به گزارش میمتالز، عضو تولیدکنندگان فولاد در جمع خبرنگار ضمن بیان اینکه بخش خصوصی صنعت تولید فولاد و میلگرد وشمش و... در این ایام روزهای سختی را از سر میگذراند گفت: با مصوبات جدید در حوزه تولید مواد اولیه مانند شمش و همچنین تعرفه گذاریهای نامعقول برای صادرات، نه تنها پروژههای انبوه سازی مسکن از سوی دولت با کمبود این محصول روبرو میشود بلکه مقوله صادرات نیز از ناحیه این مصوبهها آسیب میبند.
حسن درویش زید آبادی گفت: صنایع فلزی ایران در عین آنکه به شکلی عیان از بابت مناقشات سیاسی موجود در بین بسیاری از کشورهای جهان از یک سو و بی قاعدگی و عدم برنامه ریزی موجه و معقولانه متولیان حاکمیتی از سوی دیگر، در تنگناهای شدید و گاه بسیار خطرناکی قرار گرفته، توان تولید میلگرد برای اجرای پروژههای انبوه سازی مسکن برای اقشار کم درآمدتر را از دست میدهد.
علاوه بر این، بر پایه اخبار تازه منتشر شده، بخش خصوصی واقعی این صنعت نیز باید خود را برای نهیه شمشی که در بورس کالا قیمتی ۱۵ درصد بالاتر از نرخ صادراتی پیدا میکند آماده کند و از قضا حتی شاید بتوان گفت این مصوبههای جدید که موجب چنین وضعیتی شده باعث شود تیر خلاصی بر پیکره این صنعت ضعیف و ناتوان شلیک شود.
فعالان این صنعت هم اکنون از چند ناحیه در فشارند که هر کدام از آنها میتواند به راحتی باعث شود تولید کننده میلگرد، عطای تولید را به لقایش ببخشد و احیانا همان اندک سرمایه باقی مانده خود را نیز به سمت و سوی بازارهای کاذب ببرد و در حقیقت خط پایانی بر فعالیت صنعتی خودش بکشد.
درویش زید آبادی، مدیر عامل مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب پیرامون مشکلاتی که در حوزه تولید میلگرد وجود دارد و چالشهایی که تولیدکنندگان واقعی این بخش با آن روبرو هستند گفت: چالشهای صنعت میلگرد پروژههای دولتی را نیز با مشکل روبرو میکند.
هم اینک هرکسی که در این صنعت فعالیت میکند بطور کلی گرفتار بی ثباتی بازار است و همین مساله امنیت سرمایه گذاری و کار در بخش تولید میلگرد را بشدت به خطر انداخته است.
درویش زید آبادی در پاسخ به این پرسش که در حالی که باور عمومی و غالب بر این است که فعالان صنایع فلزی و در عین حال تولید کنندگان میلگرد به لحاظ مالی و تجاری، سرمایه گذارانی مقتدر و توانمند هستند، آیا باوری صحیح است یا خیر گفت:نه اگر شرایط صنعتگران در این حوزه بر پایه یک روند طبیعی تجاری مانند دیگر کشورهای جهان بود شاید این گفته شما قابل تایید بود، اما در حال حاضر نه تنها چنین نیست بلکه این صنعتگران چه بسا بر لبه تیغ راه میروند.
وی اضافه کرد:باید به این پرسش پاسخی منفی بدهیم، زیرا هم اینک هرکسی که در این صنعت فعالیت میکند بطور کلی گرفتار بی ثباتی بازار است و همین مساله امنیت سرمایه گذاری و کار در بخش تولید میلگرد را بشدت به خطر انداخته است. تشتت موجود بر بازار مواد اولیه که خود بی آنکه مستقیما تاثیری از بی ثباتی نرخ ارز داشتته باشد، همواره گرفتار بالا و پایین شدن نرخ روز ارز است. این در حالی است که تقریبا از صفر تا صد این صنعت بومی است و پس از دهها سال تجربه و بودن کارخانههای بزرگ ذوب آهن و تولید فولاد میتواند برای خود یک برند بزرگ صنعتی در جهان باشد، اما اینطور نیست.
