به گزارش میمتالز به نقل از جوان آنلاین، من اصالتاً اهل شهرستان اراک و شهر ساروق، دیار کربلایی کاظم ساروق، حافظ کل قرآن در یک لحظه، هستم. سال ۹۸، همان اوایلی که کرونا وارد کشور شده بود، به پیشنهاد دوستان برای پیگیری موضوع ساخت مستندی درباره کرونا، به بیمارستان آیتالله خوانساری اراک رفته بودم که درآنجا به من گفتند شخصی به بیمارستان آمده است و هزار شاخه گل رز برای کادر درمان و بیماران کرونایی هدیه آورده است.
بله، آقای علی بخشی، نذر کرده بود بعد از آن اتفاقاتی که برای هپکو رخ داد، اولین حقوقی را که میگیرد برای کادر درمان گل بخرد. در اینجا بود که با او آشنا شدم و متوجه شدم که چه سوژه جالبی است، به خصوص اینکه فیلم خودکشی او از بیبیسی هم پخش شده بود.
دقیقاً، این اتفاق و آشنایی روند را عوض کرد، البته قبل از آن اطلاعاتی درباره هپکو و اعتراضات کارگرانش داشتم، اما علی بخشی سوژه جذابی بود که میتوانست بر مبنای زندگی او که بار دراماتیک داشت به موضوع هپکو پرداخت.
بعد از آشنایی اولیه نیاز به یک سری اطلاعات برای نگارش فیلمنامه بود. حدود شش ماه طول کشید تا فیلمنامه آماده شود و روند تولید فیلم و جمع آوری آرشیو، فیلمبرداری و تدوین هم دو سال زمان برد.
میشود گفت ترکیبی از هر دو این ژانرها است. پیش از این درباره هپکو و اتفاقات آن کارهایی تولید شده بود که اغلب با نگاه مصاحبه محور و کارشناسانه بود. اما در «هپکوتیزم» تلاش کردیم که مردم با ارتباطی که با سوژه مستند برقرار میکنند، روایت هپکو را دنبال کنند، از این جهت هپکوتیزم به ژانر مستند پرتره نزدیکتر میشد. ما با داستانی که روایت کردیم میخواستیم بیننده به طور کامل ماجرای هپکو را متوجه شود.
علی بخشی کاراکتر بسیار احساساتی است و احساسات خود را بسیار رو بیان میکند و آنقدر شفاف است که نمیتوان از او خواست کاری را غیر از آنچه خودش بخواهد انجام دهد. این را هم بگویم که همه کارگران هپکو عاشق این کارخانه هستند و آن را در رفتارشان میشود دید. ولی علی بخشی به بازیگری علاقه داشت و آن قسمتی که در مستند از او خواستیم بازی بازیگر مورد علاقه اش را بازی کند صرفاً برای نشان دادن علایق وی بود.
ما بخشهایی را که «فلش بک» میزدیم از تصاویر آرشیوی استفاده کردیم. اما در همان زمانی که استارت ساخت مستند را زدیم اوج ماجرای هپکو بود. در آن روزها قوه قضائیه حکم کارگران معترض را صادر کرده بود و فضا ملتهب بود. اما ماجرای هپکو یک فرایند ۱۰ ساله است. روزی که ما شروع کردیم هیچ اتفاق خوبی برای این کارخانه رخ نداده بود، بعد از آن شاهد حضور آیتالله رئیسی در ریاست قوه قضائیه بودیم و اتفاقات خوب برای هپکو پیش آمد.
اتفاقاً خود علی بخشی فیلم خودکشیاش را نشان داد و گفت «داداش ببین فیلم منو بیبیسی پخش کرده. اینکه اومدی سراغ من برات دردسر نشه!» من هم در کنار تحقیقات یک سری استعلامات گرفتم و مشخص شد که اعتراضات کارگری هپکو کاملاً صنفی بوده است. متأسفانه در همان زمان عدهای تلاش میکردند تا جلوی کار را بگیرند.
میگفتند تو که کارگردانی هستی که کارهای حزباللهی تولید میکند، چرا نمیروی سراغ افرادی که در شرایط کرونا ماسک و مواد ضدعفونیکننده درست میکنند! چرا میخواهی درباره هپکو کار بسازی؟ حتی وزیر وقت رفاه هرگونه فیلمبرداری از هپکو حتی با دوربین موبایل را ممنوع کرده بود.
این اسم پیشنهاد آقای قربانی تدوینگر کار بود. احساس ما این بود که افرادی در مقابل عظمت کارخانه هپکو، گویا مسخ شده و هیپنوتیزم شدهاند و به هیچ چیز جز نابودی این کارخانه فکر نمیکنند، نام هپکوتیزم به دلیل همآوایی با هیپنوتیزم، یادآوری خوبی بود.
بله، دقیقاً منظور ما این بود که اگر خودمان ایرادات را نقد نکنیم، رسانههای بیگانه آن را با روایت خودشان مصادره به مطلوب میکنند و آن را همان طور که دوست دارند روایت میکنند البته هنوز هم دغدغههای ما درباره هپکو از بین نرفته است. واردات بی رویه ماشینآلات راهسازی باعث نابودی این کارخانه بزرگ میشود که در صورت حمایت نه تنها میتواند نیاز داخلی را پاسخ دهد که حتی صادرات هم داشته باشد.
منبع: جوان آنلاین