تاریخ: ۱۰ تير ۱۴۰۳ ، ساعت ۲۳:۲۴
بازدید: ۱۱۷
کد خبر: ۳۴۴۶۶۱
سرویس خبر : اقتصاد و تجارت
ریسک‌های جدید تجاری در اقتصاد جهانی بررسی شد

شوک چینی به تجارت آمریکا

شوک چینی به تجارت آمریکا
‌می‌متالز - با بررسی شوک تجاری چین بر دنیا و تاثیر آن بر طیف وسیعی از پیامد‌ها در دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۹ به این نتیجه می‌رسیم که این شوک در سال‌ ۲۰۱۰ به اوج خود رسید. اثرات نامطلوب رقابت بیش از حد در واردات، اشتغال تولیدی، نسبت‌های کلی اشتغال به جمعیت فعال و درآمد سرانه در مناطق مختلف، ایالات‌متحده را تا سال‌ ۲۰۱۹ به مرز بحران نزدیک کرد.

شوک چینی به تجارت آمریکا

به گزارش می‌متالز، رقابت بیشتر در واردات به‌معنای کاهش ۱.۵۴‌درصدی در جمعیت شاغل بخش تولید بود و این در حالی است که بخش تولیدی ۵۵‌درصد از زنجیره ارزش را تشکیل می‌دهد. مناطقی که بیشتر تاثیر منفی گرفتند، شاهد افزایش اندکی در جذب اعتبارات دولتی بودند و این اعتبارات بیشتر در قالب مزایای تامین‌اجتماعی بوده‌است.

پیامد‌های نامطلوب در مناطقی حادتر به‌نظر می‌رسید‌که کارگران تحصیلات دانشگاهی کمتری داشتند و از نظر صنعتی فنی‌تر بودند. تاثیرات از نظر کیفی مشابه تاثیرات ناشی از کاهش اشتغال در تولید زغال‌سنگ از دهه‌۱۹۸۰ بود که نشان می‌دهد شوک تجاری چین درس‌هایی برای از دست‌دادن شغل محلی دارد. رقابت وارداتی از چین باعث تغییراتی در درآمد سرانه در بازار کار محلی شد که بسیار بیشتر از اثرات درآمد پیش‌بینی شده توسط مدل‌های تجاری کمی استاندارد بود.

ادبیات اخیر در مورد چگونگی تاثیر رقابت واردات بر بازار‌های کار محلی، درک ما از تعدیل اقتصادی با جهانی‌شدن را تغییر داده‌است. حداقل از زمان دیوید ریکاردو، اقتصاددانان دریافته اند که تجارت آزاد، هم برنده و هم بازنده ایجاد می‌کند، با این حال تا همین اواخر، دیدگاه غالب درمیان محققان این بود که ضرر‌های ناشی از تجارت احتمالا متفاوت است. منطق پشت این دیدگاه ساده و جذاب است: اگر نیروی کار در صنایع و مناطق مختلف تحرک زیادی داشته‌باشد، آنگاه اثرات رقابت در واردات بیشتر بر یک صنعت کاربر مانند ساخت مبلمان منتقل می‌شود و صنایع دارای حاشیه سود پایین تعطیل می‌شوند که این خود باعث مهاجرت نیروی کار به طرف مشاغل سودساز می‌شود.

چین و جهانی سازی

بسیاری از تحقیقاتی که چگونگی سازگاری اقتصاد‌های محلی با جهانی‌شدن را روشن می‌کند، بر اساس شوک تجاری چین است. در اوایل دهه‌۱۹۹۰، چین هم اقتصادی بزرگ داشت و هم به دلیل اندازه آن، مزیت نسبی محدودی در تولید داشت و باز‌شدن سریع آن، تجارت و سرمایه‌گذاری جهانی را مختل کرد. اقتصاد‌های تولیدکننده کالا‌های پرمصرف که چین شروع به صادرات به آنها کرد، افزایش شدید عرضه رقابتی جهانی را تجربه کردند، درحالی‌که آنهایی که مواد خام و سایر نهاده‌های مورد‌نیاز چین را تولید می‌کردند، افزایش نسبتا زیادی در تقاضای جهانی احساس کردند.

