به گزارش میمتالز، در سال ٢٠٢٠، چین بهطور چشمگیری بزرگترین صادرکننده کالاهای خلاق بود (با ارزش ١٦٩میلیارد دلار آمریکا) و ایالاتمتحده آمریکا (٣٢میلیارد دلار آمریکا)، ایتالیا (۲۷میلیارد دلار آمریکا)، آلمان (٢٦میلیارد دلار آمریکا) و هنگکنگ (٢٤میلیارد دلار آمریکا) در رتبههای بعدی قرار داشتند.
اهمیت صنایع خلاق در اقتصاد جهان به شکلی چشمگیر در حال افزایش است و توجه محافل اقتصادی جهان به این مقوله شدتی روزافزون دارد. این صنایع محرک مهمی در رشد تولید ناخالص داخلی و اشتغال محسوب میشوند. براساس برآوردهای سازمان ملل، صنایع فرهنگی و خلاق ۳.۱درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی و ۶.۲درصد از اشتغال در سراسر جهان را تشکیل میدهند. صنایع اقتصاد خلاق سالانه بیش از ٢تریلیون دلار درآمد و نزدیک به ٥٠میلیون شغل در سراسر جهان ایجاد میکنند. حدود نیمی از این کارگران زن هستند و این صنایع بیش از هر بخش دیگری افراد ١٥ تا ٢٩ساله را استخدام میکنند. آنها بستری را برای افراد ارائه میدهند تا خلاقیت و نوآوری خود را آزاد و ایدهها را به ارزش اقتصادی ملموس تبدیل کنند. جالب آنکه میزان اشتغالزایی صنایع خلاق بیش از صنعت خودرو است. همچنین در سال ۲۰۲۲، سهم کالاها و خدمات خلاقانه از صادرات جهانی به ترتیب ۳درصد و ۱۹درصد از رقم کل بوده است.
براساس گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق بازرگانی تهران، اقتصاد خلاق از بخشهایی است که بهسرعت در حال گسترش در جهان است و مسیر امیدوارکنندهای را برای توسعه و تنوع اقتصادی، بهویژه برای کشورهایی که عموما از غنای قابلتوجهی از جنبههای فرهنگی و تمدنی برخوردار هستند، نمایان میسازد. امروزه بسیاری از کشورها صنایع خلاق را به چشم «طلای تازه» میبینند و نهادهای بینالمللی نیز تقویت اقتصاد خلاق را بهعنوان یک استراتژی به کشورهای درحال توسعه توصیه میکنند؛ چرا که این صنایع ظرفیتهای چشمگیری در ایجاد اشتغال و درآمدزایی دارند و همزمان آثار و پیامدهای اجتماعی بینظیری مانند کمک به عدالت اقتصادی و کاهش شکاف جنسیتی در جامعه دارند.
صنایع خلاق به مجموعهای از صنایع ناهمگن، اما مرتبط با اقتصاد اطلاق میشود که خلاقیت، عنصر کلیدی آنها در تولید محصول است. این صنایع را میتوان در طیقی گسترده از کسبوکارهای جدید مبتنی بر نوآوری در صنایع قدیمی مانند صنایعدستی تا حوزههای نوین مانند بازیهای رایانهای و همچنین انواع هنر و موسیقی دسته بندی کرد. اما بهرغم این مزایا و مزیتهای تاریخی، بومی، طبیعی و فرهنگی، کشورمان تاکنون سهمی از تجارت گسترده صنایع خلاق در منطقه و جهان ندارد و به نظر میرسد این حوزه به سیاستگذاریهای منطقی و هدفمند اقتصادی-اجتماعی در اسناد بالادستی نیاز دارد؛ خصوصا ضرورت دارد در سیاستگذاریها از نگاههای تکبعدی صرفا ارزشی یا صرفا اقتصادی به این مقوله پرهیز شده و با توجه به ابرروندهایی مانند دیجیتالی شدن، به صورت همزمان از ظرفیتهای صنایع خلاق در ابعاد مختلف استفاده شود. رشد صنایع خلاق از جمله استراتژیهای توصیهشده در رویکرد توسعه پایدار (از منظر اجتماعی و زیست محیطی) خصوصا برای کشورهای درحال توسعه است. در ایران نیز این رشتهفعالیت اقتصادی در سالهای اخیر توجه سیاستگذاران و بخش هایی از جامعه را به خود معطوف کرده است.
