به گزارش میمتالز، هر جایی برای یک کاری ساخته شدهاست. جای هرمزگان و قشم، سیمان و صنعت نیست. نه به این معنا که مردمان هرمزگان، قشم و همهجاهای بکر دیگر بدوی زندگی کنند، به این مفهوم که اولویت انکارناپذیر و مطالبه خود مردم حفظ جاذبههای بیبدیل محیطزیستی و حراست از این منابع غنی فرهنگی – تمدنی است. توسعه بدون ملاحظه صنعت در هرمزگان، داشتههای طبیعی این استان متحیرکننده را از حیز انتفاع میاندازد.
جغرافیا و محیطزیست هرمز، هم توان تأمین اقتصادی مردمان منطقه را دارد، هم بیشتر و بهتر از آن میتواند هرمزگان را فراتر از ایران، زبانزد خاص و عام کند. ژئوپارک هرمز، دیدنیها و گفتنیهای زیادی دارد که از آنها کم هم نوشته نشدهاست، اما آنطور که سزاست، توجهی به این همه نماد و زیبایی نشدهاست. شوربختانه باید نوشت که این گفته مسافران هرمز پربیراه نیست؛ اگر این منطقه مثلاً در یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس میبود، میلیاردها دلار از آن بهرهبرداری اقتصادی میکردند، از همین مسیر محیطزیست و با حراست بدون اغماض از آن، نه با توسعه صنعتی صرف.
بیتدبیری برخی از مسوولان منطقهای برای خودنمایی، زخمهایی بر پیکر هرمزگان زدهاست. سفر مسوولان کشوری به استان هرمزگان دغدغههای محیطزیستی را بیشتر میکند. حالا که هیات دولت به هرمزگان رفتهاست،ای کاش به دغدغههای مهم و غیرقابل چشمپوشی ناظر به زیستبوم، تاریخ، جغرافیا و تمدن این استان هم توجه کافی صورت بگیرد. داشتههای هرمز، ماحصل هماهنگی و همافزایی میلیونها سال جغرافیا و تاریخ است.
تشخیص نادرست اولویت در این استان زیبا، نقض غرض خدمترسانی به مردم محروم این منطقه است. آب و خاک هرمزگان طلاست، نیازی به سیمان و صنعت وارداتی ندارد. گردشگری قشم، کیش و هنگام، برای مرجع کردن هرمزگان کافی است، باقی مواهب طبیعی این استان این ظرفیت بالقوه را در اختیار قرار دادهاست که فراتر از هر صنعت غیرمتجانس دیگری، هرمزگان را نگین درخشان غرب آسیا و حتی کل آسیا کند. تدبیر و خدمت در هرمزگان، با ارتقای صنایع و تنگ کردن دید طبیعی در این استان همخوانی ندارد. میتوان صنعتهای مقوم محیطزیست را در این استان به کار گرفت، اما لازمه عملیاتی شدن صنایع مفید (و نه صنایع مخرب) در هرمزگان، به قول محسن رنانی «مدیریت یکی از برجستهترین استادان زمینشناسی یا زیستمحیطی کشور در هرمزگان است تا متوجه باشد که چه سرمایه عظیمی را مدیریت میکند و مراقب وجب به وجب آن باشد».
این دوگانه تا کنون حل نشده جهانی است؛ توسعه یا محیط زیست؟! دغدغهمندترین کشورها هم اینگونه به حل ماجرا مبادرت ورزیدهاند: محیطزیست خودمان را حفظ میکنیم و بهبود هم میدهیم، توسعه هم پیدا میکنیم، اما به قیمت تخریب محیطزیست سایر کشورها! البته که چنین رویهای بیش از آنکه مبتنی بر دغدغههای محیطزیستی باشد، ناشی از خودخواهیهای استعماری است. نادرستی تحلیل در این رابطه هم اخیراً در نظرات کارشناسی بروز بیشتری پیدا کردهاست: محیط زیست، میراث مشترک جهانی است، تخریب آن در هر گوشه از جهان، اثرات جهانشمول دارد. دود تخریب محیطزیست به چشم همه میرود و زحمات توسعهای را هدر میدهد، حتی اوضاع را به ماقبل توسعه فرو میکاهد. هر جایی برای یک کاری ساخته شدهاست. جای هرمزگان و قشم، سیمان و صنعت نیست. نه به این معنا که مردمان هرمزگان، قشم و همهجاهای بکر دیگر بدوی زندگی کنند، به این مفهوم که اولویت انکارناپذیر و مطالبه خود مردم حفظ جاذبههای بیبدیل محیطزیستی و حراست از این منابع غنی فرهنگی – تمدنی است. توسعه بدون ملاحظه صنعت در هرمزگان، داشتههای طبیعی این استان متحیرکننده را از حیز انتفاع میاندازد.