بازار کار بیشتر در معرض رقابت وارداتی از چین بود و تعطیلی کارخانه‌های بیشتری را تجربه کرد؛ در نتیجه کاهش بیشتر در اشتغال بخش تولیدی، نسبت اشتغال به جمعیت، درآمد کارگران، قیمت مسکن و درآمد‌های مالیاتی رخ‌داد. از دیگر تبعات این روند افزایش بیشتر فقر در دوران کودکی و بزرگسالی، تک‌فرزندی و مرگ و میر ناشی از سوءمصرف مواد مخدر و الکل و همچنین جذب بیشتر کمک‌های دولتی بود. در مناطقی که بیشتر در معرض تجارت آزاد قرار داشتند، اثرات منفی بر اشتغال تولیدی فراتر از اوج شوک تجاری در سال‌۲۰۱۰ بود، شوک تجاری باعث مهاجرت افراد بین ۲۵ تا ۳۹ سال‌به خارج از کشور شد.

تغییر ساختار تولید چین

با تغییر رویکرد اقتصاد سیاسی، رشد صادرات محصولات تولیدی چین در دهه‌گذشته به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای کاهش‌یافته، اما این کشور جای خود را به ببر‌های آسیای جنوب شرقی مثل ویتنام داده‌است و بسیاری از کالا‌ها از مبدا کشور‌های نوظهور شرق آسیا به مقصد آمریکا صادر می‌شوند. با تجزیه و تحلیل‌های اولیه دو توضیح برای اینکه چرا بازار کار در تجارت آزاد با مشکلات طولانی‌مدت مواجه می‌شود، به ذهن می‌رسد. یک فرضیه این است که بسیاری از مناطق تولیدی سنتی با کمبود کارگران تحصیلکرده دانشگاهی روبه‌رو شدند و با واردات کالای ارزان از چین صنایع کاربر با تعدیل نیرو مواجه شدند که این باعث ضرر‌های جبران ناپذیر به‌کارگران فنی شد، مورد دوم این است که تخصص در مجموعه‌ای محدود از صنایع، این مناطق را در معرض شوک‌های خاص صنعتی قرار می‌دهد و در صورت زوال آن صنعت به کل منطقه شوک وارد می‌شود.

برای توضیح کاهش سطح اشتغال در شوک تجاری چینی، مثالی از صنعت زغال‌سنگ می‌زنیم؛ با واردات زغال‌سنگ از چین قیمت این محصول در ایالات متحده کاهش پیدا کرد و رکود بر این صنعت حاکم شد. مناطقی که تخصص بیشتری در زمینه زغال‌سنگ داشتند، شاهد کاهش زیادی در نرخ اشتغال بودند و رکود این صنعت که از سال‌۱۹۸۰ شروع شد بیش از ربع‌قرن ادامه پیدا کرد. بسیاری از ادبیات تجربی تجارت، اثرات شوک تجاری را با مقایسه مناطقی که بیشتر یا کمتر در معرض تجارت قرار دارند، برآورد می‌کنند، این استراتژی تاثیر نسبی شوک تجاری را مشخص می‌کند. به‌عنوان مثال این سوال مطرح می‌شود که آیا اشتغال تولیدی در مکان‌هایی که بیشتر در معرض تجارت هستند کاهش‌یافته‌است، یا خیر.

دستاورد تجاری آمریکا

کل دستاورد‌های رفاهی ایالات‌متحده از گشایش بازار چین مثبت، اما اندک بوده‌است و برخی از مناطق تحت‌تاثیرات نامطلوب، ممکن است متحمل کاهش رفاه مطلق شده باشند. برخی به پیامد‌های نامطلوب شوک تجاری چین بر بازار‌های کار ایالات‌متحده و سایر کشور‌ها هشدار داده‌اند و تعداد کمی از اقتصاددانان نتایج تجربی حاصل از شوک منفی تجاری را به‌عنوان توجیه‌کننده حمایت تجاری بیشتر تفسیر می‌کنند. مدل‌های کمی نشان می‌دهند که سود کل ایالات‌متحده از تجارت با چین مثبت است، با این‌حال سیاست‌های موجود نتوانسته کارگران را از تاثیرات مخرب جهانی‌شدن محافظت کند.