به دلیل رشد سریع و قابلیت بالای اشتغالزایی و ترویج نوآوری و کمک به رفاه جوامع، اقتصاد خلاق یکی از بخشهایی است که رشد و توسعه آن، خصوصا در کشورهای در حال توسعه، مورد تاکید نهادهای بینالمللی است. تجارت صنایع و خدمات خلاق بهرغم فراز و فرود در سالهای مختلف، به طور کلی روند رو به رشدی را در جهان نشان میدهد. روند صادرات کالاهای خلاق در فاصله سالهای ٢٠١٢ تا ٢٠٢٢ (صرفنظر از سال ٢٠٢٠ که تحتتاثیر پاندمی کرونا بود) با نوسانی اندک، بیشتر صعودی بوده و بیشترین رقم صادرات نیز به سال ٢٠٢٢ مربوط است.
روند صادرات کالاهای خلاق در آسیا، در وضعیت مشابهی با روند جهانی آن است؛ به این معنا که با افزایش یا کاهش روند صادرات این محصولات در سطح جهان، همان وضعیت در روند صادرات در آسیا نیز تکرار شده است. به طورکلی، چین و هند سهم فزایندهای از جریان کالاهای فرهنگی و خلاق را در جهان تشکیل دادهاند که در کنار مزایای اقتصادی، از منظر تاثیرات اجتماعی نیز برای این کشورها بااهمیت تلقی میشود، اما به طور کلی موانع تجاری، کمبود اقدامات ترجیحی و ظرفیتهای انسانی و مالی محدود، مانع نفوذ کشورهای درحال توسعه به بازارهای شمال جهانی کالاهای فرهنگی و خلاق میشود و کالاها و محصولات این کشورها عموما در جنوب جهانی عرضه میشود.
کشورهای آسیای غربی نیز به حوزه صادرات کالاهای صنایع خلاق در جهان ورود کردهاند، اما امارات متحده عربی و ترکیه با اختلاف چشمگیر، نسبت به سایر کشورهای این حوزه پیشتاز هستند. امارات متحده عربی برنامههای مفصلی برای حمایت از اقتصاد خلاق خصوصا در حوزه تولید محتوای دیجیتال و سرمایهگذاری در این حوزه تدارک دیده و درحال اجرای این برنامه هاست. در حوزه جذب پروژههای سرمایهگذاری دبی در سال ٢٠٢٢ رتبه برتر جهانی را کسب کرد. در کنار اقدامات و برنامههای سرمایهگذاری، این کشور ابتکارات وسیعی را برای جذب متخصصان صنایع خلاق و تولیدکنندگان محتوای نوآورانه به کار گرفته است و قصد دارد تا سال ٢٠٣١ سهم صنایع خلاق از کل تولید ناخالص داخلی را به ٥درصد برساند.
در ترکیه نیز توجه به مقوله فرهنگ در اسناد بالادستی این کشور به شکل بارزی مورد توجه قرار گرفته که دکترین منبعث از این توجه، مبنای عمل بخشهای سیاستگذاری و اجرایی در این کشور است.
تخمین زده میشود که اقتصاد خلاق هند -با تعداد افرادی که در مشاغل خلاق مختلف کار میکنند-تقریبا ٨درصد از اشتغال این کشور را تشکیل میدهد که بسیار بیشتر از سهم مربوط به آن در ترکیه (یکدرصد)، مکزیک (۵.۱درصد) و جمهوری کره (۹.۱درصد) و حتی استرالیا (۱.۲درصد) است. در هند مشاغل خلاق دستمزد قابل قبولی نیز دارند.
سهم بازار هوش مصنوعی در هنر و خلاقیت نیز ۲.۴۵میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ ارزش گذاری شده و پیشبینی میشود که با نرخ رشد مرکب سالانه ۳۰.۴درصد در طول دوره پیشبینی افزایش یافته و تا سال ۲۰۲۰ به ارزش ۲۰.۵۵میلیارد دلار برسد.