جغرافیا و محیطزیست هرمز، هم توان تأمین اقتصادی مردمان منطقه را دارد، هم بیشتر و بهتر از آن میتواند هرمزگان را فراتر از ایران، زبانزد خاص و عام کند. ژئوپارک هرمز، دیدنیها و گفتنیهای زیادی دارد که از آنها کم هم نوشته نشدهاست، اما آنطور که سزاست، توجهی به این همه نماد و زیبایی نشدهاست. شوربختانه باید نوشت که این گفته مسافران هرمز پربیراه نیست؛ اگر این منطقه مثلاً در یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس میبود، میلیاردها دلار از آن بهرهبرداری اقتصادی میکردند، از همین مسیر محیطزیست و با حراست بدون اغماض از آن، نه با توسعه صنعتی صرف.
بیتدبیری برخی از مسوولان منطقهای برای خودنمایی، زخمهایی بر پیکر هرمزگان زدهاست. سفر مسوولان کشوری به استان هرمزگان دغدغههای محیطزیستی را بیشتر میکند. حالا که هیات دولت به هرمزگان رفتهاست،ای کاش به دغدغههای مهم و غیرقابل چشمپوشی ناظر به زیستبوم، تاریخ، جغرافیا و تمدن این استان هم توجه کافی صورت بگیرد. داشتههای هرمز، ماحصل هماهنگی و همافزایی میلیونها سال جغرافیا و تاریخ است.
تشخیص نادرست اولویت در این استان زیبا، نقض غرض خدمترسانی به مردم محروم این منطقه است. آب و خاک هرمزگان طلاست، نیازی به سیمان و صنعت وارداتی ندارد. گردشگری قشم، کیش و هنگام، برای مرجع کردن هرمزگان کافی است، باقی مواهب طبیعی این استان این ظرفیت بالقوه را در اختیار قرار دادهاست که فراتر از هر صنعت غیرمتجانس دیگری، هرمزگان را نگین درخشان غرب آسیا و حتی کل آسیا کند. تدبیر و خدمت در هرمزگان، با ارتقای صنایع و تنگ کردن دید طبیعی در این استان همخوانی ندارد. میتوان صنعتهای مقوم محیطزیست را در این استان به کار گرفت، اما لازمه عملیاتی شدن صنایع مفید (و نه صنایع مخرب) در هرمزگان، به قول محسن رنانی «مدیریت یکی از برجستهترین استادان زمینشناسی یا زیستمحیطی کشور در هرمزگان است تا متوجه باشد که چه سرمایه عظیمی را مدیریت میکند و مراقب وجب به وجب آن باشد».
این دوگانه تا کنون حل نشده جهانی است؛ توسعه یا محیط زیست؟! دغدغهمندترین کشورها هم اینگونه به حل ماجرا مبادرت ورزیدهاند: محیطزیست خودمان را حفظ میکنیم و بهبود هم میدهیم، توسعه هم پیدا میکنیم، اما به قیمت تخریب محیطزیست سایر کشورها! البته که چنین رویهای بیش از آنکه مبتنی بر دغدغههای محیطزیستی باشد، ناشی از خودخواهیهای استعماری است. نادرستی تحلیل در این رابطه هم اخیراً در نظرات کارشناسی بروز بیشتری پیدا کردهاست: محیط زیست، میراث مشترک جهانی است، تخریب آن در هر گوشه از جهان، اثرات جهانشمول دارد. دود تخریب محیطزیست به چشم همه میرود و زحمات توسعهای را هدر میدهد، حتی اوضاع را به ماقبل توسعه فرو میکاهد.
منبع: جوان آنلاین