به گزارش می متالز، تحلیل بنیادی با بهرهگیری از متدولوژیهای مختلف به دنبال یافتن ارزش ذاتی است. در تحلیل بنیادی با این فرض که قیمت در میانمدت یا بلندمدت به ارزش ذاتی میل میکند، در صورتیکه قیمت کمتر از ارزش ذاتی باشد (Undervalued) تصمیم به خرید یا نگهداری و در حالتی که قیمت بیشتر از ارزش ذاتی باشد (Overvalued) تصمیم به فروش یا عدمنگهداری اتخاذ میشود. تحلیل بنیادی بهصورت کلی به برآورد سودهای با کیفیت و جریانات نقدی آتی شرکت میپردازد، پس تحلیلی ارزشمحور است. در طرف دیگر، تحلیل تکنیکال با این فرض که همه عوامل در قیمت لحاظ شده است به بررسی نمودارهای قیمتی و حجم معاملات و تطابق آن با الگوهای قیمتی مشخص میپردازد و در نهایت محدودههای زمانی و قیمتی مناسبی برای ورود و خروج بهینه پیشنهاد میدهد. تحلیل تکنیکال، تحلیلی قیمتمحور است که صرفا تکانههای قیمتی را موردبررسی قرار میدهد و کارآیی آن در کوتاهمدت بیشتر است و میتواند به افزایش بازدهی موقعیتهای معاملاتی بنیادی کمکشایانی کند. هرچند که به دلیل سادگی و ملموس بودن تحلیل تکنیکال نسبت به تحلیل بنیادی از منظر عوام طرفداران بیشتری دارد، اما بهتنهایی هیچگاه توصیه نمیشود. دسترسی بهموقع و کافی به دادهها و اطلاعات در تحلیل بنیادی و تکنیکال یک ضرورت حیاتی است، بهویژه در تحلیل بنیادی به علت بهرهگیری از دادههای بیشتر و گستردگی طبقات تحلیل این ضرورت بیشتر احساس میشود.
در کمتر از پنج دهه قبل، مهمترین خلأ موجود در بازارهای مالی بالاخص بازار سرمایه عدمدسترسی بهموقع و کافی به اطلاعات اعم از دادههای مربوط به عوامل قیمتی همچون ریزمعاملات، حجممعاملات، ارزشمعاملات و همچنین دادههای مربوط به عوامل ارزشی شرکت همانند صورتهای مالی، گزارشات مدون تولید و فروش، طرحهای توسعه و.... بود، به همین علت در اکثر بازارهای سرمایه در سراسر جهان عدمکارآیی اطلاعات وجود داشت و متعاقبا عدمتقارن اطلاعاتی به وفور خودنمایی میکرد. از اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی با ورود بشر به عصر اطلاعات به لطف پیشرفت و گسترش ابزارهای سختافزاری و نرمافزاری ارتباطی، خلأ عدمدسترسی بهموقع و کافی اطلاعات رنگ باخته است. اکنون سرمایهگذاران در کمترین زمان ممکن به دادههای قیمتی و همچنین اطلاعات مالی مربوط به شرکتها دسترسی دارند. هماکنون بشر با هجمهای از اطلاعات معتبر و نامعتبر روبهرو شده است و در زمان فعلی مهمترین دغدغه، تنها دسترسی بهموقع و کافی به اطلاعات و دادههای مختلف نیست بلکه تشخیص اطلاعات موثق از ناموثق و همچنین تحلیل اطلاعات و دادههای اولیه موضوعیت بیشتری دارد. سرمایهگذاران بازار سرمایه هم از این قاعده مستثنی نیستند و به دلیل دسترسی آسان به شبکههای اجتماعی، پایگاههای خبری و رسانهها در بمباران اطلاعاتی قرار دارند و صرفا با آموزش، کسب دانش و همچنین تجربه کافی میتوانند اطلاعات را غربال و در راستای تصمیمات سرمایهگذاری خود به درستی از آنها استفاده کنند.
