به گزارش میمتالز، اما صنایعی که بعد از استخراج معدن وارد فرآیند تولید میشوند ـ مثل کارخانجات فولاد ـ مصرف آب بالایی دارند و جزو صنایع آببر بهشمار میروند.
مصرف و هدررفت آب در فرآیند تولید ماده معدنی تنها آسیبی نیست که معدنکاری به منابع موجود وارد میکند. بخش اعظم مشکلات این بخش ناشی از تاثیر غیرمستقیم عملیات استخراج بر آبهای زیرزمینی و جاری است.
بهعنوان مثال وقتی باطله بعضی از کانیهای فلزی مثلا پریت یا سولفور آهن ـ که بهطورمعمول در محوطه اطراف معدن رها میشود ـ با آب باران تماس پیدا میکنند، اسید سولفوریک تولید میشود. این اسید وارد آبهای سطحی و زیرزمینی میشود، چشمهها، چاهها و رودخانهها را تحتتاثیر قرار میدهد و اسیدیته آب را بالا میبرد، در نتیجه پوشش گیاهی منطقه آسیب میبیند و آبزیان از بین میروند.
برای مثال در معادن طلا برای استحصال ماده معدنی از اسید سیانیدریک یا سیانور استفاده میشود و این آلاینده شیمیایی به آبهای زیرزمینی یا جاری نشت میکند.
پس بخشی از آلودگیها ناشی از فرآیند تغلیظ و فرآوری ماده معدنی است و بخش دیگر بر اثر قرار گرفتن مواد معدنی و باطلهها در معرض آب ایجاد میشود که بیشتر اسیدیته منابع آبی را بالا میبرند. این آب اسیدی محیطزیست اطراف معدن را ـ حتی تا صدهها کیلومتر دورتر ـ تحتتاثیر قرار میدهد و آسیبهای آن در پوشش گیاهی، محصولات کشاورزی، حیات جانوری و منابع آب شرب دیده میشود.
از همین طریق، فلزات سنگین هم میتوانند به آبهای زیرزمینی نفوذ کنند و زمینهساز بروز انواع بیماریها از جمله امراض داخلی، پوستی و سرطان شوند.
معادن بزرگ و فلزی ما که آلایندگی زیادی دارند در مناطق کویری و کمجمعیت قرار گرفتهاند و تاثیرات منفی آنها دامنه محدودی دارد.
البته برای خنثی کردن تاثیرات شیمیایی، راههای زیادی وجود دارد. بهعنوان مثال در معادن سدهای باطله ساخته میشود تا خروجی کارخانهها را در آن دپو کنند و مانع پراکنده شدن آنها در محیط شوند. یکی دیگر از راهها استفاده از آهک برای کاهش اسیدیته آبی است که در معدن تولید میشود.
اما برای نشان دادن آسیبهای جبرانناپذیر آلودگی محیطزیست با مواد شیمیایی بد نیست به یکی از بدترین فاجعهها در این زمینه اشاره شود. در آذر سال ۱۳۶۳ (دسامبر ۱۹۸۴ میلادی) گاز سمی دفع آفات «متیل ایزوسیانات» از کارخانه امریکایی «یونیون کارباید» در شهر بوپال هند به بیرون نشت کرد. در این حادثه ابری از گاز بر فراز شهر بهحرکت درآمد و باعث مرگ چندین هزار تن و مصدومیت شدید بیش از ۳۰۰ هزار نفر شد.
البته عوارض آلودگیهای ناشی از فعالیتهای معدنکاری بر محیطزیست، قابلمقایسه با نمونه فوق نیست، اما، چون تاثیرات این حوزه، کند است و در درازمدت خود را نشان میدهد، نمیتوان به یک واقعه مشخص در تاریخ اشاره کرد، اما آلودگیهای شیمیایی، زندگی انسانها را دستخوش تغییر و تحول میکند. ممکن است فردی سالها در معرض این آلودگیها قرار گیرد و بهتدریج دچار بیماریهای گوناگون شود.
هرچند معدنکاری بر طبیعت تاثیر میگذارد، اما بدیهی است که ما نمیتوانیم معادنمان را تعطیل کنیم و جلوی این صنعت بایستیم.
نکته اینجاست که باید هر نوع فعالیت معدنی که انجام میشود با رعایت ملاحظات زیستمحیطی باشد، چون معدن سرمایهای است که در نهایت بعد از چند ده سال به پایان میرسد، اما محیطزیست سرمایه حیات است که بشر از هزاران سال پیش در آن تکامل پیدا کرده و باید به نسلهای بعدی تحویل داده شود یا بهعبارت دیگر، محیطزیست کالای مصرفی نیست که آن را استفاده کنیم و بعد دور بیندازیم.
پس فعالیت در حوزه معدنکاری فقط و فقط باید با رعایت کامل و صددرصدی ضرورتهای محیطزیستی باشد و دقت شود که منابع آب، خاک و هوا را آلوده نکند و اگر جایی نتوانستیم استانداردهای محیطزیستی را رعایت کنیم و این کار مقرون بهصرفه نبود، باید اولویت با حفظ محیطزیست باشد و آن را خرج معدنکاری خود نکنیم.
منبع: صمت