وی همچنین در پاسخ به این سوال که دلایل این مشکلات را چگونه میتوان تحلیل کرد نیز اظهار کرد:علتهای تقریبا پرشماری در این مساله دخیل هستندد. محض نمونه میتوانم بگویم که تهیه مواد اولیه که تا همین چندی پیش راه و روش و سهولت معمول خود را داشت با مصوبههای جدیدی که خریدار را با بورس کالا مواجه میکند بسیار مشکل ساز شده است.
زید آبادی افزود:مثلا برای مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب، تهیه شمش بسیار سادهتر و ارزانتر از الان بود، چرا که ما را مجبور کرده اند این ماده اولیه را در ظاهر امر از بورس کالا که کارخانههایی بسیار دور از دسترس رابه ما معرفی میکند بخریم وعملا باید از هزار توی ساز وکار جدید عبور کنیم و نهایتا از بازار آزاد و طیف سوداگر و دلال شمش، نیازهای خود را مرتفع سازیم. پس میبینیم که در همین آغاز کار سنگ بسیار بزرگی سر راه ما گذاشته اند که باعث میشود بخاطر هزینههای سنگین حمل و انتقال و تلف شدن فرصت و انرژی، قیمت تمام شده محصولاتمان بسیار بالاتر برود و ما نتوانیم حاشیه سود معقول خود را داشته باشیم.
وقتی تامین ماده اولیه تولید ما به یکباره چنین هزینههای سنگینی را به ما تحمیل میکند محصول نهایی نه تنها برای صادرات بلکه برای مصرف داخل نیز با چالش مواجه میشود.
وی در خصوص این کاهش حاشیه سود مجتمع صنعتی تحت مدیریتش نیز اظهار کرد:با وضع این قوانین جدید، به گمان دست اندرکاران این صنعت، حاشیه سود نه تنها کمتر شده بلکه چه بسا دیگر سود قابل اعتنایی باقی نمیماند و کارگاههای تولیدی ضرر ده میشوند. یعنی وقتی تامین ماده اولیه تولید ما به یکباره چنین هزینههای سنگینی را به ما تحمیل میکند محصول نهایی نه تنها برای صادرات بلکه برای مصرف داخل نیز با چالش مواجه میشود. تولید میلگرد هم اکنون عملا در چنگال سوداگران شبه دولتی افتاده است و ما که تا چندی پیش شمش مورد نیاز خط تولید خود را از همین شهرستانهای اطراف خود میخریدیم اینک باید سیکل خسته کننده و پرهزینه و زمانبر بورس کالا را متحمل شویم و از مناطق دور این شمشها را به کارخانه خود بیاوریم.
باید به یاد داشته باشیم که تکیه بر ظرفیتهای بسیار مطلوب کشور در تمامی زمینههای موجود در این صنعت، اعم از مواد اولیه، کارخانههای متعدد، نیروی کار ماهر و سرفصلهای بسیار مهم دیگر تحت تاثیر قوانین خلق الساعه و ناموجهی از این دست قرار گرفته است. نه فقط ما بلکه دیگر همکاران ما در این صنعت هرگز توان پرداخت نقدی و آنی وجوه مواد اولیه در بورس کالا را ندارند. صنعتگر وتولید کننده میلگرد را با بورس کالا مواجه کرده اند و این در حالیست که از ما از همان درب کارخانه شمش، وجه نقد طلب میکند که اساسا سرمایه در گردش ما چنین توانی را ندارد و هیچوقت هم نداشته و از قدیم مبنا بر رفتار و عملکرد موجه بازار قرار گرفته بود، اما اینک این سرفصلها عملا رنگ باخته است و تولید کننده نمیتواند با این روش به تولید خود ادامه دهد.
زید آبادی همچنین در مورد این پرسش که آیا موسسات مالی مانند بانکها نمیتوانند این مشکل را مرتفع کنند، نیز گفت:خیر. چون اصولا بانکها در شرایطی حاضرند تسهیلات خود را به ما اختصاص دهند که مطمئن باشند وجوهشان با حاشیه سودشان سر وقت و تمام و کمال به آنها بر میگردد. اصولا در همه جای جهان سرمایه گذار وقتی حاضر به سرمایه گذاری میشود که از امنیت اقتصادی کار خود مطمئن باشد. تسهیلات دهندهای مانند بانک که میبیند من تولید کننده نمیتوانم در آن بازه زمانی معمول تعیین شده بانکی، پولش را به او برگردانم هیچگاه تسهیلاتی برای من قائل نمیشود.