صورتهای مالی و اطلاعاتی همانند گزارشهای ماهانه بخش اصلی و جداییناپذیر تحلیل بنیادی هستند که از طرف ناشر در سایت کدال منتشر میشوند. صورتهای مالی با زبان ارقام و اعداد سرمایهگذاران را از آخرین وضعیت مالی، سودآوری، جریانات نقدی و ... مطلع میکنند، این گزارشها مطابق استانداردهای حسابداری ایران ارائه میشود و رویکردی گذشتهنگر دارد. از سال ۱۳۹۶ الزام انتشار یکی از فاکتورهای آیندهنگر بورسی موسوم به گزارش ارائه پیشبینی سود شرکتها که از سابقه ۲۵ ساله برخوردار بود، حذف شد. بهزعم برخی از کارشناسان میزان انحرافات سود پیشبینی اولیه شرکتها با سود محققشده منتهی به پایان سال مالی ۱۳۹۵، انحراف ۴۶۶درصدی داشت. در آن زمان سازمان بورس به دلیل انحرافات فاحش سود حاصل از عملکرد واقعی با سود پیشبینی شده، توقف بیش از حد نمادها به علت تعدیلهای پیشبینی سود (مثبت و منفی) و در راستای افزایش سواد تحلیلی بازار، الزام انتشار سود پیشبینی شده را لغو کرد و بهجای آن دستورالعمل انتشار گزارش تفسیری مدیریت به همراه صورتهای مالی ۳، ۶، ۹ ماهه و یکساله را ابلاغ کرد. اخیرا در کمتر از سه سال، مجددا صحبت از بازگشت الزام ارائه پیشبینی سود شرکتها به میان آمده که از دلایل اصلی آن میتوان به ساختار نامناسب گزارش تفسیری مدیریت که عمده مطالب آن بار تحلیلی قابلتوجهی ندارد و همچنین افزایش شفافیت شرکتها به دلیل ارائه و تعدیلات مدون سود پیشبینی همگام با صورتهای مالی فصلی و سایر تغییرات موثر بر سود آتی، اشاره کرد. با این وجود همچنان ایرادات مطروحه نسبت به وجود الزام گزارش سود پیشبینی شده به قوت خود باقی است و معایب آن به دلیل افزایش ضریب نفوذ بورس در سالهای اخیر پُررنگتر از سال ۱۳۹۶ است. در طول یکسال اخیر تعداد کدهای فعال به عدد ۱۵ میلیون کد رسیده است و طبیعتا از تازهواردان به بازار سرمایه نمیتوان انتظار داشت که از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند، به همین علت چه در روزهای رشد بازار و چه اصلاحات اخیر، هیجانات شدیدی بر بازار حاکم بوده و در ماههای اخیر توجه چندانی به متغیرهای بنیادی نشده است. تغییرات چندروزه مابین صف فروش و خرید در یک سهم و در همان قیمت بدون تغییر عوامل بنیادی خاص، گواه این ادعا است. با اغماض از معایب بازگشت انتشار سود پیشبینی شده، در شرایط فعلی به دلیل مستولیبودن فضای رفتارهای دستهجمعی بر بازار سرمایه و عدمتوجه کافی به متغیرهای بنیادی موجود، الزام مجدد انتشار سود پیشبینی شده آنچنان کارساز نخواهد بود. در صورتیکه سازمان درصدد بازگشت این الزام است، توصیه میشود که سود پیشبینی شده شرکتها و تعدیلات مربوط به آنها توسط یک نهاد ثالث متخصص و مستقل همانند شرکتهای تامین سرمایه، مشاوره سرمایهگذاری و ... مورد بررسی قرار گیرد و در نهایت ممهور به مهر تایید آنها شود تا انحرافات احتمالی و غیرکارشناسانه به حداقل برسد. همچنین به دلیل قابلیت سیگنالدهی انتشار سود پیشبینی شده و تعدیلات آن، تدابیری همچون جریمه ناشران متخلف جهت عدمتعدیلات بهموقع (بهدلیل عدمتقارن اطلاعاتی)، بیشبرآوردی یا کمبرآوردی غیرکارشناسانه اندیشیده شود.
در شرایط فعلی فرهنگسازی و آموزش بیش از پیش کمک قابلتوجهی به کاهش رفتارهای هیجانی خواهد کرد و خوشبختانه در ماههای اخیر در این راستا گامهای خوبی برداشته شده، اما با توجه به اهمیت و ضرورت این موضوع، هنوز هم باید در اولویت و ادامهدار باشد. آشنایی سرمایهگذاران با روشهای سرمایهگذاری غیرمستقیم همانند سرمایهگذاری در صندوقهای سرمایهگذاری (مطابق با ریسکپذیری خود)، راهنمایی استفاده از خدمات نهادهای ذیل سازمان بورس همانند شرکتهای سبدگردان و مشاوره سرمایهگذاری بسیار حائزاهمیت است. درگامهای بعدی با کاهش رفتارهای هیجانی، آموزشهای کافی و رواج سرمایهگذاری غیرمستقیم انتظار میرود نسبت به شرایط فعلی نگاهها عمیقتر و تحلیلیتر شود و اثربخشی متغیرهای بنیادی نمود پیدا کند، در آن زمان میتوان گفت عواملی همچون نحوه انتشار اطلاعات مالی و چارچوبهای مربوطه موضوعیت پیدا میکند و در صورت چیرگی مزایای آن نسبت به معایب میتواند مثمرثمر باشد.