
به گزارش میمتالز، متن کامل یادداشت مهرداد حقگو، مدیر تحلیل کارگزاری بانک صنعت و معدن، به شرح زیر است:
با اجرای سیاستهای اقتصادگرایانه ناسیونالیستی ترامپ و بهویژه وضع تعرفههای سنگین بر واردات، در دومین دوره ریاست جمهوری او، بار دیگر تلاطم به فضای اقتصاد جهانی بازگشته است.
این رویکرد که با اعمال تعرفههایی سنگین بر کالاهای وارداتی و تشدید فشار بر شرکای کلیدی تجاری نظیر چین، اتحادیه اروپا، کانادا، مکزیک و کشورهای دیگر، بازتابی از همان نگاه تقابلی و درونگرایانهایست که سالها پیش نیز نظم بازارهای جهانی را بر هم زده بود.
در واکنش به این تحولات، بازارهای مالی جهان بهسرعت به وضعیتی پراضطراب فرو رفتند. بهای نفت و فلزات اساسی با افت مواجه شد، شاخصهای سهام تنزل یافتند و بار دیگر سایهی بیثباتی و هراس از رکود، بر چشمانداز اقتصادی بینالمللی سنگینی کرد.
در این میان میتوان ۲ سناریوی محتمل را برای ادامهی مسیر متصور شد:
نخست: تشدید جنگ تجاری از طریق واکنش متقابل دیگر کشورها و ورود به چرخهای فرساینده از وضع تعرفههای متقابل؛
دوم: چرخش تدریجی بهسوی مذاکره و بازتعریف روابط تجاری میان کشورها بر مبنای منافع متقابل.
در سناریوی نخست، تضعیف تجارت جهانی، انقباض تقاضای بینالمللی و تداوم فضای رکودی، میتواند به کاهش چشمگیر قیمت کامودیتیها، از جمله نفت، مس، فولاد، آلومینیوم و سنگ آهن، بینجامد.
اما در صورت تحقق سناریوی دوم، بهرغم آنکه احیای روابط تجاری میتواند به بازگشت ثبات نسبی در بازارها کمک کند، لزوماً افزایش قابل توجهی در قیمت کالاهای اساسی بههمراه نخواهد داشت؛ زیرا آثار تورمی و متعاقبا سیاستهای انقباضی فدرالرزرو، مازاد ظرفیت تولید و احتیاط سرمایهگذاران میتواند مانعی بر سر راه جهش قیمتها باشد.
بورس تهران نیز با وجود شرکتهای بزرگ کامودیتیمحور که عمده وزن ارزشی بازار را تشکیل میدهند، متاثر از وضعیت اقتصاد جهانی و قیمت کالاهای اساسی است.
اما آنچه تحلیل شرایط را برای بازار سرمایه ایران متمایز میسازد، نقشی است که نرخ ارز در این معادله ایفا میکند.
بورس تهران، با ساختاری عمیقاً کامودیتیمحور، به قیمتهای جهانی وابسته است، اما این وابستگی بهواسطهی پیوند آن با نرخ ارز، پیچیدهتر میشود.
در شرایطی که کاهش قیمت جهانی نفت ناشی از جنگ تجاری، دولت ایران را با کسری بودجه بیشتری مواجه میسازد، راهکاری همچون کاهش مداخلات در بازار ارز و نزدیک ساختن نرخ نیما یا توافقی به نرخ آزاد، میتواند تا حدی از اثرات این کسری بکاهد.
این سیاست، هرچند ظاهراً واکنشی به کمبود درآمدهای ارزی، اما در عمل موجب افزایش یا ثبات ارزش ریالی درآمد شرکتهای صادراتمحور (یا معادل آن) میشود؛ حتی اگر قیمت دلاری کالاهایشان کاهش یافته باشد.
بنابراین انتظار میرود تاثیر منفی تعرفههای وارداتی ترامپ بر بازار بورس تهران، کمتر از بازارهای مالی در چین و اروپا باشد.
از این منظر، در بستر چنین تحولات جهانی، ممکن است بورس ایران برخلاف انتظارات اولیه، نهتنها دچار افت نشود، بلکه در پرتو افزایش نرخ ارز، رشد تدریجی در سودآوری و ارزشگذاری برخی صنایع را نیز تجربه کند.
در نهایت، سیاستهای تجاری جدید ترامپ، بار دیگر معادلات بینالمللی را دستخوش تغییر ساخته اما در این میان، برای تحلیلگر بازار سرمایهایران، تنها رصد قیمت جهانی کافی نیست. بلکه شناخت عمیق از مناسبات ارزی، سیاستهای مالی دولت و واکنشپذیری صنایع بورسی، لازمه هرگونه تصمیمگیری آگاهانه خواهد بود.
در جهانی که تعادلها بهسادگی بر هم میخورند، انعطاف تحلیلی و توجه به جزئیات، رمز بقا و موفقیت در عرصه سرمایهگذاری است.