بخش خصوصی تولید میلگرد در کشور همواره از فشار دولتیها و خصولتیها و موانعی که برای این بخش بوجود آورده اند رنج میبرند. در واقع نه فقط تولید میلگرد بلکه هرگونه فعالیتی در زمینه صنایع فلزی با موانع مختلف مواجه میشود.
در عین حال نکته مهم این است که کشور ما به یکی از مهمترین تولید کنندگان این عرصه بدل شده بود که با حمایتهای دولتی و مشوقهای صادراتی، توان سرمایه گذاران در این صنعت را افزایش داده و این فعالیت تجاری را جذاب کرده بود. اما این جذابیت، هم اکنون از دست رفته است و تولید کننده دیگر نمیتواند با خطوط تولید خود برای خود و کشور ارزش افزوده ایجاد کند.
این نیز نکتهای مهم است که صاحبنظران این بخش بطور کلی معتقدند اگر بخواهیم بر اساس رتبه بندیهای رایج و استاندارد جهانی، اهمیت صنعت فولاد را مورد بررسی قرار دهیم میتوان این گونه تفسیر کرد که خانواده این محصولات پس از نفت در رتبه دوم پر استفادهترین محصولات قرار میگیرند، که خود نشان از اهمیت این محصول دارد، ولی در حال حاضر این مزیت عملا از دست رفته است وشاید بتوان گفت دستکم برای بخش خصوصی دیگر رتبه دوم داشتن غیر قابل حصول شده است.
وی درباره انحصار گری ایجاد شدهای که بخش خصوصی همواره از آن گلایهمند است به بازار، گفت: پیش از این بارها گفته بودیم که بخش خصوصی تولید میلگرد در کشور همواره از فشار دولتیها و خصولتیها و موانعی که برای این بخش بوجود آورده اند رنج میبرند. در واقع نه فقط تولید میلگرد بلکه هرگونه فعالیتی در زمینه صنایع فلزی با موانع مختلف مواجه میشود. در حقیقت با ساز وکارهای غیر حرفهای و غیرکارشناسانه که عموما هم هیجانی و انفجاری پدید آمده است نمیتوان این صنعت را زنده و پویا نگاه داشت. یعنی به تعبیری میتوان گفت که تولید کنندگان وبنگاههای کوچکتر وارد رقابتی نابرابر میشوند که هرگز نمیتوانند در برابر رقبای توانمند وابسته به دولت دوام بیاورند. این رقابت گریز ناپذیر است. چون هم اجباری شده و هم ناعادلانه. هیچ موسسه کوچک صنعتی نمیتواند مقابل کارخانههای بزرگی که همه یا حداقل بخش بزرگی از تواناییهای مالی و تجهیزاتیشان از سوی متولیان دولتی تامین میشود مقاومت کند و لاجرم باید بازی را واگذار کند و به کنار رود. وقتی بخش قابل توجهی از اعضای هیات مدیره بورس کالا را کارخانه داران بزرگ دولتی یا وابسته به دولت تشکیل میدهند چگونه میتوان برای بخش خصوصی تسهیل ایجاد کرد؟ نتیجه است که فرصت برای سوداگران و سواستفاده کنندگان از این موقعیت نیز فراهمتر میشود و من تولید کننده در وضعیت بغرنج قرار میگیرم.
وی با اشاره به این که این سازوکار عملا ضد تولید است نیز بیان کرد: ضد تولید بودن یعنی همین سنگهای بزرگی که جلوی پای بخش خصوصی میگذارند. گاهی شاید اصلا هم مغرضانه چنین هدفی نداشته باشند. بلکه همانطور که گفتم وقتی سیاست گذاریها برای راه و روش کسب و کار، آنهم در شرایط فعلی اقتصادی کشور، بدینگونه تدوین میشود طبیعی است که تولیدکنندگان قدرت حضور خود در بازار و همچنین صادرات را در مخاطره میبینند.
هم اکنون ظرفیت تولید میلگرد در کشور حدودا ۳۰ میلیون تن در سال است که نیمی از آن به مصرف داخل میرسد و نیم دیگر آن صادر میشود.
