به گزارش میمتالز، یکی از دغدغههایی که دستاندرکاران این بخش همواره به آن اشاره میکنند، فرار سرمایه، رکود و تعطیلی معادن است که بهطبع بیکاری شاغلان و از بین رفتن فرصتهای شغلی در این حوزه را بهدنبال میآورد. گفتوگو با علیخان نصراصفهانی، استاد دانشگاه و فعال معدن است که درباره ظرفیت اشتغالزایی حوزه معدن، چالشها و فرصتهای پیشروی آن سخن بهمیان آمد.
اشتغالزایی در زمینه معدن یک هدف نیست، بلکه دستاورد هدفی بسیار بزرگتر است. اگر زمینهها برای توسعه معدنکاری گسترش یابد و امکان رشد و شکوفایی این حوزه فراهم شود، یکی از دستاوردهایی که بهتبع آن حاصل میشود، اشتغالزایی است؛ بنابراین اگر کشور ما از شرایط مناسبی برای توسعه فعالیتهای اقتصادی برخوردار باشد و امنیت شغلی، امید به آینده، انگیزه کار در افراد و سرمایهگذاران ایجاد شود، حرکت چرخ صنعت سرعت میگیرد و بهاینترتیب، تقاضا برای مواد اولیه معدنی افزایش پیدا میکند. نتیجه این زنجیره علت و معلولی، به ایجاد اشتغال در معدن ختم میشود. اما فرصتهای شغلی در امواج پی در پی رکود غرق خواهد شد. برای بهحرکت درآوردن چرخ صنعت، نیروهای متخصص نیاز است. از کارگر و سرکارگر گرفته تا مهندسان اجرا و ناظر. از آنجایی که معدن حلقه اولیه است، باید چراغ آن روشن باشد تا صنایع گوناگون به مواد اولیه موردنیاز خود دسترسی داشته باشند. حال چه صنایع دستاول باشند که بهطورمستقیم از مواد معدنی مصرف میکنند و چه صنایعی که محصولات فرآوریشده و تغییر شکل یافته را مورداستفاده قرار میدهند. بهاینترتیب اگر مسیر حرکتمان درست باشد، در این زمینه به نتیجه دلخواه دست پیدا میکنیم که خود زمینه را برای تحولات بیشتر فراهم خواهد کرد. پس اگر بتوانیم شرایط را بهسمتی ببریم که معدن و معدنکاری به یک عرصه اقتصادی فعال و پویا تبدیل شود، انتظار میرود که رسالت خود در تولید ثروت را بهدرستی بهانجام برساند و یکی از محصولات تولید ثروت، اشتغالزایی است.
چه موانعی جلوی تحقق این هدف را گرفته است؛ چون هم نیروی انسانی فراوان وجود دارد و هم معادن و ذخایر زیرزمینی.
کشور ما چندی است دچار تلاطم و توفانهای روزمره شده است. مشکلات ارتباطات بینالمللی، سیاسی و.... علاوه بر این، بزرگترین مشکلی که امروزه گریبان همه فعالیتهای اقتصادی را گرفته است، ناآرامی و بههمریختگی اتمسفر کشور است؛ بنابراین باید کاری کرد که ابتدا شرایط به حالت عادی برگردد و انگیزه کافی برای فعالیت مولد در کشور ایجاد شود. در این صورت، امید میرود که مشکل ناامنی از پیشپای فعالان برداشته و شرایط استراتژیکی برای توسعه و پویایی ایجاد شود. البته این کار من و شما نیست و باید دولتمردان به سمت و سویی بروند که بهجای تامین مالی بودجه از محل مالیات، منابع موردنیاز را از توسعه صنایع بهدست آورند. این کار نیاز به برنامهریزیهای علمی و هوشمندانه دارد. باید حداقل در یک دوره زمانی بهنسبت طولانی، برایمثال یک دهه، شرایط از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پایدار باشد. اگر این اتفاق رخ دهد، اقتصاد میتواند به شکوفایی برسد. این وظیفه مسئولان کشور است که با دقت و حوصله بیشتر و با آیندهنگری، عملکردهای درست را انتخاب کنند و براساس آن پیش بروند. در زمینه شرایط اختصاصی در حوزه معدن هم باید به این نکته اشاره کرد که ثبات قوانین و مقررات یکی از حلقههای مفقوده در این فعالیت اقتصادی بهشمار میرود. امروز قانونی بهتصویب میرسد، اما معلوم نیست که فردا همین قانون جاری و ساری باشد یا خیر. این وضعیت موجب شتابزدگی و ابهام نسبت به آینده میشود.
