به گزارش میمتالز، در تمام سالهایی که جوان، مجرد و صاحب سرمایه فراوان بود هیچ گزارش غیراخلاقی درباره رفتار او ندادند؛ ازدواجش نیز برخلاف سنتهای اجتماعی بود، زیرا همسرش قبلا ازدواج کرده و دارای یک فرزند بود. روابط احترام آمیز ویژه وی با دختر خواندهاش درحالیکه خود دو دختر و یک پسر داشت، بیانگر ظرفیتهای انسانی حاج برخوردار است.
زنان و دختران این خانواده وارد بازار کار نشدند، اما از نسل دوم دختران این خانواده به تحصیل در دانشگاههای داخل و خارج پرداختند. آموزش، باعث شد نگاه آنها نسبت به دنیا و زندگی مدرنتر شود و امکان ورود به بازار کار در نسلهای بعدی فراهم شود. تا سال۱۳۵۷ هیچیک از فرزندان حاج محمدتقی به سن اشتغال نرسیده بودند؛ زیرا در حال تحصیل در دانشگاه بودند. ورود این افراد تحصیلکرده به فعالیت صنعتی امتیازاتی را برای موسسات بههمراه داشت؛ زیرا پدرانشان فاقد آن آموزشها بودند، اما در عمل، امکان تجربه آموزی و بخت لازم برای خانواده برخوردار فراهم شد تـا فرزندان آموزشدیده را در واحدهای صنعتی بهکار گیرند.
حاج محمدتقی برخوردار، افرادی را که در بهترین دانشگاههای داخل و خارج کشور درس خوانده بودند را جذب شرکتهایش میکرد؛ حتی تعدادی از آنها سابقه زندانی سیاسی داشتند، با این حال همه آنها در چند نکته درباره حاج محمدتقی برخوردار اتفاقنظر داشتند و آن عبارت است از؛ الگوی انسانی در مدیریت، گسترش صنعت و اشتغال، محوریت کارآیی در شرکت، واگذاری قدرت و مسوولیت، بخشش و وابسته نبودن به قدرت سیاسی. در زمان انقلاب که شرایط ایران بحرانی بود، برخی در تلاش بودند، انبار کالا، مواد اولیه و منابع را بهصورت نقد درآورند تا خروجش آسانتر باشد. در شرکتهای حاج محمدتقی هم مواد اولیه به اندازه تولید چندین ماه کارخانه وجود داشت. او در زمان پیروزی انقلاب در انگلستان بود، با آمدن امامخمینی و بازشدن فرودگاهها به ایران بازگشت. برادرش عباس نیز در همین زمان به ایران مراجعت کرد. هنگامی که رهبر انقلاب به مدرسه رفاه آمد، حاج برخوردار تلویزیون مداربستهای به آنجا هدیه کرد. در همین زمان، برای مدتی کوتاه به عضویت هیاتمدیره کشتیرانی انتخاب شد. او هرگز باور نمیکرد که داراییهایش ملی شود؛ تا اینکه ظهر یکی از جمعههایگرم تابستان در اواسط تیر ۱۳۵۸ از رادیو شنید که شرکتهایش ملی شدهاند.
رمز و راز فعالیت اقتصادی حاج برخوردار بر سه اصل کار مداوم، صداقت در رفتار و تکیه بر نیروی کارآمد قرار داشت. پیش از انتخاب هر نوع کالا درباره بازار آن تحقیق میکرد؛ سپس با واگذاری مسوولیت آن به یکی از نیروهایش به توسعه بازارهای دیگر میاندیشید. یکی از علایق تجاری وی کسب نمایندگی محصولات تازه و جستوجو و تصرف بازار برای آن محصول بود.
بیستسال تجارت و کار با شرکتهای خارجی، تکنیسینها و بازار داخلی، تجربهها و تواناییهای وی را افزایش داده بود. ثمرات پشتکارش شناخت بازار داخلی و خارجی، اعتبار نزد نظام بانکی، طرفهای تجاری و شرکای خارجی بود. همه اینها در ترکیب با ویژگیهای فردی وی موجب جمعکردن سرمایه اجتماعی مدیریتی و فیزیکی شدهبود. همین پایداری، ظرفیت لازم برای گذار به دوره صنعتیشدن را فراهم میکرد.
در دههچهل، درک او از محدودیتهای خارجی حاکم بر اقتصاد ایران از جمله ضعف دانش فنی و نیروی متخصص، باعث شد که وی به مشارکت با سرمایهگذاران خارجی و جذب نیروی فنی و متخصص خارجی رویآورد. او در عینحال کوشید بستر لازم را برای توانمندسازی نیروهای ایرانی از طریق آموزشهای کوتاهمدت و بلندمدت داخلی و خارجی فراهم کند. بنا بر قول خودش، گویی خداوند انرژی در وجود او قرار داده بود که دائم کارخانه درست کند تا بتواند تولید و اشتغال را گسترش دهد. هدف شرکتهایش، بازار داخلی بود. او برای گسترش در بازار نسبتا کوچک ایران به تنوع در تولید انواع محصولات رویآورد؛ گر چه فشار یکباره تقاضای داخلی، نفوذ در بازار خارجی را منتفی کرد. حاج محمدتقی مردی هوشمند واقعگرا و حرفهای بود و پشت درهای بسته نمیماند و با رویکرد درست نهادهای سیاستگذاری و تغییر سیاست بـه سمت بـازار منطقهای و گذار به سمت بازارهای خارجی امکانپذیر بود. بخشی از حاصل دسترنج ۳۶ساله حاج محمدتقی برخوردار در آزمون مدیریت دولتی انحلال یافت یا بهصورت نیمهفعال و کمسود درآمد. در سال۱۳۷۳ حکم شد که مقداری از زمین موروثی حاج محمدتقی در رفسنجان به وی بازگردانده شود. یک سال بعد نیز حکم استرداد منزل شخصی وی صادر شد؛ اما اولین نشانههای بیماری در او پدید آمد و وی بهدنبال سکتهای خفیف دچار فراموشی شد و سرانجام در تیرماه سال۱۳۹۰ خاموشی گزید.
منبع: دنیای اقتصاد