زمان شوک چینی

چین رشدی انفجاری را در صادرات محصولات تولیدی خود تجربه کرد. سهم آن از صادرات تولیدی جهان از ۳.۱ درصد در سال‌۱۹۹۱ به ۱۷.۶ درصد در سال‌۲۰۱۵ رسید و سپس در سال‌۲۰۱۸ به ۱۴.۲ درصد کاهش‌یافت. همان‌طور که در نمودار نشان‌داده شده‌است؛ رشد صادرات در بخش‌های مختلف این کشور، نشان‌دهنده مزیت نسبی قدرتمند چین در تولید-به‌ویژه در تولید کاربر-است که از عرضه نیروی کار فراوان این کشور نسبت به منابع زمین کشاورزی، منابع طبیعی و سرمایه فیزیکی ناشی می‌شود. زمانی‌که چین شروع به کاهش محدودیت‌ها بر تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی کرد، ابتدا از طریق گسترش مناطق ویژه تجاری توسط دنگ شیائوپینگ آغاز و بعد از طریق آزادسازی اقتصادی توانست در سال‌۲۰۰۱ به سازمان تجارت‌جهانی بپیوندد و از زنجیره ارزش جهانی استفاده کند. افزایش صادرات تولیدی باعث بالا رفتن واردات مواد خام مورد‌استفاده در تولید صنعتی شد که سهم چین از واردات مواد خام جهان را از ۱.۲‌درصد در سال‌۱۹۹۱ به ۱۵.۷‌درصد در سال‌۲۰۱۸ افزایش داد.

منظور از شوک چینی دوره‌ای است که دربرگیرنده گذار اصلاحات این کشور از یک اقتصاد درونگرا و به‌شدت برنامه ریزی شده متمرکز به یک اقتصاد نسبتا باز و بازارگرا است که در آن اکثریت تولید در شرکت‌های خصوصی رخ می‌دهد. به‌طور معمول تاریخ شوک تجاری چین را در سال‌۱۹۹۲ آغاز می‌کنیم، زمانی‌که دنگ شیائوپینگ برنامه «اصلاحات و گشایش» خود را شروع کرد تا تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی گسترش پیدا کند.

تخمین‌زده شده، بین سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳، رشد تولید چین در ۸ زیربخش از ۱۱ زیربخش صنعتی، برخلاف سال‌های قبل، منفی بوده‌است. تغییرات در اقتصاد سیاسی ممکن است تولید را بیشتر با مشکل مواجه کرده باشد. در سال‌۲۰۰۸، رئیس‌جمهور «هو‌جین تائو» به شرکت‌های دولتی (با بهره وری پایین) اهمیتی دوباره در برنامه ریزی صنعتی داد، تغییری که به‌شدت توسط رئیس جمهور شی‌جین‌پینگ در سال‌۲۰۱۲ تقویت شد و پس از سال‌۲۰۰۷، ورود شرکت‌های تولیدی خصوصی و خارجی کاهش‌یافت. پایان معجزه رشد بهره وری و عقب‌نشینی اصلاحات حامی بازار، رشد تولید را پس از سال‌۲۰۱۰ کاهش داد. می‌توان نتیجه گرفت با آغاز اصلاحات اقتصادی چین از سال‌۱۹۹۱ و شروع تجارت آزاد این کشور با ایالات‌متحده، مشاغل در آمریکا با تهدید روبه‌رو شدند و با ورود کالای ارزان چینی دیگر توجیهی برای ادامه فعالیت بسیاری از صنایع آمریکایی وجود نداشت. بیکاری ناشی از رکود شوک‌چینی، موجب بسیاری از آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد و بدمسکنی در مناطق صنعتی ایالات‌متحده شد.

منبع: دنیای اقتصاد

مطالب مرتبط
عناوین برگزیده