دولت باید از فعالیتهایی که منجر به تولید ثروت، گسترش صنعت و ایجاد اشتغال میشود، حمایت کند، اما متاسفانه همواره یکی از بزرگترین مشکلات این حوزه، کمبود اعتبارات حمایتی لازم بوده است. اگر قرار باشد سرمایهگذاران را تشویق به حضور در این حوزه پرریسک و خطر کرد، باید اعتماد آنها را با حمایت و پشتیبانی مالی جلب شود؛ بنابراین یکی از مهمترین وظایف دولت، سوق دادن منابع مالی بهسمت معادن و صنایع وابسته است. البته منظور این نیست که پول بیحسابوکتاب در اختیار افراد قرار گیرد، بلکه باید امکانی فراهم شود که افراد و شرکتهای فعال در این حوزه بتوانند با ارائه عملکرد مناسب خود، از حمایت مالی بانکها برخوردار شوند. مورد بعدی، حل مشکلات ایجادشده در زمینه تجارت خارجی است که یکی از ارکان مهم توسعه این حوزه است. اگر پیشبینی نکنیم که در پایان یک فرآیند تولیدی و صنعتی، امکان ارائه محصول به بازارهای جهانی وجود دارد یا خیر، قاعدتا رکود تا معدن که حلقه ابتدایی کار است، پیش میرود. نکته مهم بعدی، تامین ماشینآلات و تجهیزات سنگین معدنکاری است. ابزار و امکانات، موضوعی نیست که با آن بشود بهشکل سیاسی برخورد کرد. برخورداری از تجهیزات بهروز و مناسب، پیشنیاز فعالیتهای اکتشاف، استخراج، فرآوری و استحصال است و اگر ماشینآلات و تجهیزات مناسب نباشند، قدم گذاشتن در این مسیر، تلف کردن سرمایه بهشمار میرود.
اگر باتوجه به موضوع، بخشهای گوناگون را به مهم و مهمتر تقسیم کنیم، بهنظر من، اول از همه باید اکتشاف را مدنظر قرار دهیم، زیرا در این زمینه با مشکلات زیادی روبهرو هستیم. اگر آماری گرفته شود، ذخیره قطعی و احتمالی موجود کشور برای بسیاری از مواد معدنی زیر ۲۰ سال است. بهاینترتیب، در آیندهای نهچندان دور صنایع و معادن ما دچار مشکل خواهند شد و بهتبع آن، همه صنایع مادر مثل فولاد، مس، سرب، روی، بوکسیت، آلومینیوم و... گرفتار معضل کمبود مواد اولیه میشوند. در واقع از همین حالا زنگهای خطر برای بسیاری از صنایع به صدا درآمده است. بعضی مراکز تولیدی، از همین امروز دچار مشکل شدهاند و مجبور هستند گاهی مواد موردنیاز خود را از خارج تامین کنند؛ این موضوع بهاعتقاد من فاجعهبار است. وقتی میانگین کل حفاری اکتشافی که قدم اول کار بهشمار میرود، زیر ۵ متر است، در واقع اکتشاف در سطح زمین باقی مانده است. این در حالی است که منابع معدنی سرشاری که داریم در اعماق زمین هستند، بنابراین باید این عدد بهطور متوسط نزدیک به یک کیلومتر برسد. این کاری است که در تمام دنیا در حال انجام است، اما نیاز به تجهیزات و امکانات کافی دارد.