زید آبادی با اشاره به اینکه در همه جای دنیا دولتها بستر ساز و حامی بخش خصوص هستند و از نماینگان آنها برای تدوین قوانین مشورت میگیرند نیز تصریح کرد:این یک روش جاری و کاملا موجه است که بخش خصوصی خود در جریان مستقیم وضع تصمیمات جدید قرار میگیرد. تا زمانی که ما از مشکلات موجود با خبر نباشیم نمیتوانیم قوانینی وضع کنیم که صنعت تولید میلگرد را از قید وبندهای ضد تولید موجود رهایی دهد. باید فعالان بخش خصوصی را به طریقی کاملا جدی وارد شور و مشورت کنند وسپس تصمیات نهایی را اتخاذ کنند. سیاستهای اقتصادی زمانی مطلوب و منشا اثر خواهند بود که نیازها و ضروریات بخش خصوصی در آن کاملا رصد شده باشد.
وی با تاکید بر سقف تولید حداکثری فعلی میلگرد در کشور گفت:هم اکنون ظرفیت تولید میلگرد در کشور حدودا ۳۰ میلیون تن در سال است که نیمی از آن به مصرف داخل میرسد و نیم دیگر آن صادر میشود. وقتی تولید با مخاطره روبرو شود میزان تولید هم پایین میآید و طبعا از آنجا که نیاز داخلی از صادرات مهمتر است، حوزه صادرات هم با کسری و کاهش روبرو میشود و به همان میزان ارز آوری کمتر میشود که در شرایط فعلی اقتصادی به هیچ وجه به نفع کشور نخواهد بود. بدین ترتیب محورهای بسیار مهمی که رهبر معظم انقلاب همواره بر آن تاکید داشته اند نیز از این ناحیه متاثر میشود. تولید، خلق ارزش افزوده و اشتغال کاهش پیدا میکند و بعد از آن بحرانهای بعدی یکی یکی سر باز میکند.
زید آبادی با اشاره به اینکه صنعت میلگرد و فولاد جزو صنایع مادر به حساب میآیند گفت: یکی از پرسشهای فعلی ما از سیاست گذاران این است که اگر قرار دولت بر این شده که ساخت مسکن ارزان دولتی و قابل حصول برای قشر کم درآمد را اجرایی کند چگونه میلگرد که یکی از اساسیترین و اصلیترین مصالح مورد نیاز چنین ساخت و سازی است را تامین خواهد کرد؟ آنهم وقتی حجم ساخت مسکن از سوی دولت اینچنین گسترده و پر تیراژ است؟ در شرایطی که تولید کننده میلگرد تحت چنین مشکلاتی قرار دارد، دولت نیاز به این محصول را چگونه برآورده خواهد کرد؟
زید آبادی اضافه کرد:به هر رو آنچه مسلم است این است که نمیتوان با چنین وضعیت آشفتهای که بوجود آمده است به راحتی کنار آمد و یا نسبت به آن بی تفاوت بود. پیشرفت صنعتی کشور یکی از ملزومات حیاتی آن است و در حقیقت اقتدار کشور میبایست با محک صنعتی آن سنجیده شود.
او ادامه داد:تحلیل گران و کارشناسان حوزه آهن و میلگرد بر این اعتقادند که تولید و عرضه فولاد و آهنآلات موجب رشد و پیشرفت یک کشورخواهد بود، اما باید در نظر داشت که میزان مصرف آهنآلات در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه با یکدیگر بسیار متفاوت است.
مدیر عامل مجتمع ذوب آهن و تولید میلگرد سیرجان حدید جنوب همچنین اظهار کرد: در کشورهای درحالتوسعه این مقدار کمتر از کشورهای توسعهیافته است. در یک جمع بندی شتابناک میتوان گفت میزان توسعهیافتگی یک کشور در میزان مصرف فولاد و آهنآلات، مخصوصاً مصرف میلگرد آن کشور مشخص میشود.
وی در پایان گفت: تردیدی نیست که متولیان بخش صنعت کشور باید یکبار دیگر مناسبات حاکم بر بازار و همچنین مشکلات و موانع پیش روی کسب و کار را مجددا با کمک نمایندگان بخش خصوصی واقعی مورد مداقه قرار دهند و قوانینی که روند تولید را با مشکلات اساسی روبرو ساخته است حذف کنند و با تعریفی مجدد برای رشد و توسعه این صنعت توسط بخش خصوصی گام بردارند.
منبع: تحلیل بازار