به گزارش میمتالز، در سالهای اخیر با وجود سه عامل؛
۱- تحریمهای ظالمانه
۲- افزایش قیمت ارز و سقوط ارزش پول ملی
۳- مدیریت و سیاستگذاری نادرست در زنجیرهی تولید، نگهداری، واردات و توزیع ماشین آلات سنگین
این بخش از زنجیره تولید معادن دچار آسیب جدی و جبران ناپذیری شده است که در صورت تداوم باعث زمین خوردن بخش معدنی اقتصاد کشور خواهد شد.
اما در حال حاضر در زنجیرهی تولید مواد معدنی حدود ۵۰۰ میلیون تن استخراج مواد معدنی در کل کشور انجام میگیرد و بر اساس آن تنها در معادن کوچک مقیاس به ۱۵۰۰۰ دستگاه ماشین آلات معدنی اعم از لودر، شاول (بیل مکانیکی) و بولدوزر و ... نیاز داریم. در صورتی که بخواهیم ظرفیتها را به ۷۰۰ میلیون تن در سال ۱۴۰۴ (با توجه به ظرفیتهای ایجاد شده در صنایع پائین دستی و البته برنامه دولت فعلی) برسانیم حداقل به ۲۵۰۰۰ دستگاه نیاز داریم (تشریح این مساله؛ در حال حاضر اگر ۶۰۰۰ معدن فعال بخواهند ظرفیت خود را تنها ۵۰۰۰ تن در سال افزایش دهند تا احجام افق ۱۴۰۴ محقق شود نیاز به ۶۰۰۰ دستگاه لودر متوسط میباشد).
صورتهای مالی هپکو در سال ۹۹ نشان میدهد که تنها در یک سال ۲۹ دستگاه راهسازی و معدنی تولید شده که از این میان تنها یک دستگاه بیل مکانیکی بوده است. در حالی که ظرفیت اسمی این مجموعه ۱۰۶۰ دستگاه میباشد. حتی اگر به طور عجیبی ظرفیت عملیاتی هپکو به ظرفیت اسمی خود برسد ما همچنان چندین هزار دستگاه کمبود داریم.
اقدامات ذیل بهترین سناریو برای حل مشکل ماشین آلات معدنی در کشور خواهد بود که شامل مراحل ذیل میباشد؛
هر چند در سال بالغ بر ۱.۵ میلیارد دلار (به طور متوسط هر ماشین ۱۲۰ هزار دلار) ماشین آلات معدنی مورد نیاز کشور است و بهتر است که این میزان ارز توسط تولید داخلی صرفه جویی شود، اما ماکزیمم واردات ماشین آلات در گمرک در سالهای اخیر کمتر از ۵۰ میلیون دلار یعنی کمتر از ۳ درصد نیاز کشور ثبت شده است. از سویی دیگر از نگاه تولید کنندهی ماشین آلات، این ماشینها محصول نهایی تولید است، اما از طرفی در بخش معدن به این ماشین آلات به چشم ابزار تولید نگاه میشود که باعث ایجاد ارزش افزودهی ۵ میلیارد دلاری تا مرحلهی فرآوری میگردد.
مع الوصف با توجه به اینکه در داخل کشور فعلا این ظرفیت وجود ندارد که یک ماشین سنگین به طور کامل تولید شود و زیر ساختهای لازم نیز موجود نیست، میبایست بخشی از نیاز داخل از طریق واردات تامین شود. منتهی این واردات میبایست طوری مدیریت شود تا تولید کنندگان و پیمانکارانشان با حداقل هزینه و بروکراسی اداری ماشین آلات را وارد کشور و چرخه تولید نمایند (به عنوان مثال؛ یک بیل ۴۰۰ کوماتسو معادل ۳.۵ میلیارد تومان ارزش دارد در حالی که در بازار سیاه داخل کمتر از ۸ میلیارد تومان خرید و فروش نمیشود).
بابت ساخت داخل لازم نیست هپکو یا مجموعه دیگری تمام خط تولید رو در اختیار داشته باشند و خودکفا باشند و این در تمام دنیا مرسوم است. ما باید از قطعه سازی مثل باکتها و دکلها و ... و ارائه خدمات فنی مهندسی (نت) شروع کنیم و بعد از تکمیل تولید این قطعات به طور رقابتی، خط تولید را کامل کنیم. اصرار بر تولید کامل یک ماشین در شرایط فعلی اصلا اصولی نیست و حکم سنگ بزرگ را برای مجموعه ای، چون هپکو دارد. وضعیت فعلی هپکو در عدم توانایی انجام تعهدات موید این مطلب است.
شرکتهایی مانند نصر ماشین، تیراژه و ... در داخل کشور همین مسیر (فاز دوم سناریو) را طی نموده اند و بعد از چند سال و در شرایط رقابتی به زودی به خودکفایی خط تولید کامل خواهند رسید. استفاده از تجربیات آنها برای احیا و مدیریت مجموعههای بزرگی مانند هپکو قطعا راهگشا خواهد بود.
منبع: کارگروه تحقیقاتی معدنی شهید حسام خوشنویس