به گزارش می متالز، این رخدادها در تمام شاخههای آموزشی از علوم انسانی، پزشکی و مهندسی در کشور قابل ردیابی هستند و هرازگاهی در خبرها و فضاهای مجازی به آنها پرداخته شده و پس از مدتی دوباره به محاق فراموشی میروند تا اینکه دوباره در یک رویداد دیگر و در یک شرایط متفاوت خود را نشان میدهند. در زلزله اخیر در غرب کشور یا رخداد معدن زغالسنگ زمستان یورت یا معدن خمرود یا خطای پزشکی یا تحلیلهای اجتماعی نادرست میتوان با کمی کنکاش نقش عملکرد نیروی انسانی را شناسایی کرد. نیروی موثری در توسعه کشور که کمترین توجه به کیفیت آن در ساختار آموزشی کشور میشود و به کمیت بیشتر پرداخت میشود.
بسیاری از این رخدادها مانند عملکرد گروههای مهندسی در ساخت ساختمانها (به ویژه ساختمانهای حساس مانند پادگانها و بیمارستانها در زلزله اخیر) یا احداث و بهرهبرداری از معادن با رخدادی که منجر به صدمه جانی به مردم میشوند، در رسانهها مطرح میشوند و این رسانهای شدن اخبار تنها برای مدتی کوتاه ذهن مدیران و مردم را به خود مشغول میسازند ولی باید توجه داشت که در کنار موارد مطرح شده در رسانه ها، بسیاری از موارد وجود دارد که به دلیل عدم صدمه انسانی در مقیاس بزرگ، در لابهلای اخبار گم میشوند یا هیچگاه بهطور گسترده رسانهای نمیشوند. باید آگاه بود که توسعه کشور حاصل یک زنجیره از فعالیتهای تمام مردم کشور در همه رشتهها و تخصصهای کاری است و اگر هریک از این حلقههای زنجیر شبکه انسانی کار خود را به درستی انجام ندهند، این شبکه اجتماعی نمیتواند منجر به یک توسعه پایدار در کشور شود. در این شرایط است که وجود یک ساختار آموزشی مناسب که بتواند کنش مناسب هر یک از این اجزای شبکه اجتماعی را تضمین کند، اهمیت ویژهای مییابد.
مشکلات حاصل از عملکرد نیروهای درست آموزش ندیده (به دلیل چرخه نامناسب آموزشی، عدم توجه به خلاقیت، عدم ایجاد تعهد حرفهای در عملکرد تخصصی، شکل نگرفتن علاقه به میهن و مردم) یا بهکارگیری نیروهای غیرمتخصص در مدیریتهای میانی را با کمی جستوجو در ساخت و بهره برداری پروژههای صنعتی و معدنی و گاهی در بخشهای راهبردی و ستادی کشور میتوان مشاهده کرد. عواقب ناشی از تصمیمگیریهای این افراد گاهی در کوتاه مدت بدون یک رخداد بیرونی قابل مشاهده نیستند، این تصمیمگیریها به ویژه در صنایع مادر و تخصصی در سالهای آتی خود را نشان خواهند داد، در این ارتباط به چند مورد که امروز برای بسیاری از دستاندرکاران صنعت و معدن شناخته شدهاند، اشاره میکنم.
عدم توجه به اکتشاف مواد معدنی در کشور در سه دهه اخیر، عدم جانمایی مناسب برای برخی کارخانههای فولادسازی، عدم توجه به توسعه مهندس اقتصادی، عدم توجه به تهیه گزارشهای فنی اقتصادی مناسب برای طرحها، عدم توسعه متناسب زیرساختها، عدم تناسب در زنجیره تولید فولاد و عدم توجه به نیاز جامعه که منجر به راکد شدن سرمایه در برخی از کارخانههای تولیدی مصالح ساختمانی شده است و جذب سرمایه خارجی برای پروژههایی که بازده مناسبی ندارند و....
در شرایط کنونی دولت برای برخی از این موارد به دنبال راهکار است، ولی بخشی از این مشکلات از نظر زمانی و هزینه دیگر قابل جبران نیستند و به چالشی بزرگ برای دولت تبدیل شدهاند. ریشه تمامی این مشکلات ناشی از ساختار آموزشی نامناسب نیروی انسانی و بهکارگیری نادرست همان نیروی آموزش دیده اندک است. امروز شاید به سادگی نتوان در بسیاری از موارد تصمیمگیرنده، طراح، ناظر و مجری را برای عملکرد نامناسبش مورد پرسش قرار داد، چون همه این افراد در یک چرخه آموزشی ناکارآمد و در یک ساختار بهکارگیری نیروی انسانی مشغول به کار شدهاند که خروجی آن در مواردی نمیتواند منجر به نتیجه مناسبتری برای یک فرآیند اجرایی شود.