایهگذاری خارجی رو آورده است، میتوان دلایل مختلفی برشمرد. یکی از دلایل اصلی این است که هوشمندانه عمل میکنند و میخواهند همزمان با جذب سرمایهگذار خارجی، بازارهای آینده خود را هم تضمین کنند. بههر حال وقتی سرمایهگذار میآید، برای حفظ سرمایه و رشد و سودآوری خود هم که شده، در تامین بازار کمک میکند. علاوه بر این مشاوره خوب میدهد و فناوری را بهروز میکند، بنابراین در ۲ محور اصلی تامین بازار و فناوری منتفع میشود؛ برای همین تمایل به جذب سرمایهگذار خارجی دارند.
اما درباره چالشهایی که ما برای سرمایهگذاری در بخش معدن داریم ـ بدون اولویتبندی خاصی ـ میتوان گفت اول موضوع ارتباطات و تعاملات بینالمللی است.
ما ـ خواسته یا ناخواسته ـ در شرایطی قرار داریم که ارتباطات بینالمللیمان کامل نیست و در این شرایط، ریسک سرمایهگذاری بالاتر میرود و جذابیت سرمایهگذاری افت میکند؛ البته این از منظر آنها است که براساس معادلات خود، چنین شرایطی را پرخطر ارزیابی میکنند.
نکته بعدی همان ساختارها و سازمانها و تشکیلات پیچیدهای است که پیشپای سرمایهگذاری خارجی قرار دادهایم. در واقع تنها بخشی از آنها ضروری است و مابقی ضوابط دستوپاگیری است که نشان از آن دارد که زیادی تند رفتهایم و حداقل در مناطق آزاد میتوانستیم جوری حرکت کنیم که سرمایهگذار خارجی بیاید و راحت سرمایهگذاری کند؛ بنابراین ۳ عاملی را که میتوانیم بهطور مشخص از آنها نام ببریم، عبارتند از: بالا بودن ریسک سرمایهگذاری، بروکراسی و قوانین مبهم و فقدان تضمین کافی و در نهایت ضعف در اطلاعرسانی و دیپلماسی معدنی.
در این زمینهها میتوانیم بگوییم چندان کاری انجام نشده است و وزارتخانه و ایمیدرو که متصدی امر هستند، فعالیت قابلتوجهی انجام نداده و آنطور که باید و شاید اقدامی برای جذب سرمایهگذار نکردهاند.
ما به سرمایهگذاران علاقهمند کمک نمیکنیم، راهکار نمیدهیم و تبلیغ و اطلاعرسانی نداریم. وقتی فضا باز شود، سفارتخانهها کار کنند و نقاط قوت و جذابیتهای معدن در معرض دید قرار گیرد، بالاخره از میان انبوه سرمایهگذاران دنیا، ۱۰ درصدی علاقهمند میشوند که میتوان آنها را جذب کرد و طرحهای توجیهی، برنامه، اصول و ضوابط را برایشان شرح داد و در بدبینانهترین شکل ممکن از میان آنها ۵ تا ۱۰ شرکت سرمایهگذاری خواهند کرد.
درباره اینکه چرا جذب سرمایهگذاران خارجی اهمیت دارد، باید گفت بههمان دلایلی که برای عربستان اهمیت دارد، برای ما هم مهم است. اگر هوشمندانه سرمایهگذار را جذب کنیم، فناوری را میآورند، محصول را میخرند و با برند خود در بازار میفروشند و رونق و توسعه را به بخش معدن میآورد.
این موضوع که سرمایهگذار از کجا بیاید و چه ملیتی داشته باشد، بستگی به اصول و چارچوبهای ما خواهد داشت. ما باید ضوابطمان را بهگونهای تنظیم کنیم که علاوه بر تامین منافع طرف مقابل به مقاصد خود هم برسیم و دچار دردسر و گرفتاری هم نشویم. این دردسرها از معضلات زیستمحیطی شروع میشود و میرسد به مشکلات اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی.
بهاعتقاد من سرمایهگذار خارجی از هرجای دنیا باشد به قول ما ایرانیها قدمش روی چشم! البته بهشرط آنکه پای قراردادی کاملا کنترلشده و کارشناسی را امضا کند.
جمعبندی من این است که ما باید دنبال سرمایهگذاران خارجی باشیم، اما باتوجه به این اصل که کل بدنه وزارتخانه پای کار باشند، در داخل بدنه وزارتخانه؛ ساختار، شرح وظایف، استراتژی، برنامه، کارشناسان قوی و خبره داشته باشیم، دیپلماسی صنعتی را بلد باشیم و فرآیندها را بدانیم. این کار البته ساده نیست، اما خیلی هم پیچیده نیست.
منبع: صمت