زمانی در ایران تنها یک کارخانه تولید طلا، مس و... داشتیم، اما در حال حاضر سرمایهگذاریهای زیادی انجام گرفته است و کارخانههای فرآوری احداثشده که بسیاری از آنها متعلق به بخش خصوصی است، اما به ذخایرمان که نگاه کنیم، میبینیم که تمامی آنها نمیتوانند بیش از ۲ دهه دوام بیاورند. بنابراین، روشن است که باید موضوع اکتشاف را در اولویت قرار دهیم، بهسرعت و با آیندهنگری به اکتشاف بپردازیم و تلاش کنیم تا زیر ۱۰ سال عقبماندگیهایمان را در این حوزه جبران کنیم.
ارتباطات بینالمللی هم یکی از مشکلات مهم این حوزه است. ما از نظر تعاملات بینالمللی دچار مشکلات متعددی شدهایم، زیرا برای این کار به اینترنت نیاز داریم. ما میتوانیم با استفاده از این بستر، محصولات خود را در فضای مجازی بهنمایش بگذاریم تا همه بتوانند از آن دیدن کنند، البته این چالش در بازاریابی داخلی هم مصداق دارد.
ما هنوز بانک اطلاعات مناسب برای تولیدکنندگان و مشتریان نداریم. اگر سازکاری شبیه بورس وجود داشت و دولت نمیتوانست در برابر بخش عملیاتی آن اعمالنفوذ کند، کار بهسمتی پیش میرفت که تولیدکننده و مصرفکننده داخلی و خارجی بهراحتی میتوانستند همدیگر را پیدا کنند. بهعبارتدیگر، نمایشگاهی دائمی راه میافتاد تا تولیدکننده و معدنکار فرآیند سخت و نفسگیر بازاریابی را بهراحتی ادامه دهند.
متاسفانه باید به این پرسش پاسخ منفی داد. نیروی انسانی فعال در حوزه معدن، حتی کفاف نیاز موجود را هم نمیدهد. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که تربیت نیروهای انسانی متخصص در همه ردهها دچار مشکل شده است. آنقدر که ما امروز به نیروی تکنسین و کارگر متخصص نیاز داریم، به مهندس نیاز نداریم. بهعنوانمثال اگر راننده بیل یا دامپتراکی که در معدن کار میکند، آموزش کافی ندیده باشد، میتواند به دستگاهی که با خوندل به کشور وارد یا راهاندازی شده است، آسیب جدی وارد کند. بنابراین، باید زمینههایی فراهم شود تا نیروهای متخصص، دورههای آموزشی مداوم و مستمر داشته باشند.
اگر نگاه دقیقی به مسیر حرکت دانشجویان رشتههای معدن و اکتشاف بیندازیم، با تعداد زیادی فارغالتحصیل جوان روبهرو هستیم که امیدوارند به خارج از کشور مهاجرت کنند. این وضعیت نشان میدهد که سیستم آموزشی ما نیروی انسانی موردنیاز خود را تربیت میکند، اما آنها هیچ انگیزهای برای ورود به حرفه دشوار معدنکاری ندارند یا ترجیح میدهند که این کار را در جایی خارج از ایران ادامه دهند. از آنجایی که کار در حوزه معدن از دشوارترین فعالیتهای اقتصادی بهشمار میرود، فعالان این حوزه در کشورهای پیشرفته معدنی بالاترین دستمزد را دریافت میکنند، اما در ایران این انگیزه اقتصادی هم وجود ندارد؛ بنابراین چارهای نیست، جز اینکه این مسئله را هم مدنظر داشته باشیم، زیرا در حال حاضر میزان جذب دانشجو در گرایشهای مرتبط با معدن، از زمینشناسی گرفته تا دیگر گرایشهای معدن، افت چشمگیری دارد.