به گزارش معاونت بررسیهای اقتصادی اتاق تهران، در ایران نگاه ارزشی یا معنوی صرف به حوزه فرهنگ و منفک دانستن آن از حوزههای اقتصادی، عموما موجب تخصیص بودجههای یارانهای و کمکهای بلاعوض و در عین حال، شکل گیری انتظارات حمایتی صرف در این حوزه شده است و فعالان صنایع خلاق و فرهنگی به جای روی آوردن به شیوههای متنوع و رایج، عمدتا تامین مالی را از طریق اعتبارات دولتی دنبال میکنند، در حالی که شکل گیری و رونق اقتصاد فرهنگ در بطن جامعه موجب قوام و دوام این بخش میشود. نگاهی به گردش مالی صنایع خلاق و فرهنگی در سطح جهان، موید نقش غیرقابل انکار این صنایع در اقتصاد جهانی است. به همین دلیل ضرورت دارد در کشور ما نیز بحث اقتصاد فرهنگ به صورت جدی مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد و این بخش هرچه سریعتر از نگاههای یارانهای منفک شود. مجموع اعتبارات دولتی در حوزه فرهنگ در سال ١٤٠١ حدود ٢٣همت بوده است. در مقابل، مجموع مصارف فرهنگی و هنری جامعه حدود ٢٦١همت بوده که بدون احتساب بخش پوشاک ١١٠همت است. این اختلاف نشانگر ناچیز بودن نقش منابع دولتی برای حوزه فرهنگ است.
در این روش که شامل دورههای یکساله است، عموما اقبال با طرحهای صنعتی است و مردم به سرمایهگذاری در طرحهای صنعتی گرایش بیشتری خواهند داشت. به دلیل زمانبر بودن رسیدن طرحهای فرهنگی و خلاق به سودآوری، دولت میتواند برای یک دوره سه ساله از محل منابع دولتی، درصدی از سود مشارکت مردم در این طرحها را از طریق یارانه تامین کند. پس از آن یعنی در زمانی که طرح به سودآوری رسید، رغبت عمومی برای سرمایهگذاری افزایش مییابد و دیگر ضرورتی برای تداوم یارانه وجود نخواهد داشت.
بستر مسوولیت اجتماعی: حوزه فرهنگ و هنر به دلیل علائق و وابستگیهای مردم به این مقولات، از حوزههایی به شمار میرود که مردم نسبت به سرمایهگذاری در آن گرایش دارند. به عنوان مثال، ممکن است مرمت یک بنای تاریخی، تولید محتوا برای یک معضل اجتماعی یا زیستمحیطی و...، علاقهمندان فراوانی بین مردم برای تقبل هزینه داشته باشد. اقدام دولت در ایجاد بسترهای امن برای انجام این امور و نظارت بر حسن اجرای آنها (بدون دخالت) میتواند بسیار کمک کننده باشد.
تخصیص وامهای بدون بهره یا کم بهره: مانند صنایع دیگر، اخذ وام از بانکها میتواند یکی از روشهای تامین مالی اجرای طرحهای صنایع خلاق و فرهنگی باشد که برحسب ماهیت طرح، ممکن است برای دورههای زمانی کوتاهمدت، میانمدت یا بلندمدت درنظر گرفته شود. نرخ بهره وام میتواند ثابت یا متغیر باشد؛ اما به دلیل روشن نبودن ابعاد و آثار اقتصاد فرهنگ در جامعه در حال حاضر، این وام نباید با بهره بالا باشد و لازم است بهره وامهای تخصیصی، با هدف ترغیب سرمایهگذاران جهت ورود به این عرصه تناسب داشته باشد.
ایجاد خوشههای خلاق: خوشههای خلاق یکی از انواع مدلهای توسعه صنایع خلاق است که شامل ترکیبی از فعالیتهای تولید و توزیع است. استنباط طرفداران این مدل آن است که یک ساختار مشترک، موجب گردهم آمدن گروهی از همکاران و شکل گیری جریانی از همکاری به جای رقابتهای پراکنده، ترویج خلاقیت، تحقق برنامههای تحقیقاتی و برقراری سیستمهای توزیع با حمایت مالی (دولتی یا خصوصی) میشود. همچنین موجب تسهیل دسترسی به مواد اولیه و بازاریابی میشود و به این ترتیب، فرآیندهایی مانند تحریک متقابل همکاری، اشتراک دانش و ایجاد یکپارچگی خدمات و بازارها و منابع زمینه رشد بالاتری را برای صنایع خلاق مستقر در خوشهها نسبت به واحدهای مستقل فراهم میسازد.