قاعدتا میتوان آمار را بهنوعی تفسیر کرد که دستاوردها موفقیتآمیز بهنظر برسند. بهعبارتدیگر، آمار بستگی به مبنای سنجش، دقت و صحت اندازهگیری دارد. بهتر آن است، کاری کنیم که ظرفیتهای موجود کشور از قوه به فعل درآید و باعث موفقیت و پیشرفت شود. شواهدی که پیش چشم ما است، نشاندهنده وضعیتی است که با این حرفها هماهنگی ندارد. چیزی که در واقع میبینیم، این است که در معدنکاری و صنایع معدنی وضعیت خوبی نداریم. ممکن است در برخی موارد رشد داشته باشیم، اما رشدی کند و تدریجی است که نمیتواند تحولی ایجاد کند. در زمینه اکتشاف بهجرات میتوان گفت که هیچ پیشرفتی نداشتهایم. در زمینه استخراج هم دچار مشکل هستیم و نتوانستهایم عمق معادن خود را افزایش دهیم و منابع جدیدتری را به منابع قبلی اضافه کنیم. علاوه بر این، در بخش استحصال هم جای کار بسیاری وجود دارد. اگر رشدی هم وجود دارد، باید آن را مدیون معدنکارانی دانست که با تلاش و همت بسیار در بخش خصوصی فعالیت میکنند، اما در شرکتهای دولتی و شبهدولتی رشد مثبتی دیده نمیشود.
اگر قرار باشد بهطورکلی نگاهی به شرایط معدن و معدنکاری در سال آینده بیندازیم، بهگمان من، میتوان انتظار تغییرات مثبتی را داشت، بهویژه از اینرو که نیاز صنعت به برخی مواد معدنی رو به افزایش است، اما منظور این نیست که سیاستهای حاکم کنونی درست است و اگر با همین شیوه پیش برویم، به موفقیت میرسیم، بلکه بهمعنای آن است که توجه سرمایهگذاران به حفظ سرمایه در حوزه معدن بیشتر شده است و باید با اصلاح سیاستهای موجود، از این فرصت استفاده کرد. وقتی شرایط امنی از نظر سرمایهگذاری وجود نداشته باشد و با تورم ساعتی و نوسانات شدید ارز روبهرو باشیم و قوانین بهطورمرتب دستخوش تغییر و تحول شود، نمیتوان انتظار رشد و شکوفایی داشت.
ما به آینده امیدواریم، اما تداوم این خوشبینی مستلزم آن است که مسئولان از سیاستهای حمایتی میانبرد غافل نشوند، نه اینکه بهشیوه رایج از رئیسجمهوری گرفته تا وزیر، همه بهصورت موردی و لحظهای و بر اثر فشارهای اجتماعی یا سیاسی، تصمیمگیری کنند که این موضوع بسیار آسیبرسان است. آرزو میکنم پیشبینیهای خوشبینانه ما برای آینده درست باشد و کشور ما از زیر بار این جو روانی سنگینی که ناخودآگاه به ذهن مردم نفوذ کرده است، نجات پیدا کند و انگیزهای ایجاد شود تا چرخ صنعت و معدن بگردد و از این وضعیت رکود درآییم.
با اقداماتی از قبیل گسترش شرکتهای دانشبنیان معدنی، هوشمندسازی معادن، ایجاد ارتباطات بانکی و تبادلات مالی با خارج از کشور که زمینهسازی هوشمندانهای برای آن لازم است، میتوان کاری کرد که فضای کسبوکار امن، شکوفا و پویا شود و بهاینترتیب، زمینه اشتغالزایی هم در این بخش، بیشازپیش مهیا شود و از سال ۱۴۰۲ به بعد شرایط خوبی پیشرو داشته باشیم.
منبع: گسترش نیوز