فعالسازی مراکز شتاب: ایجاد و فعالسازی مراکز شتاب یکی از راهحلهای موثر در رشد و توسعه مشاغل حوزه صنایع خلاق و فرهنگی است. در این زمینه، علاوه بر امکانات داخلی میتوان از ظرفیتهای بینالمللی نیز استفاده کرد. بهعنوان مثال، UNDP در خط مقدم ترویج اقتصاد خلاق در قرقیزستان، از طریق آزمایشگاه شتابدهنده برنامه توسعه ملل متحد، راهحلهای نوآورانه برای مهار پتانسیل اقتصاد خلاق بهمنظور تقویت توسعه پایدار و فراگیر را در دست اجرا دارد.
تحریک تقاضا به روشهای اعتباری: در کنار ایجاد بسترهای تولید و عرضه محصولات خلاق و فرهنگی، تحریک تقاضا و افزایش قدرت خرید مصرفکنندگان این نوع محصولات میتواند یکی از روشهای رونق افزایی در اقتصاد فرهنگ باشد؛ به این معنا که برای خریداران آثار هنری و اصولا ترغیب مردم به خرید این گونه محصولات، کارتهای اعتباری صادر شود و خریدار مبلغ مربوط را طی اقساط از قبل تعیین شده، به بانک بازگرداند.
توسعه بازاریابی گردشگری: گردشگران خلاق نهتنها به دنبال گسترش دانش خود در مورد مکانهایی که بازدید میکنند، بلکه همچنین به دنبال گسترش مهارتهای خلاقانه خود نیز هستند. در ایران نیز زمینههای منحصربه فردی برای بازاریابی گردشگری در حوزه اماکن تاریخی یا تولید محصولات هنری و... وجود دارد. بهویژه اینکه برخی از این صنایع در ترکیب با خلاقیت کارآفرینان حوزه صنایع خلاق، حیات تازهای یافته و ظرفیتهای فراوانی برای معرفی و تولید محصول ایجاد کردهاند. اگرچه بازاریابی گردشگری نقش مهمی در افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها دارد و مورد اقبال فعالان این حوزه و همچنین کسبوکارها و گردشگران است، اما این نوع بازاریابی در کشور ما با چالش هایی مواجه است. از مهمترین چالشهای بازاریابی گردشگری میتوان به موضوع مشتریمداری اشاره کرد.
در این استراتژی، به کسبوکارهای گردشگری توصیه میشود به مشتریمداری توجه ویژهای داشته باشند، اما از آنجا که گردشگری اصولا یک صنعت و فراتر از کسبوکار است و در فرآیندهای آن بازیگران مختلفی نقش ایفا میکنند، لازم است تعمیم کسبوکار به صنعت در تعریف بازاریابی گردشگری وجود داشته و زیرساختهای لازم فراهم شود و به طور کلی این حوزه، در وجهی کلان مورد نظر قرار گیرد؛ این درحالی است که در حال حاضر بازاریابی گردشگری ناظر بر دیدگاه خرد است و بنابراین تناقضی بین دنیای واقع و نگاههای سیاستگذار وجود دارد.
سازماندهی فعالان حوزه در قالب تشکل در راستای اهداف صنفی، آموزشی -ترویجی، نمایشگاهی و... و همچنین برقراری تعامل ذینفعان این حوزه با نهادهای تصمیم ساز یا تصمیمگیر، تمهید زمینههای تجاریسازی صنایع خلاق و ایجاد بستر تعاملی برای ذینفعان این حوزه (اعم از تولیدکنندگان و افراد دارای مهارت یا خلاقیت، تامین کنندگان، توزیع کنندگان، مصرفکنندگان و سرمایهگذاران) در قالب پلتفرم، هدفگذاریهای واقع بینانه و قابل تحقق مبتنی بر ظرفیتهای موجود و تمرکز جدی سیاستها و برنامهها بر اقتصاد فرهنگ و جداسازی مقولات اقتصادی فرهنگ و خلاقیت از مقولات ارزشی و اهداف ایدهآلیستی فرهنگ از پیشنهادهای راهبردی برای توسعه صنایع خلاق است.
منبع: دنیای اقتصاد